یک روز بعثی ها یکی از بچه های قصرشیرین به نام حشمت را بردند و از او خواستند به امام توهین کند. ولی هر چه او را زدند، او مقاومت کرد و حرفی نزد تا بی هوش شد.
بعد که به هوش آمد، باز هم از او خواستند توهین کند. اما او گفت: اگر مرا بکشید و تمام بدنم را قطعه قطعه کنید، قطعه های بدن من همه فدای جان امام خمینی می شود.
بیات - سیدجلال
منبع: کتاب رمزمقاومت جلد2، صفحه:45
#چراغ_راه
#خادم_گراف
✅ eitaa.com/khademgraph
✅ khadem68.blog.ir
با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
#قاسم_صرافان
دست مولا و چادر بی بی
دست ما و نخ عبای علی
چه مقامی ست که هزاران بار
می شود #فاطمه فدای #علی
#علی_اكبر_لطیفیان
✅ @khademgraph
✅ khadem68.blog.ir