😂#به_وقت_خنده
یه نفر داشته توی دریا غرق میشده
داد میزده :کمک، کمک ... من شنا بلد ..نیستم
حیف نون هم داشته رد میشده گفته :منم
تنیس بلد نیستم باید داد بزنم🤨😂
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
💢بهترین راه های کمک مستقیم به نیازمندان
❇️پرداخت بدهی های نیازمندان
❇️کمک به آزادی بدهکاران زندانی
❇️خرید لوازم برای نیازمندان
❇️تهیه مواد غذایی برای نیازمندان
❇️حمایت مستقیم از دانش آموزان کم برخوردار
#طنز
شاااااااااااااااااااادباااااااااااااااشین✋
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
#طنز
🔆 متن شبهه:
ًمدتها بود میخواستم به کسانی که معتقدند اگه هیچی نداریم تو ایران عوضش امنیت داریم یه چیزایی رو بگم.
امنیت به این نیست که داعش سرت را نمی برد، امنیت به این نیست که نصف شب بمباران نمی شوی، اینها یعنی جنگ نیست،
عدم امنیت یعنی نرخ دلار امروز و فردایت مشخص نیست، عدم امنیت یعنی نرخ سکه و تورم امروز و فردایت مشخص نیست،
عدم امنیت یعنی نمیدانی فردا سر کار خواهی بود یا نه، عدم امنیت یعنی از غذایی که می خوری می ترسی مبادا تقلبی باشد!
عدم امنیت یعنی تا صبح ده بار به ماشین و درب خانه سرک می کشی تا مبادا سرقت کنند، عدم امنیت یعنی پس اندازت را از این بانک به اون بانک می بری مبادا ورشکسته شود!
عدم امنیت یعنی به مسافرت راحت نمی توانی بروی مبادا پس اندازت تمام شود، عدم امنیت یعنی نمی توانی ازدواج کنی مبادا فردا در مخارج زندگی مشکل داشته باشی، عدم امنیت یعنی با شروع مهر استرس بگیری، عدم امنیت یعنی با هر مراسم جشن و عزا استرس دخل و خرج بگیری، عدم امنیت یعنی در عید هم استرس مهمانی بگیری، عدم امنیت یعنی نتوانی به راحتی چیزی را بنویسی، عدم امنیت یعنی نتوانی عکس دلخواهت را در پروفایلت بگذاری،
عدم امنیت یعنی می ترسی گلی را بو کنی که مبادا به تو بگویند دیوانه!
و ما ملتی هستیم که در اوج ناامنی، توهم امنیت داریم ...!
🔆 پاسخ شبهه:
1⃣ امنیت را دانشمندان مختلف به تعابیر مختلف تعریف نموده اند و لیکن با هر تعریفی، سطوح امنیت به نسبت اهمیت آنچه که امن نگه داشته می شود تفاوت می یابد.
گاهی سخن از امنیتِ وجود یا عدم وجود یک ملت است، گاهی سخن از وجود امنیت یک دوچرخه قدیمی است. گاهی سخن از مال است. گاهی سخن از جان و گاه سخن از ناموس.
2⃣ به نسبت آنکه در دید فرد چه چیزی مهم باشد و تهدید آن موضوع چقدر واقعی باشد، امنیت متفاوت خواهد بود.
اما جدای خود امنیت، مقوله مهم دیگری نیز وجود دارد به نام "احساس امنیت".
3⃣ احساس امنیت یعنی اینکه:
👈 گاهی در کشوری مثل آمریکا در هر سه ساعت یک شلیک گلوله بین شهروندان اتفاق می افتد اما رسانه ها و فرهنگ عمومی به نحوی عمل می کند که گویا امن ترین کشور جهان است.
👈 مقروض ترین کشور جهان است و بزرگترین ورشکستگی های تاریخ را داشته اما مردمش فکر می کنند بیشترین امنیت اقتصادی را دارند.
4⃣ قرآن می فرماید شیطان شما را به فقر و نداری وعده می دهد و جای دیگر می فرماید این شیطان است که دوستان خویش را می ترساند، از او نترسید بلکه از من پروا کنید.
5⃣ مواظب باشیم با سیاه نمایی، "احساس امنیت" را از عزیزانمان نگیریم.
با خیال راحت گل را بو کنیم کسی به ما دیوانه نخواهد گفت و در عین حال همه باهم تلاش کنیم تا
فرهنگ عمومی را ارتقاء ببخشیم. معضلات اجتماعی را به حداقل برسانیم.
و آینده ای آزاد و امن برای خود و فرزندانمان بسازیم.
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
26.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 نقش نفس اماره بر عملکرد انسان 💎
#علی_خیرآبادی
ڪـــانــاݪشــہـــداࢪادنــبــاݪڪـنــیــد↯
شــہـــداچــشمبــہࢪاهمــاھسـٺـݩـد👇🏻
•🍃• #ʝøɪɴ ↷
╭━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━╮
@kami_ta_shohada
╰━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━╯
آورده اند ڪه روزے شخصی باصدای بلند سلمان را مورد خطاب قرار داد وگفت:
ای پیرمرد قیمت ریش تو بیشتر است یا دُم سگ؟!
سلمان با دنیـایی از آرامش گفت:
پاسخ درست را نمی دانم و نمی توانم بگویم..
او گفت:این ڪه توانستن ندارد؛پاسخ من یڪ کلمه بیشتر نیست...
سلمان گفت:ولی این ڪلمه باید راست باشد و این جز در قیامت و کنار پل صراط نمی شود،فهمید
ان شخص گفت:چه ربطی به پل صراط،دارد
سلمـــان فرمود:ربط دارد...اگــر از پل صراط گذشتم ریش من بهتــــر است
وگــــرنه دُم سگ از تمام وجودم بهتــــر است....
آن مرد نگاهی به سلمان کرد وشرمنده شده به خود آمد و گفت:
ای پیر مـــرد مرا ببخش...
سلمـان فرمود:خطایی نکرده ای..شما تنها از من قیمت یک جنس را پرسیدید و من نیز پاسخ دادم..
💠خادم
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
@khademngoo
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
#اخلاق_خوب
میگوید فلانی نماز نمیخواند ؛ اما اخلاق عالی دارد و شـخص مـورد احتـرامیست. میگویم برادرم لحظهای ایست. فردی که #نماز نمیخواند، همین بداخلاقی با خدا، برایش کافی نیست؟
خداوند او را میخوراند و مینوشاند . اما اونماز خوانـدن برای پروردگارش را قطع میکند! از کـدام #اخلاق عالی میگویی؟ اول حسن خلق با خـداونـد متعال بعـد با مردم که دراین صورت عـالی است و این را بدان که سعادت و خوشبختی از افراد بی نماز به دور است
#امام_رضا_علیه_السلام فرمود: قیامت بنـده را می خواننـد بـراى حسـاب و اول چیزى که از او سؤال مىشود نماز است، اگـر نمـازش را کامـل انجـام داده ، بسیار خوب؛ والا او را در آتش مىافکنند.
منبع وسائل الشیعه، جلد ۳ ، صفحه ۱۹
💠خادم
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
@khademngoo
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
🔰 #ایستگاه_نیایش
⁉️اگر نماز تشکر از خداست و برای اینه که ما از عظمت خدا تشکر کنیم چرا حتما باید تشکر کنیم؟ درحالی که میتونیم موقعی که در حال استراحت هستیم با زبانمون تشکر کنیم یا با انجام دادن کارهای خوب و صدقه دادن از خداوند تشکر کنیم؟
🔺درسته با روش های دیگه هم میتونیم از خداوند تشکر کنیم !
☘شما اگر انفاق کنید و نیت نزدیکی به خداوند باشه اینم عبادته
یک مثال میزنم👇
🔸شما بیمار شدید مراجعه میکنید به پزشک اون پزشک بیماری شما رو علاج میکنه شما چکار میکنید درقبالش؟
✨ــ از پزشک تشکر میکنیم!
🔻از پزشک تشکر میکنید، خودتون رو مدیون پزشک میدونید یا نه؟
یا یک مثال دیگه👇
🔸مادرتون غذای مورد علاقه شما رو درست میکنه بعد از این کار شما چه عملی انجام میدید در مقابل مادر؟
☘ــ تشکر میکنیم
حالا یک سوال دیگه⁉️
🔸اگه روزی شما مریض بشید و مادرتون بر بالین شما شب تا صیح بیدار بمونه و اصلا نخوابه آیا نیاز به تشکر شما داره؟
☘بله درسته نیازی به تشکر شما نداره
🔺پس شما برای چی ازش تشکر میکنید؟
لطفا جواب های خودتون رو برای ما بفرستید 🌹 منتظر نظرات شما هستیم😊
ادامه دارد...
💠خادم
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
@khademngoo
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
#لذت_بندگی ۱۶۱
#راحت_طلبی ۳۷
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
گاهی وقت ها ماها دینداری میکنیم، ولی خیلی "راحت طلب" هستیم؛ این خیلی بد هستش، برای من و شمایی که دینداری میکنیم
یعنی این شخص حاضر نیست برای اینکه رشد کنه دو قدم برداره، سرجاش نشسته بعد توقع هم داره که علامه بشه، عزیزمن؛ اینوو برای خودت حل کن که تو دنیا👈 راحت طلبی وجود ندارد
یبار برای همیشه حلش کن و دیگه ذهنت روو هم در گیر نکن،
متاسفانه نگاه ما به دین اشتباه هست، مثلا طرف میگه نگا کن مردم فلان کشورها چقدر قشنگ اهل کار و .... هستند، ولی وقتی مردم جامعه ی خودمونو میبینیم، راحت طلب و گاها هم تنبل هستن❌
بعد ازشون سووال میکنی که چرا ؟؟؟؟
میگه خب من دیندارم دیگه، ببخشید مگه دیندار هستید؛ باید راحت طلب باشید؟؟
آقا دین قرار نیست برای ما کاری بکنه ها
،تعریفت از دین اشتباهه، تازه شخص دیندار اصلا راحت طلب نیست، بعبارتی دینداری با راحت طلبی اصلا جمع نمیشه، مثلا میاد بهمون میگه
حاج آقا من مشکل زندگی دارم؛ و .... چه ختم و چله ای بگیرم تا حل بشه❌
بعد ازش میپرسیم ببخشید شما دنبال کار و .... رفتید؟؟ میگه حاج آقا دلت خوشه؟؟
یه چله میگیرم کار پیدا میشه
ببخشید تو که راحت طلب هستی و دنبال کار نمیگردی، بعد میخوای چله بگیری؟؟؟ و خیلی از اینجوور مسائل که وجود داره، و به اسم دین تمومش میکنند⭕️
عزیز من یه تعریف درست از دین داشته باش
،اگه قرار باشه ایجووری دینداری کنی، اصلا کسی دیندار نمیشه؛ و حال خیلی ها روو بهم میزنه،
ببینید رفقا بعضی از مسئولین جامعه ی ما متاسفانه اینجوری دین روو تبلیغ میکنند، اونم تو هر دولتی از این افرادها بوده، حالا تو یه دولتی بیشتر فعالیت کردن، تو یه دولتی زیرپوستی و کمرنگ تر،
بنابراین کسی که مذهبی باشه و راحت طلب باشه
در واقع داره به دیگران ظلم میکنه، ظلم کردن فقط این نیست که بیایی حق کسی روو بخوری
خیلی کارها مصداق ظلم هستش، مثلا طرف راحت طلب هست و حال کار فرهنگی رو نداره، بعد پشت کامپیوتر میشینه و به این و اون تیکه میپرونه، فقط بلده نقد کنه؛ و دیگران روو تخریب کنه
خب برادرمن؛ تو راحت طلب هستی و جرات کارفرهنگی در فضای عمومی روو نداری، تند رفتنت چه دلیلی داره؟؟؟
راحت طلب نباش دیگران کار نکردن تو برو کار کن، تو برو مثل یه آدم کار کن؛ و اختلاس نکن؛
درست دین رو ترویج بده
👌👌
رفقا خیلی مواظب باشیم که خودمون خودمونو
داخل چاه نندازیم✔️
نکنه به اسم دین؛ دیگران رو تخریب کنیم، نکنه راحت طلبی خودمونو به اسم دین تمومش کنیم
👈شما راحت طلب نباش، لازم نکرده دینداری روو یاد بدی، راحت طلبی خوودتو بزن، بعد ببین دیگران چقدر قشنگ، دیندار میشن😍👌
💠خادم
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
@khademngoo
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 راه های تکمیل نماز
🌷قسمت نود و پنجم: موانع قبولی نماز؛ مانع تبدیل اخلاص به ریا
🌸 سخنرانی کوتاه با موضوع نماز 🌸
#استادکفیل
#پادکست
#قسمت95
💠خادم
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
@khademngoo
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 از نافرمانی خدا در خلوتها بپرهيزيد، زيرا همان كه گواه است داوری كند.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت324
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 (آنگاه كه خبر كشته شدن محمد بن ابی بكر را به او دادند فرمود:) همانا اندوه ما بر شهادت او، به اندازه شادی شاميان است، جز آنكه از آنان دشمن، و از ما یک دوست كم شد.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت325
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
🌷مهدی شناسی ۴۸🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه 🌹تایید 🍃"تاييد" نام ديگری از القاب حضرت است که ا
🌷مهدی شناسی ۴۹🌷
🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷
🌹مقتصر🌹
🌼يکی از القاب مقدس حضرت ولی عصر(عج الله فرجه) «مقتصر» به معنای اکتفا کننده است.
🌼مرحوم شيخ نهاوندی در ذيل اين لقب بيان میکند:" همه انبياء، اوصياء و حضرات معصومين اذن دارند تا علاوه بر مصاحبت با صالحين و مومنين با منافقين و فاسقین نيز مصاحبتی داشته باشند، همچنانکه پيامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) با ابوجهل هم صحبت بودند و وجود مقدس امام باقر(علیه السلام) با ابن ابی عوجاع و امام رضا(علیه السلام) با هارون و مامون مجالست داشتهاند.
🌼اما وجود مقدس حضرت ولی عصر(عج الله فرجه) با جلوه نام «مقتصِر» به اذن حق تنها مصاحبت و ارتباط با خوبان و صالحين عالم را بر عهده دارند و به همین اکتفا می کنند.
🌼بنابراين درخواست مجالست و مصاحبت با ايشان منوط به پذيرش مطلق اوامر و نواهی الهی است.زيرا آنچه فرد را در زمره صالحين جای میدهد تسليم شدن در برابر قوانين شريعت میباشد.
#مهدی_شناسی
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
🏝#بصیرتوانتظارفرج🏝
⚘حجابآخرالزمانی(بخشاول)
آنچه موجب شده تا عزيزان در موضوع «مهدويت و انتظار» با دقت فراوان بحث را دنبال کنند،
پيچيدگي حجابي است که در آخرالزمان به صحنه مي آيد،
حجابي که به ظاهر نجات بخش است ولي در باطن ظلمت است.
در همين رابطه فرموده اند دجّال بسيار جذّاب به صحنه مي آيد نه مثل چنگيزخان مغول،
بلکه راه حل هايي نشان مي دهد و برنامه هايي مي ريزد که اکثراً معتقد مي شوند آن برنامه ها آن ها را از مشکلات زندگي شان نجات مي دهد،
به طوري که همه ي مجذوبين دجّال مسخ مي شوند و از حقيقت انساني خارج مي گردند، بدون اين كه بفهمند حيوان شده اند.
اين که فرموده اند دجّال يك چشم دارد حاکي از يك بُعدي بودن شخصيت او است که نمي تواند به ساحات قدسي عالم و آدم نظر کند...
ادامه دارد.....
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
💠خادم
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
@khademngoo
🌸═══✼🍃🌹🍃✼══🌼
ارزش خانههای خالی، برابر با نصف رقم تفاهم ۲۵ ساله ایران و چین!
محمد یزدیزاده،اقتصاددان:
🔹 در آماری که درباره املاک بلااستفاده اعلام میشود، نزدیک به ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود که صرفاً ارزش املاک خالی در کشور است.
🔹 ۲۰۰ میلیارد دلار ۵ برابر سرمایهای است که کشور نیاز دارد تا از خام فروشی خلاص شود؛ این رقم، نصف تفاهم نامه ایران و چین برای ۲۵ سال است.
🔹 ارزش خودروهای لوکس یک و نیم برابر سرمایه مورد نیاز برای اتمام خام فروشی در ایران است. ارزش این خودروها چیزی حدود ۱,۵۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود.
#اقتصادی
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
۷ راهکار برای برونرفت بورس از وضع فعلی
🔹کانون کارگزاران بورس طی نامهای به رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس این راهکارها را برای برونرفت از شرایط فعلی بازار سرمایه ارایه کرد:
۱. اصلاح ریزساختارهای بازار
۲. عدم قیمتگذاری دستوری و تشویق رقابت
۳. تقویت نقش بازار سرمایه در تامین مالی
۴. تشویق سرمایهگذاری غیرمستقیم در بورس
۵. افزایش شفافیت
۶. توسعه ابزارهای مالی
۷. ثبات مقررات و حذف مقررات زائد
#اقتصادی
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
نان هم گران میشود
🔹معاون وزیر صنعت، معدن: قیمت جدید نان کارشناسی شده و مراحل بررسی آن در استانداری و شورای آرد و نان طی شده، اما افزایش قیمت نان منوط به هماهنگی استانداری با مقامات ذیصلاح یعنی وزارت کشور و وزارت صنعت، معدن و تجارت است.
#اقتصادی
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥راه های تقویت بازار سرمایه چیست؟
#اقتصادی
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
🌼@khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
#قسمت_41
- اختیار داری پسرم این چه حرفیه، خیلی خوش تشریف آوردین
صدای آرام و دلنشینی داشت، به سمت گیسوسر چرخاند ، چشمانش به زمین دوخته شده بودند، سلام آرامی گفت و بدون هیچ حرف اضافه ای به همراه
سبحان به مهمانخانه رفت گیتی آرام شانه اش را به شانه ی گیسو زد تا او را متوجه خود سازد، گیسو به سمتش چرخید تا دلیل این کارش را بفهمد. صدایش را شنید: - چقدر آفا و سربزیر بود ، چقدر خانواده ی خوب و خون گرمی هستن
لبخند کجی زدو در دل گفت: (حالا اگه نیاز اینجا بود میگفت پسره چقدر شل و وارفته است مثل شیر برنج می مونه)
اما خودش هم با گیتی هم عقیده بود.
جمعشان حسابی گرم شده بود. این خانواده آنقدر خون گرم بودند که انگار سالهاست همدیگر را میشناختند، اما در این میان تمام حواس گیسو به آذین
بود، همان پسری که روی مبل تک نفره ی روبه رویش نشسته بود، آرام و بی حرف تا کسی سوال نمیپرسید، پاسخ نمیداد و صدایش شنیده نمیشد، آرام
ترین پسری که تا بحال در عمر خود دیده بود، برادرش سبحان بود و بس، اصلا فکرش را نمیکرد از سبحان آرام تر هم وجود داشته باشد. شخصیت این پسر
بدجوری گیسو را درگیر خود کرده بود از طرفی هم اصلا خوشش نمی آمدیک پسر تا این حد آرام و گوشه گیر باشد. ناگهان آذین و کوروش را در ذهنش
مقایسه کرد، نه به کوروش که از آن طرف بام افتاده نه به آذین که از این طرف افتاده، به قول نیاز رفتار جفتشان روی مخ بود. آرامش بیش از حد آذین گیسو را عصبی کرده بود طوری که پای چپش را تکان میداد و لب پایینش را با دندان به بازی گرفته بود. عادتش بود هرگاه
عصبی و ناآرام میشد ، ناخودآگاه این حرکات را انجام میداد....با صدای فاطمه خانم همان زن چادری و مهربان سر چرخاند و به او نگاه کرد. - خب گیسو جان ،چندسالته دخترم؟! دانشجو هستی؟۱
گیسو لبخندی زد و پاسخ فاطمه خانم را داد.
#به_وقت_رمان
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
📚 @khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
#قسمت_42
بیست و دو سالمه، نه دانشجو نیستم راستش علاقه ی چندانی به درس ندارم، فوق دیپلمم رو که گرفتم دیگه ادامه ندادم
- بسیار عالی..همه که نباید درس بخونن و مدرک بگیرن، امیدوارم همیشه و در همه حال موفق باشی دخترم، اتفاقا آذین من هم علاقه ای به درس
نداشت، عاشق کار پدرش بود، علاقه ی زیادی به فرش و هرچیزی که به فرش مربوط میشه داره، اما خب بخاطر اصرار های پدرش لیسانس حقوقش رو
گرفت، ولی دیگه ادامه نداد، الان همپای پدرش کار میکنه اون هم با علاقه اما آرمین من برعکس آذین عاشق درس
آذین باشنیدن اسم خودش از زبان مادرش ،سرش را ناگهان بلند کرد و با گیسو چشم در چشم شده برای لحظه ای نه چندان طولانی بهم خیره بودند که
اینبار آذین نگاه دزدید و به زمین چشم دوخت..
دور میز غذاخوری انتهای سالن پذیرایی نشسته و مشغول بودند، حق با گیسو بود از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را میشد روی میز دید. عجیب بود که
معصومه خانم، چطور یک تنه وبه تنهایی انواع و اقسام غذاها را آماده کرده بود. گرچه ،در طول سی سال زندگی با حاج رضا و رفت و آمدهای خاندان
سماوات ، دیگر برایش عادی بود ، آب دیده شده بود... امشب هم سنگ تمام گذاشت... انگار میخواست هنر آشپز بودنش را به رخ مهمانانش بکشد گیسو و آذين مقابل هم نشسته بودند، گیسو تمام حرکات این جوان را زیر نظر داشت ،از او بعید بود این کارها اما حسی نامعلوم قلقلکش میداد، آذین ارام و
شمرده غذا میخورد ، در تمام مدت هم سربزیر بود و با کسی کاری نداشت بجز بشقاب غذایش
اما برعکس آذین، این دخترک چموش حواسش به همه جا و همه چیز بود الا بشقاب غذایش درست نقطه ی مقابل هم بودند این دو نفر.. ناگهان فکری از ذهن گیسو گذر کرد، لبخند موذیانه ای مهمان لبانش شد، بدش نمی آمد مثل سابق، حس شیطنت دخترانه اش بیدار شود. چند سالی
#به_وقت_رمان
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
📚 @khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
#قسمت_43
میشد که تقریبا گوشه گیر و آرام شده بود..
دستش را جلو برد و نمکدان را از وسط میز برداشت کمی نمک روی غذایش ریخت ، | نمکدان را دقیقا روبه روی آذین گذاشت. چند دقیقه ای گذشت تا
اینکه بالاخره آذین دستش را جلو بردو نمکدان را برداشت... لبخند خبیثانه ای رو لبهای گیسو نشست، منتظر به دستهای آذین چشم دوخته بود. به
محض اینکه نمکدان را به قصد پاشیدن نمک روی غذایش کج کرد.....لبخند گیسو پررنگ تر شد..
کج گردنش همانا و باز شدن در نمکدان و خالی شدن تمام نمک ها روی غذایش همانا
همه سکوت کرده بودند و به آذین نگاه میکردند، بجز گیسوکه سر به زیر انداخته بود و ریز ریز میخندید ، سربلند کرد و نگاهش به نگاه آذین گره خورد،
خنده اش را فرو خورد از نگاه سرد و یخی آذین به خود لرزید. پس فهمید که گیسو از قصدسر نمکدان را شل کرده.
سر به زیر انداخت ، صدای مادرش را شنید که رو به آذین گفت:
- ای وای چرا همچین شد ، من سر نمکدون رو سفت میکردم ماهمیشه.... پسرم بشقاب تو بده برات عوضش کنم....
آذين نگاهش را از روی گیسو برداشت و گفت :
نه ممنون سیر شدم دیگه احتیاجی نیست
| - وا پسرم تعارف میکنی؟ تو که چیزی نخوردی.
نه تعارف نمیکنم حاج خانم ، واقعا سیر شدم ، سفرتون همیشه پربرکت باشه.
گیسو کمی عذاب وجدان گرفته بود، انتظار این برخورد را از آذین نداشت ، خیال میکرد وقتی بفهمد که کار گیسوست ، کمی عصبانی شود و به جوش و
خروش بیفتد اما انگار نه انگار این دیگر چه موجود ناشناخته ای بود.
#به_وقت_رمان
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
📚 @khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝
#قسمت_44
بعداز صرف شام،همگی دور هم جمع بودند، اما گیسو در اشپزخانه مشغول چای دم کردن بود، حرصی که سر میز شام خورده بود و هنوز آثارش هویدا بود در حال خودش بود، اولین فنجان چای و دارچین را در سینی گذاشت و میخواست باقی فنجان هارا پر کند که فاطمه خانم وارد شد، نایلونی از دارو
دستش بود روبه گیسو گفت: - - عزیزم لطف میکنی ، یه لیوان آب بهم بدی داروهام رو بخورم ؟
گیسو دست از کار کشید و به سمت یخچال رفت لیوان را پرآب کرد و به دستش داد
- بفرمایید
- - دستت درد نکنه دخترم.یوی دارچین میاد؛ شما تو چاییتون دارچین میریزین؟؟
بله!!!چطور مگه ؟ دوست ندارین؟۱
فاطمه خانم لبخندی زد و گفت:
- چرا عزیزم ، اما آذین به بوی دارچین حساسیت داره حالش بد میشه و میشه توی چای امشب دارچین نریزی ؟!! |
باز همان لبخند خبیثانه مهمان لبهایش شد، فکری در سرش جرقه زد روبه فاطمه خانم
چشم، حتما اصلا خودش هم نمیدانست چرا أذين آزاری را شروع کرده است. این پسر که کاری به کارش نداشت. از وقتی پا به عمارت گذاشته سربه زیر و آرام گوشه
ای نشسته و بجز سبحان با کسی هم صحبت نمیشود....دوست داشت به جای آذین این بلاها را سر کوروش می آورد اما این عقده بر دلش مانده بود
کوروش زرنگ تر از این حرف ها بود، فوری دستش را میخواند و همان بلا را سر گیسو می
آوردند.
فنجان هارا درون سینی چید، فنجان اخری را کنار دست سمت چپش گذاشت ، دقيقا انتهایی ترین قسمت سینی نقره ای رنگ، فنجانی که برای آذین و
#به_وقت_رمان
💠 خادم
╔═.🍃.═══════╗
📚 @khademngoo🌼
╚═══════.🍃.═╝