eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچند دیدگان ما از دیدار روی دلربای زهرایی ات ، محروم است اما قلبهای شکسته‌ی ما حضورِ مهربان و امیدآفرینت را احساس میکند . تو با دعای خیرت با نوازش های مداومِ پدرانه ات با نگاه سبز و بارانی ات با توجه گرم و حیات آفرینت همواره به ما امان میدهی از ما مراقبت می‌کنی و جان پناهمان هستی شکر خدا که در سایه سار توایم ... ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🌟 سخنان امیدوار کننده آقا... 🔘 آرام باشید... این انقلاب برای اربابان دنیا دردسرها خواهد داشت ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#خطبه_فدکیه قسمت 14 ⚖️ و الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ وَ تَمْكِيناً لِلدِّينِ و طاعَتَنا أَهْلَ
قسمت 15 🌾 و بِرَّ الْوالِدَيْنِ وِقايَةً مِنَ السَّخَطِ و صِلَةَ الْاَرْحامِ مَنْسَأَةً فِى الْعُمْرِ وَ مَنْماةً لِلْعَدَدِ و الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّماءِ وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِيضاً لِلْمَغْفِرَةِ و تَوْفِيَةَ الْمَكايِيلِ وَ الْمَوازِينِ تَغْيِيراً لِلْبَخْسِ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🌾 و نيكى به پدر و مادر را بازدارنده از نارضایتی خداوند قرار داد. و رسيدگى به ارحام و خويشان را زمينه‌ ى درازى عمر و افزونى شمار مردمان توصيه فرمود. قصاص را براى حفاظت خون‌ها و وفاى به نذر را زمينه‌ى آمرزش كمال و پُرى پيمانه‌ها و ترازوها را براى اصلاح روحیه کم گذاشتن تشريع كرد. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🌾 So did He appoint 'doing good' to one's parents obligatory as a means of avoiding wrath [to avoid the discontent and anger of Almighty Allah], and caring for blood relatives obligatory as a means of increasing their number and their income. And He made the act of retaliation obligatory as a means of preventing bloodshed. And He assigned honesty in measuring and weighing, made it obligatory as a means of avoiding dishonesty and exposing oneself to receive Allah's forgiveness, And He set completing measures to prevent from decreasing your properties.
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#خصوصیات_یاوران_ظهور بخش سی و هشتم 🔻(موانع و پابندهای یاوری امام زمان) 👈 قرض و بدهی و تعهد ✔️این
بخش سی و نهم 🔻(موانع و پابندهای یاوری امام زمان) 👈 با پابندهایمان چه کنیم؟ ✔️ با توضیحاتی که در چند بخش ارائه شد روشن شد که در طول زندگی پابندهایی به انسان اضافه شده که اگر برای آنها چاره ای نکند و یا به عبارتی یک نوع بازنگری ای در زندگی و اموال و اعمال و عادت ها انجام ندهد نمی تواند در صف یاوران امام زمان علیه السلام قرار گیرد. فکر می کنید در جریان واقعه ی کربلا چه کسانی در مقابل امام حسین علیه السلام جنگیدند مگر آنها افرادی نبودند که برای امام زمانشان نامه نوشته بودند و از ایشان دعوت کرده بودند؟ چه چیز باعث شد که آنها دست از یاوری امام زمانشان بردارند؟ آیا غیر از همین پابندها، دلیل دیگری می توان برای آن یافت؟ یک کسی بخاطر ترس از جان و مال، دیگری بخاطر پست و مقام و ... به امام زمانشان، به مثل اعلای پروردگار پشت کردند و به زندگی چند روزه دنیا راضی شدند‌. ◀️ ادامه دارد.....
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت سی_و_چهارم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت حانیه. .
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت حانیه ......................................................... مانتو رو گرفت و رفت حساب کنه و منم مشغول وارسی بقیه مانتوها شدم. همشون خوشگل بودن ولی نه برای کسی که میخواد با حجاب باشه. نمیدونم ولی انگار این چند روزه معنای حجاب رو درک کرده بودم ، دیگه نه از تیکه ها خبری بود و نه از چشمک و کارای چرت و پرت مسخره. احساس میکردم منی که از حجاب متنفر بودم الان دوسش دارم ولی هنوز هم با خیلی از کارای دین مشکل داشتم. اصلا حجابم ربطی به دینم نداشت. امیرعلی _ بریم ؟ _ اوهوم امیر علی _ راستی مبارکت باشه. _ ممنون. امیر میشه چند تا سوال بپرسم ؟ امیرعلی_ بیابریم حالا اینجا وایسادیم زشته تو راه بپرس. _ اوخ. راست میگی بریم. از مغازه که اومدیم بیرون بی مقدمه گفتم _ چرا تو مثله بقیه نیستی؟ برگشت طرفم و با تعجب نگام کرد _ یعنی چی مثله بقیه نیستم؟ _ خب چرا تو به دخترا تیکه نمیندازی ؟ چرا بهشون گیر نمیدی؟ چرا همش چشمت دنبال دخترای مردم نیست ؟ امیرعلی_ باشه؟ _ نه ولی میخوام دلیل این نبودنش رو بدونم. امیرعلی_ خب ببین ، دلایلش خیلی زیاده که مهمترین و سر منشا همش توصیه دینمه. حالا چرا چون دین من به من یاد داده که زن والاست و ارزشش خیلی بیشتر از اینه که هرروز زیر نگاهای شهوت آلود له بشه. از طرفی دینه من میگه هرچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند ؛ همونطور که من دوست ندارم که کسی به تو یا مامان نگاه چپ کنه خودمم حق ندارم حرمت ناموس دیگران رو بشکنم. _ ولی دیگران این حرمتی رو که میگی شکستن. _ دلیل نمیشه هرکس هرکاری کرد درست باشه یا من دنبال انتقام از اون باشم که. خواهر گل من هم میخواد لطف کنه از این به بعد بیشتر رعایت کنه که ارزش و احترام خودش حفظ بشه. به روی امیرعلی لبخند زدم اره قصدم همین بود . ارزشم بیشتر از این بود که بزارم دیگران هرجور دوست دارن باهام برخورد کنن و درموردم فکرکنن . اگه همه طرز فکر امیرعلی رو داشتن اوضاع خیلی بهتر بود و منم مجبور به حجاب داشتن نبودم. هرچند الان با این اوصاف از حجاب بدم نمیاد...... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ بین تو و چشمان من صد فاصله غوغا شده آقابیا که منتظر جای دگر پیدا شده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت امیرحسین ..................................................... محمد_وعلیکم السلام برادر _ تو دوباره صبح زود زنگ زدی به من؟ محمد _ اولا که بچه بسیجی جواب سلام واجبه ، دوما که پدر مادر من به من یاد ندادن که 12 ظهر صبح زوووده. _ چییییییییییییی؟ 12 ظهر ؟؟؟؟؟ وای خاک بر سرم دانشگاه😱😱😱😱 با این حرف من محمد زد زیر خنده _ وای بدبخت شدم تو میخندی ؟ ساعت 8 کلاس داشتم. محمد_ حقته . تا تو باشی انقدر نخوابی. _ راستی مگه تو کلاس نداشتی؟ محمد_ بله. تموم شد. استاد ضیایی هم عرض کردن سلام برسونم خدمتتون شاگرد خرخون کلاس. _ تا چشات دراد. محمد_ خب حالا. زنگ زدم بگم امشب هئیت دیر نکنی دوباره گوشات رو بکشن. یه وقت دیدی دوروز دیگه به عنوان رفتگر گوش دراز ثبت نامت کنن راه بری با گوشات زمینو تمیز کنی 😂. _ خوشمزه. مزه نریز 😒 محمد_ باش. چون تو گفتی 😂 _ دیگه مصدع اوقات نشو میخوام بخوابم محمد_ کم نیاری از خواب؟ _ تو نگران نباش. یاعلی محمد_ ان شاالله خواب داعش ببینی. علی یارت خدایا این دوست منم شفا بده. . . . ساعت 6 با آلارم گوشی بیدار شدم ، سریع حاضرشدم و رفتم دم اتاق پرنیان ، در زدم و منتظر جواب شدم. پرنیان_ بله؟ _ ابجی حاضری؟ پرنیان _ امیر داداش توبرو من با ریحانه سادات میام. _باشه. مواظب خودت باش. . . . _ سلااام علیکم حاج آقا _ سلام . آفتاب از کدوم طرف در اومده اقا زود تشریف اوردید؟ هفته پیش که ماشالا گذاشتی لحظه آخر. _ خوب هستید حاج آقا؟ میگما .... چیزه ..... چه خبرا؟ با این حرف من محمد,و سجاد و علی و محمد جواد که تو حسینیه بودن با حاج آقا زدن زیر خنده . حاج آقا_ الحمدالله . نپیچون منو بچه . 😏. بعد خطاب به بچه ها گفت _ من برم تا جایی کار دارم میام تا ساعت 8 . محمدجواد_ بفرمایید شما حاج آقا خیالتون راحت . . . تقریبا همه کارا تموم شده بودو هنوز نیم ساعت مونده بود به شروع هئیت. چایی و قند و قرآنا و مفاتیح ها هم همه آماده بود. یه دفعه محمد جواد گفت _ راستی سید ( بنده) اون روز ؛ دربند ؛ قضیه چی بود؟ _ اوووووووه محمد جواد چه حافظه ای؟ چهارشنبه هفته پیشو میگی؟ محمدجواد_😂اره _ داداش موفق باشی. محمد_ تو زنده بمون راوی ایندگان شو. _ پیشنهاد خوبیه. محمدجواد_ عه بگو حالا. اخه رفتی اونجا مثلا آب بگیری. آب نگرفتی. اعصابتم داغون تر شد. با پرسش محمد جواد یاد اون روز افتادم. واقعا وقتی اون صحنه رو دیدم اعصابم بهم ریخت. شاید درست نبود که اون حرف رو به اون دختره بزنم. شاید اینجوری از حجاب بیشتر زده بشه ولی چی بهش میگفتم ؟ اصلا شاید همون حرف براش یه تلنگر بوده باشه . ای کاش میتونستم دوباره ببینمش که بدونم نتیجه کارم چی بوده..... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ چشم من و شوق وصال قلب تو و عشق محال ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ به روایت حانیه ......................................................... مامان _ حاااانیه اومدم دوباره باهاش دعوا کنم که بیخیال شدم. _ بله؟؟؟ مامان_ میای بریم امامزاده داوود؟ _ کجاااا؟ مامان _ صبح که با امیرحسین رفته بودید بیرون خاله مرضیه زنگ زد گفت با بسیج میخوان برن امامزاده داوود ، ما هم بریم باهاشون گفت فاطمه گفته بگم حتما توهم بیای. _ اوممم. مامان من چادر سرم نمیکنما . مامان_ اجباری نیست. _ حالا بزار ببینم چی میشه ؟ راستی چه روزیه؟ از دوشنبه کلاس زبان هم شروع میشه . مامان _ شنبه. _ من تا شب بهت میگم. ولی کاش خودمون میرفتیم پارک یا شهربازی . چیه بسیج ؟ بدم میاد. اه مامان_ مجبورت نکردم که بیای. فاطمه پیغام داد رسوندم. _ باش. میگم حالا تا شب ، هنوز دوروز مونده. مامان_ خیلی خب. پس زود بگو که ثبت نام کنم. _ خب حالا 2 روز مونده. تازه پنجشنبس رو تخت دراز کشیدم و دوباره مغزم پر شد از سوالای بی جواب. دیگه داشتم دیوونه میشدم. گوشیمو برداشتم نتمو روشن کردم. طبق معمول گوشیم پر شد از پیامای تلگرام. بیخیال رفتم تو پی وی امیرعلی . ایوووول چه عجب این برادر ما آنلاینه. بهش پیام دادم. _ داداش گلم. عشقم. نفسم. عسلم. بیا اتاق من حالا اگه خوند. یه 10 دقیقه گذشت سین خورد . امیرعلی _ توکار داری من بیام؟ _ عه بیا دیگه. تق تق تق _ الهیییی فداااات. بیفرمایید امیرعلی _ علیک سلام. بفرمایید . امرتون ؟ _ بیا بشین حرف بزنیم. اونم فکر کنم بیکار بود که سریع نشست. _ چه از خداخواسته امیرعلی _ میخوای برم اگه ناراحتی؟ نیم خیز شد که سریع گفتم _ نه نه بشین. امیرعلی _ خب؟ _ خب به جمالت. امیر ، چرا مامان بزرگ اینا این کارارو میکنن؟ امیرعلی_ دقیقا چه کاری میکنن؟ _ چمدونم. تو مهمونیاشون پرده میکشن زنونه مردونه رو جدا میکنن؟ امیرعلی _ خواهر من میدونی چند بار این سوالو پرسیدی؟ _ اه پاشو برو نخواستم امیرعلی _ عه عه . کلا گفتم. خب ببین اینا افراط و یه سری عقاید قدیمی و غلطه. عقایدی که شاید باعث بشه خیلیا از دین اسلام زده بشن. چون فکر میکنن دین انقدر سختیگیرانس. نمونه بارزش تو فامیل هست دیگه. حرف زدن معمولی و ارتباط کم در حدی که کسی به گناه نیفته و ناز و عشوه ای هم توش نباشه که ایرادی نداره. _ خب پس چادر هم افراط حساب میشه دیگه. وقتی واجب نیست دیگه امیرعلی_ اولا که چادر قضیش خیلی فرق میکنه. بعدش هم چادر یادگار حضرت زهراس . علاوه بر این باعث حجاب برتره. تا حالا دیدی رو ماشینای مدل پایین چادر بکشن ؟ یا دیدی سنگ معمولی رو بزارن تو صندق و ازش محافظت کنن؟ ولی رو ماشینای مدل بالا چادر میکشن که در برابر نور خورشید محافظت بشه . یا سنگای قیمتی و الماس تو صندوق نگه داری میشن یا مروارید تو صدف. چادر هم به زن ارزش و والایی میده. چون یه خانم باارزشه، خودش رو زیر محافظت چادر حفظ میکنه. _ یعنی چی یادگار حضرت زهراس؟ امیرعلی_ فکر نمیکنم داستانش رو بدونی ، نه؟ _ نه. من کلا هرچی اطلاعات دارم برای چند سال پیشه که هیچی هم یادم نیست. امیرعلی_ ببین این چادر رو سر حضرت زهرا بود ، وقتی که خانم پشت در پهلوشون شکست ، این چادر رو سر حضرت زینب و دختر سه ساله امام حسین بود وقتی که خیمه ها رو آتیش زدن ؛ شهدا رفتن تا دشمنا نتونن چادر و حجاب رو از سر خانما بکشن..... امیر علی بغض کرده بود و حرفاشو میزد. و من گنگ تر و متعجب تر از همیشه با هزاران سوال دیگه فقط نگاش میکردم.... _ پهلوشون شکست؟ دختر سه ساله و چادر؟ خیمه و آتیش ؟ من نمیفهمم چی میگی امیر. مم هیچی از این چیزایی که تعریف میکنی نمیدونم. یعنی چی؟ امیرعلی_ تو هیچ اطلاعاتی در این باره نداری؟ حانیه تو که تو که مدرسه میرفتی. _ خب اره. ولی مدرسه ما اصلا اهمیتی نمیداد به این چیزا در حد همین حفظ کردن و امتحان دادن. الان خیلی یادم نیست. امیرعلی_ خب الان از کجا شروع کنیم؟ _ این قضیه پهلو شکسته چیه؟ همون که میگفتن حضرت زهرا پشت در بوده و درو هل میدن ؟ و بعد آتیش میزنن؟ امیرعلی_ خب تو که میدونی دیگه. اره همونه. حضرت زهرا حتی اون موقع هم چیزی رو که تو اسمشو گذاشتی افراط کنار نذاشتن. مامان_ حانیه. بیا تلفن رو به امیرعلی گفتم _ بزار برا بعد. مرسی. و بعد از اتاق رفتم بیرون. _ کیه؟ مامان_ فاطمه نمیدونم چرا ولی خوشحال شدم. _ جون دلم؟ فاطمه_ سلام عزیزم. جونت بی بلا. خوبی؟ چرا گوشیتو جواب نمیدی ؟ _ مرسی تو خوبی؟ گوشیه من کلا هیچوقت نیست. فاطمه_ مرسی با خوبیت. راستش مزاحمت شدم ببینم فردا میای؟ _ اره. میام. فاطمه_ اخ جون. پس میبینمت خانم گل
رفقا همیشه گفتیم حزب اللهی بودن هزینه ها دارد.... وامروز... وظیفه من هست که در هر پست ومرتبه ومقام علمی که هستم از کیان جمهوری اسلامی که وامدار خون شهیدان هست،دفاع کنم. جنگ نرم،جهاد همه جانبه میخواهد جهاد معنوی در مبارزه بانفس جهاد علمی جهاد سیاسی جهاد فرهنگی فرزندان روح الله،بسم الله......یاعلی....
🍃✨🌼✨🍃✨🌼✨🍃 💠 *چگونه حرف‌زدن را از قرآن بیاموزیم؟* *┘◄ دوازدہ ویژگے یڪ"سخن خوب"* *از دیدگاہ قرآن ڪریم؛* ❣ *۱.آگاهانہ باشد.* *"لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ"* ❣ *۲.نرم باشد.* *"قَوْلاً لَّيِّناً" زبانمان تیغ نداشتہ باشد.* ❣ *۳.حرفے ڪہ مے زنیم خودمان هم عمل ڪنیم.* *"لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ"* ❣ *۴.منصفانہ باشد.* *"وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا"* ❣ *۵.حرفمان مستند باشد.* *"قَوْلًا سَدِيدًا" منطقی بزنیم.* ❣ *۶.سادہ حرف بزنیم.* *"قَوْلاً مَّیْسُورًا" پیچیدہ حرف زدن* *هنر نیست. "روان حرف بزنیم"* ❣ *۷.ڪلام رسا باشد.* *" قَوْلاً بَلِیغًا"* ❣ *۸.زیبا باشد.* *"قولوللناس حسنا"* ❣ *۹.بهترین ڪلمات را انتخاب ڪنیم.* *"یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن"* ❣ *۱۰.سخن هایمان روح معرفت و جوانمردی داشتہ باشد.* *"و قولوا لهم قولا معروفا"* ❣ *۱۱.همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم.* *"قولاً كريماً"* ❣ *۱۲.ڪمڪ ڪنیم تا درجامعہ حرف های پاڪ باب شود.* *"هدوا الی الطّیب من القول"*
❓پرسش: مثل قبل روی نمازم حساس نیستم و شده ام و اول وقت نمی خوانم. لطفا راهنمایی بفرمایید. 👈 پاسخ: به نظر مي رسد مراد شما از سستي در نماز صرفا وقت نخواندن است و الحمدلله شما هيچگاه اجازه نمي دهيد که نماز را ترک کنيد. ⭕️دليل آن نيز احتمالا به ها و هاي ناشي از تولد فرزندتان است که باعث شده است نتوانيد هميشه نمازتان را اول وقت بخوانيد. ✅ بهرحال همينکه چنين دغدغه اي داريد بسيار خوشحال کننده است و اميدواريم که با به توصيه هاي ارائه شده، دومرتبه بر نماز اول وقت خود مداومت کنيد: 🍀تلاش در جهت خواندن نماز در اول وقت، امري پسنديده و قابل تشويق است و در اين زمينه مي‏توان به راهکارهاي زير توجه کرد: 1-📌 باور کردن وقت: گاهي انسان به مطلبي اعتقاد دارد اما و ايمان ندارد. مثلا" مي داند مرده ترسي ندارد, اما باز مي ترسد. وجود در انسان دليل است که آن اعتقاد، تبديل به باور دل و ايمان قلبي نشده است. چه بسا اعتقاد به اهميت نماز اول وقت باشد. اما باور و ايمان به آن نباشد. 🌸براي به دست آوردن اين باور مي توان از باوربخش استفاده کرد, مثل مطالعه کردن که در موضوع نماز اول وقت نگاشته شده است. مطالعه بايد پياپي و پيوسته باشد, سپس به کردن بپردازد که با نخواندن نماز اول وقت مشمول چه ها و سرزنش هايي مي شود و با خواندن آن مشمول چه ها و پاداش ها مي گردد. 📖 که در اين باب وارد شده بسيار مفيد و باوربخش است به شرط اين که مطالعه آنها داشته و فکر کردن در آنها نيز هر روز باشد، هر چند مختصر و کم. 👈امام صادق (ع)فرمود که رسول الله (ص )فرمود: «ليس مني من استخف بالصلوه لايرد علي الحوض لا والله ; به خدا قسم !از من نيست کسي که نماز را بشمارد و کنار حوض کوثر بر من وارد نمي شود» 📚 (سفينه البحار, شيخ عباس قمي , ماده صلاه). ⭕️ مصداق بارز سبک شمردن نماز است . 👈پيامبر فرمود:«ما من عبد اهتم بمواقيت الصلوه و مواضع الشمس الا ضمنت له الروح عند الموت وانقطاع الهموم والاحزان والنجاه من النار. 🌺 هيچ بنده اي نيست که به وقت هاي نماز (اول وقت ) و ... اهتمام ورزد مگر اين که سه چيز را برايش مي کنم: 1⃣ آرامش بخش هنگام مردن, 2⃣ از ناراحتي ها و اندوه ها, 3⃣ از آتش ». در اين باب پيوسته بايد بخواند, بگويد, بشنود و بينديشد تا رفته رفته اعتقاد به باور بدل گردد.(1) 👈مولاي متقيان علي(ع)مي‏فرمايد: امور دنيا، شما را از خواندن نماز در اولت وقت باز ندارد. ⭕️زيرا خداوند قومي را کرده و فرموده: «واي بر نمازگزاراني که از نمازشان ورزند» ⭕️يعني، واي بر نمازگزاراني که ازاوقات نماز غفلت کنند و در انجام دادن نماز در اول وقت غفلت کنند.(2) 2- 📌اراده و تصميم : باور کردن اهميت نماز اول وقت زمينه ساز اراده و تصميم مي شود. اما با اراده و تصميم فاصله دارد. زيرا ممکن است مطلبي باور قلبي باشد. ولي اراده و تصميم انسان به آن تعلق نگيرد مثلا" روزه دار تشنه باور قلبي دارد که آب او را از تشنگي مي رهاند. ولي هرگز آب نمي آشامد تا روزه اش باطل نشود. اين جا اراده و بر آشاميدن آب تعلق نگرفته، گرچه باور قلبي هست که آب رفع تشنگي مي کند. اگر کسي نسبت به اهميت نماز اول وقت پيدا کرد ،ممکن است به خاطر اراده و تصميمش به خواندن نماز اول وقت تعلق نگيرد, هر چند موانع، غيرموجه باشد, بنابراين بعد از باور قلبي بايد اراده و تصميم بگيرد و تمامي موانع خواندن وقت را کنار بزند.
بسم الله الرحمن الرحیم🌸 سوالات مسابقه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر🍃✨ سوال اول آیا احتمال اینکه فرد تذکر گیرنده ناراحت بشود موجب میشود امر به معروف از وجوب خود ساقط شود ؟ سوال دوم مرحله اول امر به معروف و نهی از منکر را با ذکر سه مثال توضیح دهید . سوال سوم فرض کنید یک فردی را در خیابان در حال گناه کردن علنی میبینید مثلا روزه خواری لطفا جمله یا جملاتی که در امر به معروف ایشان به کار می برید(با در نظر گرفتن شرایط وجوب و ویژگی های آمر و...) را برای ما ارسال کنید تا روز چهارشنبه ۹۹/۰۹/۱۲ ساعت بیست و چهار فرصت دارید پاسخ خود را به ای دی @yamahboob ارسال کنید🍃💫 بدلیل سهولت مطالعه سلسله مطالب امر به معروف برای بزرگوارانی که قصد شرکت در مسابقه بزرگ امر به معروف را دارند یک کانالی آماده کردیم و مطالب را آنجا به طور پیوسته بارگذاری کردیم آدرس کانال👇 @amrbemarouf با تشکر 🌺 تیم امر به معروف و نهی از منکر کانال تربیت خادم
🔸طرح‌جدید ‌شهیدمحسن‌حججی❤️ 💰هزینه‌استفاده‌: 🔉قرائت‌دعای‌فرج 😍به‌نیابت‌ازشهید ''بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم'' 👤الہے‌عظم‌البلاء...
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#اتحاد_رمز_ظهور 4⃣5⃣ قسمت پنجاه و چهارم، بخش دوم 💠ضیافت یا واضح ترین وسیله محبوبیت💠 🔻آداب ضیافت:
5⃣5⃣ قسمت پنجاه و پنجم، بخش سوم 💠ضیافت یا واضح ترین وسیله محبوبیت💠 🔻آداب ضیافت: 5⃣ آنکه میهمان باید با رغبت کامل دست به سوی طعامی که برای او حاضر کرده اند دراز کند، به نحویکه میزبان احتمال ندهدکه آنچه برای او آورده اند به آن میل ندارد،که این عمل نشانهٔ علاقه به اوست، این موضوع عملا و به تجربه ثابت است کسی که دیگری را دوست می دارد به هرچه مربوط به اوست نیز علاقه مند است. 6⃣ آنکه میهمان از طعام و غذای برادر مسلمان خود به حد کافی ‌بخورد و گرسنه از سر سفره ی او ‌برنخیزد که این عمل هم نشانهٔ کمال علاقه و حسن ظنی است که به میزبان خود دارد. امام صادق (علیه السلام) فرمود: علاقه ی یک فرد به برادر مسلمان خود در وقتی معلوم می شود که در نزد او ‌از غذای او به حد کافی بخورد. 7⃣ آنکه میهمان در مجلس ضیافت برادر مسلمان خود ادب را رعایت کند، که میزبان و میهمانان دیگر را منزجر ننماید و باید به قدری مراعات حال دیگران را بکند که نتواند کسی به او ایراد بگیرد. 8⃣ آنکه میهمان، نظافت و تمیزی را مراعات کند و حتی المقدور در سر سفره با دست کثیف ننشیند و هیچ گاه با دست کثیف غذا نخورد و از کوزه شکسته که میکروب در آن جمع می شود آب ننوشد و خلاصه هرچه می تواند باید نظافت را بهتر رعایت کند که مردم او را بیشتر دوست بدارند. 9⃣ آنکه به صاحب منزل امر و نهی ننماید که پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه و آله) فرمود: اگر به چند عده از مردم اهانت شود نباید ملامت کند، مگر خود را که یکی از آنها میهمانی است که به میزبان خود امر و نهی می کند. 🔟 آنکه هرچه نزد او می گذارندآن را کم نشمارد، که امام صادق (علیه السلام) فرمود: هلاک می شود میهمانی که کوچک شمرد آنچه را برادر مسلمانش نزد او می آورد. ◀️ ادامه دارد.... 📚 برگرفته از کتاب اتحاد و دوستی
4_333955843525443738.mp3
9.51M
مناجات با امام زمان با دست خالی اومدم .... سه شنبه های انتظار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" " ما خدا را گم مي ڪنيم در حالي ڪه او در ڪنار نفس هاي ما جريان دارد خدا در اغلب شادي هاي ما تا به حال چند بار به او گفته اي ڪه چه قدرخوشبختي ؟؟؟ که چه قدر همه چيز خوب است ؟؟؟ که چه خوب ڪه او هست؟؟ زماني ڪه خسته و درمانده به طرفش مي رويم ، خيال مي ڪنيم تنها زماني ڪه به خواسته ي خود برسيم او ما را ديده و حس ڪرده اما .... گاهي بي پاسخ گذاشتن برخي از خواسته هاي ما نشانگر لطف بي اندازه ي او به ماست به لطفش شک نڪن گاهے اگر دنیا حقیرت ڪرد به خدا ايمان دارم ؛چرا ڪه به بودن من هست شک ندارم…
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#کلیدهای_خوشبختی قسمت 1⃣5⃣ ⚜ بی عُرضه ترین افراد ⚜ 💠 بی عرضه ترین افراد کسانی هستند که لااقل در
قسمت 2⃣5⃣ ⚜ تزکیه نفس مایه رو سفیدی در قیامت ⚜ 💠تمام هدف ما این است که خود را بسازیم و تزکیه نفس کنیم و روی خودمان کار کنیم تا وقتی از دنیا رفتیم، روسفید باشیم، 💠چون در آنجا فقط اهل تزکیه نفس روسفیدند، آن هایی که با هوای نفس "جهاد" کرده اند و کاملا تحت تربیت خدا واقع شده اند‌. 💠تزکیه نفس برای همه است، انسان بدون تزکیه نفس معنا ندارد، حتی یک مرجع تقلید در صورتی مرجع می شود که این راه را بپیماید، یعنی نفس خود را کاملا ساخته باشد. ◀️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟بشارت آقا امام حسین علیه سلام به منتظران حضرت مهدی (عج)🌟 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌
👥"یکی از بین خودمان" 🌳نهضت جنگل را دشمن شکست نداد. سر میرزاکوچک خان را یکی از یاران خودش جناب خالو قربان برید و برای رضا شاه برد. 🌊رئیسعلی را هم اجنبی ها شهید نکردند. رئیسعلی هم از پشت با تیر غلامحسین تنگکی که انگلیس بود از پا در آمد. 🗓تاریخ مبارزات ما با استعمار گواه است که کمتر، از روبرو تیر نخوردیم. هر بار مبارزه جدی شد ما به خودمان باختیم و یکی از پشت ما را زد. برای زانو زدن این ملت همیشه پای یک در میان بود. یکی از بین خودمان. چقدر امروز قابل درک هست این موضوع! ۱۳۰۰شمسی ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 هر روز یک شهید بزرگوار رو خدمتتون معرفی میکنیم تا انشاالله با ۳۱۳ شهید آشنا شوید🌺 : بیشتر از آنکه نامش را شنیده باشیم به «تک تیرانداز شجاع» می‌شناسیمش؛ شهید عبدالرسول زرین قهرمانی است که دشمن را به ستوه آورده بود و شجاعت و بی باکی‌اش سبب شد که شهید خرازی لقب گردان تک نفره را به او بدهد. در جنگهای نامنظم و دیگر عملیات‌ها به عنوان تک تیرانداز نقش حساس و ظریف خود را بازی کرده و ضربات مهلکی را ماهرانه به ایادی دشمن وارد کرد که ارتش بعثی را بعد از تلفات سنگین مادی و انسانی دچار سرگیجه کرد. با شروع جنگ تحمیلی تا اسفند ماه 62 به طور مداوم در اکثر عملیات‌های جنوب و غرب حضور فعال داشته است، مسئولیت‌های مختلفی از جمله فرماندهی گردان و محور لشکر امام حسین (ع) را برعهده داشت و در کنار آن گروه‌های مختلفی را آموزش داده و به عنوان تک تیرانداز بین گردان‌ها فرستاده است. اصغر زرین در مورد نحوه شهادت پدرش اظهار داشت: شهادت پدرم را شهید خرازی این‌گونه روایت کرد: «در عملیات خیبر هم همانند دیگر عملیاتها زرین با شهامت دشمن را هدف قرار می‌داد. این کار او دشمن را  جدا نگران و دچار دستپاچگی کرده بود. بعد از عملیات مرحله دوم خیبر خبر دادند که زرین همانطور که اسلحه‌اش به سمت دشمن نشانه می‌رفت به شهادت رسید.