eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
162 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅حکایتهای پندآموز ✍گویند: صاحب دلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود ودپند گوید. پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! ▫کسی برنخاست. گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد! باز کسی برنخاست. 🔼 گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما برای رفتن نیز آماده نیستید🌱 📚 تذكرة الاولياء، عطار نیشابوری 💕💕💕
🥀✍🏻 ‏به دکتر گفتم : همه داروهامو می خورم اما تاثیر نداره! گفت: سر وقت می خوری؟ تازه فهمیدم چرا نمازهایی که میخونم تاثیر نداره...🙄😓 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#هوالعشق #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_چهل_ویکم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت حانیه ......
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به روایت امیرحسین ................................................................... _جونم داداش ؟ محمدجواد_ سلام . خوبی؟ _ مرسی. توخوبی؟ محمد جواد_ مگه تو دکتری؟ دهع. _ نه په تو دکتری. حالا کارتو بگو میخوام برم. خوب بودن به تو نیمده پسره پرو. محمدجواد_ اوا خواهر نفرمایید. ببخشید مصدع اوقاتتون شدم خواستم عرض کنم خدمتتون که..... خب.... میگفتم که.... _ جواد بگو الان کلاس شروع میشه. محمدجواد_ دانشگاه بدون من خوش میگذره ؟ _ عالی. کارتو میگی یا قطع کنم. محمد جواد_ خیلی خب بابا. راهیان هستی دیگه؟ _ وای معلومه که اره. از خدامه. کی؟ محمدجواد_ خیر سرت خادمیا. خجالت بکش. پنج شنبه حرکته. _ اوه اوه استاد اومد فعلا..... بهترین خبر برای من همین رفتن به راهیان بود ، البته اگه بابا مثله تابستون بهانه نیاره و مانع رفتنم نشه. . . .تنها چیزی که میتونست خستگی 8 ساعت کلاس پشت سر هم رو از بین ببره ، صدای سرشار از محبت مامان بود. مامان_ کیه؟ _ بازکن مامان جان. مامان_ خوش اومدی عزیزم. . . بابا_ همین که گفتم نه نه نه. اونجا امنیت نداره _ ممنون که منو بچه 5 ساله فرض کردید پدر جان. سوریه رو میگید نه یه چیزی. ولی پدر من اینجا که دیگه تو کشور خودمونه . بچه که نیستم. تابستون گفتید گرمه میری حالت بد میشه دقیقا دلیلی که برای یه بچه 3. 4 ساله نهایتا قانع کنندس. الانم میگید امنیت نداره. بابا_ کی؟ _ نوکرتونم به خدا. پنجشنبه بابا_ خیلی خب. من که حریف تو نمیشم. _ پس با اجازتون من برم خبر بدم که میرم. با ذوق دوییدم سمت اتاق. شماره محمد جواد رو گرفتم ، بعد از 3 تا بوق برداشت. _ سلام محمد. ببین من میام بلاخره بابا راضی شد. فقط ساعت و روزشو اینارو بگو. راستی لازم نیست بیام برای هماهنگی. به قول تو خیر سرم خادمم. راستی خاک توسرت که زودتر به من نگفتی. بیچاره کسی که قراره زن تو بشه. همه کارات سربه زنگاس . اون طرف خط_ سلام مادر. نفس بکش. من مادر محمد جوادم. واقعا هم بیچاره زنش _😱😱😱ای وای سلام حاج خانوم. شرمنده من فکر فکر کردم که... چیزه.... یعنی.... حاج خانوم _ اشکال نداره مادر. محمد جواد خواب بود من گوشیشو برداشتم. _ بازم شرمنده. ببخشید بدموقع مزاحم شدم. یاعلی حاج خانوم _ دشمنت شرمنده. علی یارت مادر. وای ابروم رفت 😂😂😂.خب شد نخندیدم ضایع بشم. . . . _ جواد به خدا یه بار دیگه کله سحر زنگ بزنی به منا میکشمت.. محمدجواد _ که خاک تو سرم اره ؟ بیچاره زنم اره؟😂 _ عه. راستی یکی طلبم. ابروم رفت. محمدجواد_ مگه داشتی؟ _ نه په تو داشتی؟ محمدجواد_شنیدم که اومدنی شدی. _ اره بابا اجازه رو صادر کرد. محمدجواد_ خب پس پاشو بیا مسجد که حاج آقا حسابی کارت داره. _ الان مسجدی؟ محمدجواد_ بله. مجبورم جور نیومدنای تورو هم بکشم. _ کله سحر مسجد چیکار میکنی؟ محمدجواد_ تو شهر ما ساعت 10 کله سحر نیست . شهر شما رو نمیدونم. _ خب حالا. باش. من 11 اونجام محمدجواد_ خسته نشی یه وقت _ نگران نباش. خدانگهدار مزاحم نشو محمدجواد_ روتو برم هی. خداحافظت. خدایا این دوست خل منو شفا نده خواهشا 😂. مامان_ امیرحسین. نمیخوای پاشی؟ _ بیدارم مامان. مامان_ خب بیا صبحانه. _ مامان نمیخورم مرسی باید برم مسجد. . . . _ سلام حاج آقا حاج آقا _ علیک سلام. یه وقت نیای مسجدا بابا جان. _ اوخ. ببخشید. یه مقدار درگیر دانشگاه بودم. حاج آقا _ بله از محمد جواد جویای احوالت هستم. راهیان نور میای دیگه؟ _ بله حاج آقا. حاج آقا _ خب شما مسئول اتوبوسایی . چک کردن اعضا و اینا. حدود 7.8 تا اتوبوس میشه با حسینیه ها و بچه های موسسه. _ بله چشم حاج آقا. پارسال هم مسئول اتوبوسا بودم. خیالتون راحت. فقط لیستا رو .... حاج آقا _ همون روز حرکت میدم که ثابت شده باشن دیگه. _ پس فردا حرکته دیگه؟ حاج آقا _ بله. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اینجا چقدر با همه جا فرق می‌کند اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگری‌س ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️ چشمام رو چند بار باز و بسته میکنم ، بیدار شدن برای من زجر آور ترین کار ممکنه. با یاد آوری ساعت 9 با فاطمه قرار دارم آروم و بی حوصله نگام رو سمت ساعت سوق میدم با دیدن عقربه کوچیکه ساعت که 8 و عقربه بزرگش که 10 رو نشون میده سریع مثله برق گرفته ها از جا میپرم. _ مامان. مامان. مامان_ به جای داد زدن بیا اینجا ببینم چی میگی. _ نمیییخواد دیرم شده. هیچی. سریع مانتو سفید و شلوار و شال مشکیم رو با لباس های توخونه ایم عوض میکنم و از دم در با مامان خداحافظی سرسری میکنم و سریع از خونه بیرون میرم. همزمان با بسته شدن در حیاط ، صدای زنگ موبایل بهم میگه که باید خودم رو برای هر طوفانی از سوی فاطمه آماده کنم، هرچند هیچوقت عصبانیتش رو ندیدم اما تو این چند ماه به خوبی متوجه شدم که روی وقتشناسی فوق العاده حساسه . _ فاطمه به خدا خواب موندم ببخشید الان میام اصلا غلط کردم. فاطمه _ سلام منم خوبم. نفس بکش دختر. زنگ زدم بگم که سر کوچتون وایسی من با بابا داریم میام دنبالت. بهترین خبر ؛ اونم صبحه اول وقت که عزا گرفته بودم برای اینکه چجوری باید این چندتا کوچه رو پیاده برم تا به تاکسی برسم؛ بود. _ الهی فدای خودت و بابات. حله اومدم . سریع با دو خودمو رسوندم سر کوچه. سریع در ماشینو باز کردم و سوار شدم. _ سلام. ببخشید دیر شد. بابای فاطمه_ سلام دخترم همین الان رسیدیم. فاطمه_ و علیکم السلام بر تو جواب سلاماشون یه لبخند بود و بعدش هم یه خواب 10 دقیقه ای. . . . _ مرسی عمو. خداحافظ بابای فاطمه_ خدانگهدارتون . فاطمه به محض رفتن باباش محکم زد رو شونم و باذوق گفت _ حدس بزن چی شده؟ _ عه چته؟ چمدونم چی شده. فاطمه_ میخوان ببرنمون راهیان نور. _ واااات؟ فاطمه_ وووووی حانیه ساعت 9/5 کلاست شروع نشده مگه؟ _ ای وای. بدو پله های موسسه رو دوتا یکی کردیم تا رسیدیم به دفتر. _ سلام خسته نباشید. مسئول ثبت نام خانم عظیمی یه خانم فوق العاده بدحجاب بود که بادیدن فاطمه حالت چهرشو تغییر داد و گفت _ کاری دارید؟ از این طرز بر خوردش که کاملا از نگاهی که به فاطمه انداخت معلوم بود به خاطر چادری بودنه اونه اصلا خوشم نیمد. من هم لحنم رو تند تر از اون کردم و جواب دادم. _ برای ثبت نام اومدن. خانم عظیمی_ ایشون؟ و بعد با حالت بدی به فاطمه اشاره کرد. _ بله. ایرادی داره. خانم عظیمی_ نه ولی شما که نیاز به زبان یاد گرفتن نداری. فاطمه_ ببخشید چرا ؟ خانم عظیمی_ هه . هیچی. بشین اونجا برات برگه تعیین سطح بیارم. فاطمه آروم خطاب به من گفت _ میخوای تو برو سرکلاست. _ نه نمیخواد. خانم عظیمی_ هی دختر خانم . بیا بگیر اینو . _ فاطمه هستش. خانم عظیمی_ حالا هرچی. رفتم جلو و برگه رو از دستش گرفتم. برگه رو دادم فاطمه تا بشینه رو صندلی داخل دفتر و منتظر بمونه و خودمم رفتم تو سالن منتظرش بمونم. بعد از ده دقیقه اومد بیرون . _ چی شد؟ فاطمه_ تو چرا نرفتی؟ _ چی شد؟ فاطمه_ گفت ده دقیقه دیگه بیا بگیر نتیجشو. _ باش. پس بیا بریم بشینیم رو صندلی های تو حیاط. فاطمه_ بیا برو سرکلاست خب. _ بیا بریم بابا. فاطمه_ عه. بی توجه به اعتراض فاطمه به سمت حیاط راه افتادم. اونم که دید حریفم نمیشه دنبالم اومد. _ خب تعریف کن ببینم راهیان نور چیه؟ فاطمه_ همون جایی که شهدای دفاع مقدس شهید شدن. خیلی حس و حال خوبی داره اصلا اونجا از زمین نیست . باید تجربش کنی. _ الان ؟ تو این سرما؟ بیخیال فاطمه_ ضد حال نباش دیگه. به خدا پشیمون نمیشی. _ کی؟ فاطمه_ پنجشنبه؟ _ همین هفته؟ فاطمه_ اره _ اونوقت تو الان داری به من میگی ؟ جمعه امتحان پایان ترم زبان دارم . ادامه دارد.....
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#اتحاد_رمز_ظهور 5⃣5⃣ قسمت پنجاه و پنجم، بخش سوم 💠ضیافت یا واضح ترین وسیله محبوبیت💠 🔻آداب ضیافت:
6⃣5⃣ قسمت پنجاه و ششم 💠وظایف میزبان چیست💠 اسلام برای کسی که می خواهد دوستان را سر سفرهٔ خود دعوت کند و آنها را ضیافت نماید وظائفی معین کرده که من جمله اینهاست. 1⃣ آنکه ضیافت فقط برای خدا باشد و عمده منظورش جلب رضایت پروردگار بوده باشد که رهبر عظیم الشأن اسلام حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و آله) فرمود: کسی که ضیافتی کند برای خودنمائی، خدایتعالی او را به عذابی سخت مبتلا می کند. بنابراین وقتی مسلمانی در ضیافت خود مقصودی جز رضایت خدا نداشته باشد، می کوشد که هر میهمانی که بیشتر پروردگارش مایل است که او را به سرسفره خود دعوت کند، به میهمانی بطلبد. برای چنین کسی فقیر و‌ غنی فرقی ندارد، دیگر به فکر آنکه اطراف مجلس او بایدهمه ی افراد با شخصیت نشسته باشند، نمی افتد. 2⃣ آنکه میزبان، خود را به زحمت و تکلف نیاندازد، هر چه در خانه دارد برای میهمان خود حاضر کند. 3⃣ شئونات میهمان خود را حفظ کند و غذائیکه او بهتر مایل است برایش حاضر نماید. 4⃣ قبل از میهمان شروع به خوردن غذا کند و بعد از سیر شدن او ‌دست از غذا بکشد. 6⃣ تا می تواند با میهمان در غذا خوردن کمک کند و هیچگاه بدون اجازه میهمان روزه نگیرد (البته روزه های مستحبی) 6⃣ تا می تواند میزبان باید میهمان را اکرام و احترام کند و از مقدم او تشکر نماید. و خلاصه ضیافت از نظر اسلام شرائط فراوانی دارد اسلام به این عمل بسیار اهمیت داده و یکی از بزرگترین وسائل محبوبیت را ضیافت و میهمانی و عمل نمودن به شرائط آن می داند. ◀️ ادامه دارد..... 📚 برگرفته از کتاب اتحاد و دوستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دݪنۅشٺہ‌شہید‌حجٺ‌اݪݪہ‌ڔحیمے
🔸طرح‌جدید ‌شهیدعلی‌آقاعبداللهی❤️ 💰هزینه‌استفاده‌: 🔉قرائت‌دعای‌فرج 😍به‌نیابت‌ازشهید ''بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم'' 👤الہے‌عظم‌البلاء...
🔆 آیا می‌دانستید که همه شهدای عزیزِ هسته‌ای ما تمام مراحل تحصیل‌شان را داخل کشور گذراندند⁉️ 💣 ببینید به چه مقام‌های علمی رسیدن که از اون سر دنیا دشمنان برنامه‌ریزی کردند برای ترورشون 🦠 حال نکته عجیب اینجاست که نظام علمی جهان کفر و سکولار در خود چه ویروسی دارد که اکثریت کسانی‌ که در خارج تحصیل می‌کنند و دکترایش را می‌گیرند، بعداََ به صورت جاسوس، خیانتکار، دنیاپرست، اختلاسگر، فاسد اقتصادی و اخلاقی، فتنه‌گر، وطن‌فروش، خودفروش، شرافت‌فروش، غیرت فروش و...، می‌شوند؟! ✅ البته استثنائاتی هم مثل شهید چمران و شهید بابایی و... بوده‌اند که خدمت را جایگزین خیانت کرده‌اند، اما چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، تحصیل‌کرده‌های آمریکا و اروپا، مشغول چاپیدن بیت‌المال یا خیانت به مملکت بوده و هستند و اکنون فرزندان و آقازادگان این افراد، مشغول تحصیل در فرنگ هستند تا بر فرزندان ما در آینده، ریاست کنند.
🧕 کجای قرآن حجاب اومده❓ ⁦👆🏻⁩⁦👆🏻⁩
۴۲ ۴۲ بذارید بحثمونو با یه مثال شروع کنیم 👈فرض کنید یه کودکی هست که یه بیماری سخت داره 👈 و باید یه دارویی رو حتما مصرف کنه ❌ و گرنه بیماریش موجب مرگش میشه.. 👈در ادامه مثالِ قبل، یه مثال دیگه هم تقدیم می کنیم: 👈مادر مهربانش هرچقدر بچه ی بازی گوش و سربه هواش رو صدا میزنه که بیا این دارو رو بخور اما بچه گوش نمیده. 🚷 👌اینجا ممکنه که مادر بیاد و بچه ش رو تهدید کنه که اگه نخوری کتک باید بخوری!👋👋 (مادر از روی محبتش داره اینو به بچه ش میگه) 👈یا ممکنه اون مادر "وعده ی خوراکی های خوشمزه" رو به بچه ش بده. 👈به هر راهی متوسّل میشه تا بچه ش اون دارو رو بخوره تا اذیت نشه. میدونی چرا؟ چون بچه شو دوووووووست داره...💖🌺 😍😍 👌نمیخواد بچش رو از دست بده... هر کاری میکنه تا بچش سالم بمونه... 👌خداوند مهربان هم همینطوره. 👈برای اینکه ما با هواپرستی هامون خودمون رو بدبخت نکنیم، 👈هی "عذاب جهنم" رو توی قرآن یادآوری میکنه، 👈هی "وعده بهشت" میده، ✔️پیامبر میفرسته، ✔️عقل و راهنما میده، ببینید رفقا خداوند متعال هر لحظه برات کمک میفرسته که خطا نکنی.. 👌👌 همه کاری میکنه تا بنده ی سر به هواش بیاد سمت مولای خودش... ❤️ میتونی اینو درک کنی؟.... ✅ و خییییلی سخته که بخوای به یه نفر بفهمونی که "خدا چقدر دوستش داره..." خیییلیییی.....😭 انقدر سخته که پیامبران الهی هم هر کاری کردن نتونستن بگن... ⛔️✔️⛔️ اهل بیت اومدن تا به بشریت بگن که مولا چقدر عبدش رو دوست داره 👈اما برخی انسان ها کمر به قتلشون بستن و همشون رو به شهادت رسوندن... ❌❌ ما این رو میفهمیم؟!...........
🔴 پینوڪیوهای دنیای سیاست...! ▪️به جمع ما بپیوندید😉👇 •●⊰@jamme_ma⊱●•
🌺 هر روز یک شهید بزرگوار رو خدمتتون معرفی میکنیم تا انشاالله با ۳۱۳ شهید آشنا شوید🌺 شاید کمتر کسی بداند که بهروز پرستویی برادر پرویز پرستویی از شهدای هشت سال جنگ تحمیلی است. این عکس شهید بهروز پرستویی، برادر پرویز پرستویی دو روز قبل از شهادت در منطقه عملیاتی شلمچه است. به امید شفاعتش. هفدهم مهر ۱۳۳۷، در همدان چشم به جهان گشود. پدرش حسین، خوار و بار فروش بود و مادرش، خوشقدم نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۶۱، با سمت راننده موتوری در شلمچه بر اثر اصابت گلوله توپ شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#کلیدهای_خوشبختی قسمت 2⃣5⃣ ⚜ تزکیه نفس مایه رو سفیدی در قیامت ⚜ 💠تمام هدف ما این است که خود را ب
قسمت3⃣5⃣ ⚜ انس با خوبی ها⚜ سعی کنید با خوبی ها و زیبایی ها انس پیدا کنید، چون انسان با هر چیزی انس پیدا کرد همیشه با آن خواهد بود و ‌حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه واله)فرمود: حتی در قیامت انسان با هرچه دوست داشته باشد محشور می شود و با خدا و اولیا الهی انس پیدا کند تا همیشه با خدا و اولیاء خدا باشد. ◀️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب جمعه هست و دلم بدجور هوای بین الحرمین رو کرده اقا جون😭😭 التماس دعا از همگی شما خوبان🤲🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انتظار کشیدن برای ما یک کار شبانه‌ روزیست! منتظریم برای دیدن لبخندی، شنیدن جمله‌ای، رسیدن پیغامی... گفته‌اند "دل عاشق به پیغامی بسازد" جمعه‌ها روز پیغام است!! بیا و بار انتظار را از روی شانه‌های خسته‌ی جمعه بردار، یا صاحب الزمان ... ▪️سلام بر تافته جُدا بافته عالم ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 | ⁉️راهکارهای ترویج فرهنگ نماز در جامعه چیست؟ ⭕️ دو راهكار مهم آن عبارتند از: 🔺1. ترويج عملى نماز امام صادق (عليه السلام) فرمودند: « مردم را با غير از زبان‌هاى‌تان [به سوى دين] دعوت کنید، تا اين‌كه مشاهده كنند از شما تقوا و اجتهاد و نماز و خير و نيكى را، پس اين است دعوت [حقیقی].» 🔸اگر مردم مسؤولين تمامي رده ها را به هنگام نماز در مساجد مشاهده كنند اين امر موجب الگو گيري آنها شده و زمينه نماز خوان شدنشان را فراهم مي نمايد. 🔺2. اقامه نماز بصورت جماعت اثر نماز جماعت، هزاران برابر بيشتر از نماز فرادا است، لذا قرآن كريم مى‌فرمايد: «با ركوع كنندگان ركوع نمایید.» 🔸اگر همه سعي نمايند نماز خود را اول وقت و به جماعت اقامه نمايند، ديگران با مواجه شدن با چنين صحنه اي به برگزاري نماز تشويق مي شوند.
ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ میکند ﻭ به ﺗﻨﻮﺭ میزند ﺭﺍ ﺩﻳﺪی ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟ !!!!! ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ! ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ میشود ... ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ،ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ... ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ میشود ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ... ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪٔ ﻣﻦ ...ﻣﻦ ... ﻣﻦ .... ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ میگیرﻧﺪ ! ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ نمیچسبد ! ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟! ﺳﻨﮓ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ!؟
لف چرا🙄⁉️
🍃 ❌اگر دیدی فرزند کسی منحرف شده است، پیش داوری مکن، خانواده‌اش را مسخره و متهم به بد تربيت کردن فرزندانشان مکن!! چرا که نوح علیه‌السلام با مشکل فرزند و همسرش مواجه بود درحالیکه مشهور به بود... ❌ کسی را که از قومش اخراج کرده‌اند مسخره مکن و نگو بی‌ارزش و بی‌جایگاه است!! چرا که ابراهیم علیه‌السلام را راندند درحالیکه مشهور به بود.... ❌ زندان رفته و زندانی را مسخره مکن!! چرا که يوسف علیه‌السلام سال‌ها زندان بود در حالیکه مشهور به بود... ❌ ثروتمند ورشکسته و بی پول را مسخره مکن!! چرا که ايوب علیه‌السلام بعد از غنا، مفلس و بی چیز گرديد در حالیکه مشهور به بود... ❌ شغل و حرفه دیگران را تمسخر مکن!! چرا که لقمان علیه‌السلام نجار، خیاط و چوپان بود درحالیکه خداوند در قرآن مجید به بودن او اذعان دارد.‌‌.. ❌ کسی را که همه به او ناسزا می‌گویند و از او به بدی یاد می‌کنند مسخره مکن و مگو که وضعيت شبهه برانگیزی دارد!! ✅ چرا که به حضرت محمد(ص) ساحر، مجنون و دیوانه می‌گفتند در حالیکه خدا بود... 🌺 پس دیگران را پیش داوری و مسخره نکنیم بلکه حسن ظن به دیگران داشته باشیم...