#با_خودمان_خوب_باشیم
#داستان_معنوی
🔶محمدجعفر خیاطی عجیبترین معلم دنیا بود، امتحاناتش عجیبتر...
هر هفته امتحان میگرفت، مشروط به اینکه هر دانشآموزی باید برگهی خودش را تصحیح میکرد... آن هم نه در کلاس، در خانه!
اولین باری که برگهی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم... عذاب وجدانی که داشتم نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم!
فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچهها برگههایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شدهاند به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...
🔶 من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم... بعد از هر امتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمرهی بهتری بگیرم...
مدتها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگهها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهرهی هم کلاسیهایم دیدنی بود...
آنها فکر میکردند این امتحان را هم مثل همهی امتحانات دیگر خودشان تصحیح میکنند.اما این بار فرق داشت.این بار قرار بود حقیقت مشخص شود
فردای آن روز وقتی معلم نمرهها را خواند فقط من ۲۰ شدم! چون بر خلاف دیگران از اشتباهاتم چشم پوشی نمیکردم و خودم را فریب نمیدادم
🔶زندگی پر از امتحان است.
خیلی از ما انسانها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده میگیریم تاخودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم.
🔴 اما یک روز کارنامهی اصلیمون بالا میگیرند
🔷تا میتونی غلطهای خودت را بگیر قبل از این که دیگران غلطت را بگیرند.
نهج البلاغه/۹۰
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯