eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.4هزار ویدیو
165 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
mehdi_akbari_shale_aza ro doshe sahebol zamone 128.mp3
5.98M
شال‌عزا‌رو‌دوش‌صاحب‌الزمونه امشب‌خوده‌آقا‌داره‌روضه‌میخونه...💔 ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب جمعہ حرم یار چہ دیدن دارد
♡مقام معظم : ▫️روی دل خودتان باید اثر بگذارید. ما باید دل خودمان را خیلی اوقات مخاطب قرار بدهیم. یکی از اهلِ معنا گفته بود من روزی چند هزار مرتبه فلان ذکر را بر این دل خفته‌ی غافل خودم خواندم؛ چه تعبیر خوبی است. نماز همان ذکری است، همان آب حیاتی است که انسان به دل خود می‌بخشد؛ نمازِ با توجه؛ توجه به معنا، توجه به اینکه در مقابل خدا قرار داریم. نماز را اینطوری بخوانید. وقتی به نماز می‌ایستید، به یاد بیاورید که در مقابل خداوند متعال ایستاده‌اید و دارید با او حرف می‌زنید... ╔═.🍃.═══════╗ 🌼@khademngoo🌼 ╚═══════.🍃.═╝
داستان جالب و آموزنده 🌹🌹🌹🌹 سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔 این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐🌹 به نظرنتون کارخوبیه؟؟🤔 کیا موافقن؟؟؟ ✅ کیامخالف؟؟؟؟ ❌ اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!❌😡 بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏 بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!"😤 بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!!😰 تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄 همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔 ولی استاد جواب نمیداد...😐 یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟؟؟ شما مسئول برگه های ما بودی؟؟؟😡😤 استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝 استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️ همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟⁉️⁉️ گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓 درس خوندیم📚📖🖊 هزینه دادیم 💵💶💷 زمان صرف کردیم...🕒 هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝 استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄 استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱 استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌 دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید، پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟🤔 بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔 چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔 تنها کسی که موافق بود .... فرزند شهیدی بود که سالها منتظر بابایش بود🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 *🌸🍃شادی روح شهدا صلوات🌸🍃 ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
{•.بِسْمِ‌رَبِ‌الَذۍ‌خَلَقَ‌الْزَهْراسَلاٰمُ‌اللہ‌عَلَیْہا.•}
03 Gülümcan.mp3
5.18M
محفل‌رو‌با‌‌این‌بیکلام‌همراهی‌کنید🖤
امشب‌قراره‌بریـم‌درخونہ‌آقایی‌کہ‌ اکثر‌عمرشون‌‌رو‌در‌زنـدان‌گذروندن💔
آقا‌امام‌حـسن‌‌جان‌ بیست‌و‌هشت‌سـال‌بیشتر‌‌عمر‌نکردن🥀
راوی‌میگہ‌‌یوقت‌دیدم‌‌‌ آقادرخواست‌‌آب‌دارند
آب‌آوردن‌،ظرف‌رو‌ڪہ‌بلند‌کردند‌ بـدن‌آقاشروع‌کرد‌به‌لرزیدن‌‌...😔