eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.7هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
171 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 : 🛶 👆👆 ✂️کاردستی "سبد سبد ستاره"🔆 🌺میلاد پیامبر مهربانی ها حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم 🌺 🔰وسایل مورد نیاز : ✂️قیچی 🔖پنج عدد کاغذ a4 رنگی 📏خط کش 📐شابلون دایره ✏️مداد 💈چسب ماتیکی 🌷توضیحات مربوط به ساخت این کاردستی زیبا مرحله به مرحله در فیلم نمایش داده شده است🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔍(❤️❤️) ♻️ (در مراسم خواستگاری چطور صحبت کنیم؟) 🍏قسمت چهارم 🔸️تمرینات فن بیان ۹-⚡دایره لغات خود را افزایش دهید و از استعاره ها و تمثیل های زیبا غافل نشوید. برای کمک به این موضوع میتوانید از مطالعه ی کتاب ها ی متفاوت و دیدن فیلم و اخبار استفاده کنید. ۱۰-⚡از حرکات زیاد و تکراری از جمله تکان دادن زیاد دست‌ها و یا بازی کردن با بند کیف و یا لباس خود کاملا خودداری کنید، این حرکات شما را عصبی و با استرس نشان میدهد ۱۱-⚡در صحبت های خود از مثال‌ها و دلایل منطقی و واقعی استفاده کنید. ۱۲-⚡در صحبت های خود از منفی بافی و طعنه زدن دوری کنید و از نا‌‌امیدی و افسردگی صحبت نکنید. ۱۳-⚡آرام و عمیق نفس بکشید تنفس عمیق را تمرین کنید ۱۴-⚡تکیه کلام نداشته باشید. برای بررسی این موضوع میتوانید صدای خود را ضبط کنید، بررسی کنید چه تکیه کلام هایی دارید و سعی کنید آنها را حذف کنید همچنین از به کار بردن صداها و عبارات بی معنی و تکرار آن‌ها خودداری کنید. 🍎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ آورده‌اند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج می‌رفت نامش عبدالجبار بود هزار دینار طلا در کمر داشت چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد، عبدالجبار براى تفرج و سیاحت گرد محله‌هاى کوفه بر آمد از قضا به خرابه‌اى رسید زنى را دید که در خرابه می‌گردد و چیزى می‌جوید در گوشه‌ای مرغک مردارى (مرغ مرده) افتاده بود آن را به زیر لباس کشید و رفت عبدالجبار با خود گفت: بی‌گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان می‌دارد در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد چون زن به خانه رسید کودکان دور او را گرفتند که اى مادر براى ما چه آورده‌اى که از گرسنگى هلاک شدیم مادر گفت: عزیزان من غم مخورید که برایتان مرغکى آورده‌ام و هم اکنون آن را بریان می‌کنم عبدالجبار که این را شنید گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید گفتند: سیده‌اى است زن عبدالله بن زیاد علوى که شوهرش را حجاج ملعون کشته است او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمی‌گذارد که از کسى چیزى طلب کند عبدالجبار با خود گفت: اگر حج می‌خواهی اینجاست بى درنگ آن هزار دینار را از میان باز کرد و به زن داد عبدالجبار آن سال به ناچار در کوفه ماند و حج نرفت و به سقایى مشغول شد هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند وى به پیشواز آنها رفت مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و می‌آمد چون چشمش بر عبدالجبار افتاد خود را از شتر به زیر آورد و گفت: اى جوانمرد از آن روزى که در سرزمین عرفات ده هزار دینار به من وام داده‌اى تو را می‌جویم اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان عبدالجبار دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد عبدالجبار حیران در این داستان مانده بود که در این هنگام آوازى شنید: اى عبد الجبار هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشته‌اى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى هر سال حجى در پرونده عملت می‌نویسیم تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمی‌گردد
572.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا آرامش شب را نصیب کسانی کن که آسایش روز را نصیب دیگران می‌کنند خداوند کلید آسمان را به ‌کسی می‌بخشد که شبی با کلید اشک چشمانش را گشوده باشد یا با محبت اشک چشمی را بسته باشد شبتـ🌙ـون آرام در پناه خدا🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا