هویت دینی نوجوان.mp3
2.4M
والدین بدانند👇👇
⬅️ چگونه فرزندمان را در دینداری ثابت قدم کنیم؟
🎙پاسخ استاد موسوی نسب را بشنوید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 #طبق_برنامه_دوشنبه_ها:
✅#کاردستی
🔴 10 کاردستی متفاوت و جالب با وسایل دم دستی👆👆
🔵#ببینید و #لذت_ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷نماهنگ گرامیداشت هفته #کتاب و #کتابخوانی📚
شعارنویسی داره به ازدواج کشیده میشه 😂
#زن_عفت_افتخار
🍎#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
🔍#انچه__باید_بدانیم(❤️#کلاس_مجردها❤️)
🔘#ازدواج_به_نوبت
🔸️ازدواج در بعضی خانوادهها هنوز هم با تفکر سنتی پیش میره؛ هر چند کم،اما هستند خانوادههایی که معتقدند تا فرزندان بزرگتر ازدواج نکردن، کوچکترها نباید اقدام کنند...
🔸️گرچه این موضوع فرد به فرد و خانواده به خانواده متفاوته اما، باید توجه کنیم که ازدواج یک امر انتخابیه و تنها به بلوغ عاطفی، روانی، اقتصادی و جسمانی نیاز داره و رعایت ترتیب سن فرزندان یک خانواده برای این امر، غیرمنطقیه...
🍎#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
در یک شب زمستان که برف زیادی
میبارید و پاسی از شب گذشته بود
ناگهان صدای دق الباب در منزل شیخ
عبدالکریم حائری به صدا در آمد
کربلائی علیشاه خادم حاج شیخ رفت
در را باز کرد دید پیرزنی است میگوید:
از همسایههای کوچه پشتی هستم
شوهرم از درد دارد به خود میپیچد
نه زغالی برای گرم شدن کرسیمان داریم
و نه دوائی برای خوب شدن
خادم پیر با بیحوصلگی گفت:
مگر اینجا زغال فروشی یا دواخانه است
این وقت شب این چیزها پیدا نمیشود
برو فردا صبح بیا، سپس در را بست
و به اتاق برگشت
یک وقت متوجه شد دید حاج شیخ
روبرویش ایستاده است
ولی نگاههایش مثل همیشه نبود
پرسید با چه کسی صحبت میکردی؟
خادم ماجرا را شرح داد
حاج شیخ دگرگون شد گفت:
اگر فردای قیامت خداوند از تو بپرسد:
ای شیخ علی چرا نیازمند بینوائی را
در شب سرد زمستانی از در خانه رد کردی
حال آنکه خود در خانه گرم بودی
چه جوابی برای گفتن داری؟
اگر خداوند از من بپرسد
از پاسخ عاجز و درمانده خواهم شد
خادم سر به زیر کشید و به فکر فرو رفت
حاج شیخ فرمود: آیا خانه پیرزن را بلدی؟
عرض کرد بله توی کوچه پشتی مینشیند
حاج شیخ لباسش را به تن کرده گفت:
راه بیفت باید به خانه پیرزن برویم
این را گفت و به راه افتاد
خادم با عجله فانوس را برداشت
و کلاه پشمینش را روی گوشهایش کشید
و پیشاپیش حاج شیخ به راه افتاد
آن دو با کهولت سنشان با آن برف و سرما
کوچه ها را طی کرده به در منزل پیرزن
رسیدند
خادم دق الباب کرد
پیرزن در را باز کرد سلام کرده عرض کرد
آقا خدا طول عمرتان بدهد توی این سرما
این موقع شب اینجا چه میکنید؟
حاج شیخ با مهربانی پس از جواب سلام
فرمود: حال شوهرت چطور است؟
پیرزن طاقت نیاورد زیر گریه زد
و جواب داد هنوز هم مریض است
به دادمان برسید
رنگ از صورت حاج شیخ پرید
پیرزن در خانه را باز کرد
حاج شیخ زیر لب ذکری گفت
و وارد اتاق کوچکی شد
پیرمرد لاغر اندام زیر کرسی خاموش اتاق
از درد به خود میپیچید
حاج شیخ سلام کرد و روبروی او نشست
پیرزن با ذوق گفت:
نگاه کن مشهدی حاج شیخ عبدالکریم
به خانه ما تشریف آوردهاند
پیرمرد نالهاش را فروکش کرد
چشمهای سرخ شدهاش را به چهره
حاج شیخ خیره کرد و با درد سلام کرد
حاج شیخ پاسخش داد و پرسید
مشهدی چه کسالتی دارید؟
پیرمرد دستهایش را روی دلش گذاشت
پیرزن گفت: آقا اتاقمان سرد است
دوائی هم برای او نداریم
دو سه روزی است او دل درد دارد
و از غروب امروز حالش بدتر شده است
حاج شیخ دست پر مهرش را بر پیشانی
پیرمرد گذاشت بعد به خادمش گفت:
هر چه زغال در خانه داریم بردار
بعد به خانه دکتر برو و هرچه زوتر
دکتر را همراه خود بیاور
خادم از اتاق بیرون رفت
شب از نیمه گذشته بود که خادم همراه دکتر
به درون اتاق وارد شدند
دکتر با تبسم سلامی کرد
خادم کیسه زغال را به دست پیرزن داد
پیرزن صورتش روشن شد آن را با خوشحالی
گرفت و به سراغ منقل خاموش زیر کرسی رفت
دکتر پیرمرد را معاینه کرد و دواهائی را که
با خود آورده بود به او خورانید
بعد نسخه ای نوشت و آن را به دست خادم
داد و گفت: فردا صبح دواها را برایش
تهیه کن تا حالش کاملاً خوب شود
پیرزن منقلش را که پر از زغالهای سرخ
آتشین بود زیر کرسی گذاشت
کرسی پر از گرما شد
لحظات بعد به همراه حاج شیخ
و خدمتکار دکتر را تا در اتاق بدرقه کرد
و دکتر خداحافظی کرده رفت
حاج شیخ با مهربانی پیشانی پیرمرد را
بوسید آنگاه از پشت کرسی بلند شد
با خادم از پیرمرد و پیرزن خداحافظی کردند
و رفتند
در بین راه حاج شیخ از خادم پرسید:
روزانه چقدر نان و گوشت برای خانه ما
خرید میکنی؟
خادم پاسخ حاج شیخ را گفت:
حاج شیخ ایستاد و رو به او کرده گفت:
از فردا نان و گوشت خانه را دو قسمت کن
یک قسمت آن را برای خانه پیرمرد
و قسمت دیگرش را برای خودمان بگذار
حاج شیخ دیگر چیزی نگفت
و به راه خود ادامه داد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب قشنگترین اتفاقیست
که تکرار میشود
تا آسمان زیبائیاش را
به رخ زمین بکشد
الهی نگاهت
سایهبانی است امن برای شبهای تارم
مبادا سایهات را از سرم برداری
که آفتاب عشق زیر سایه تو میتابد
خـ♡ـدایـا پنـاه شبــ☆ــم بـاش
064.mp3
2.65M
#انس_با_قرآن_مجید
#ختم_قرآن_مجید
حزب شصت و چهارم ( ۸۳ الی ۱۳۵طه)
👤 با صدای استاد پرهیزگار
#التماس_دعا_برای_ظهور
#آیات_نور
#حزب شصت و چهارم
پیامهای آیه فوق ⇧⇩:
1- آفرينش بىهدف و انسان رها نيست، زيرا بيهودگى وبىهدفى در شأن خدا نيست.
2- ذات مقدّس الهى را از هر فكر و انديشهاى برتر و افعال او را از هر امر باطل، پاك ومنزّه بدانيم.
3- حكومت حكيمانه، حقيقى، مطلق ومنحصربهفرد، از آنِ خداست.
4- پيامبر اسلام (ص) عاشقانه طالب شنيدن و گرفتن وحى بود.
5- فراگيرى هر چيزى به تناسب خود آدابى دارد.
6- نهىها وعتابهاى قرآن نسبت به پيامبر، نشانهى صداقت پيامبر است وگرنه كسى خود را مورد نهى وعتاب قرار نمىدهد.
7- در بيان قوانين الهى، بايد به شرايط زمانى توجّه كرد.
8- علم را از عالم حقيقى طلب كنيم.
9- براى علم و دانش نهايتى نيست و فارغ التحصيل معنا ندارد.
10- علم حقيقى، قرآن مجيد است.
11- اگر كسى را از چيزى نهى مىكنيم، در مقابل، راه صحيح و حقّ را هم به او نشان دهيم.
12- افزون طلبى در كمالات ارزش است.
13- علم، وسيلهى رشد انسانهاست.
14- علمى داراى ارزش و اعتبار است كه همراه با فراگيرى آن، ظرفيّت انسان نيز زياد شود و رشد كند.
15- اگر چه خداوند مىتواند بدون دعا هم لطف كند، ولى از پيامبرش مىخواهد كه دعا نمايد.
16- در دعا از كلمه ربّ و ربوبيّت خدا استمداد كنيم.
17- جز خداوند، علم همه حتّى علم پيامبر محدود است.
#استاد_قرائتی
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام باقر (علیهالسلام) فرمودند:
خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند.✨
#صبحتبخیرمولایمن
⚘زعشقِناتمامِما،
جمالِیارمستغنیست...
بہآبورنگوخالوخط،
چہحاجت،روےزیبارا...
"حافظ شیرازے" ⚘
🏝آن روز که بیایی،
همه کنار پنجره ایستاده باشیم و
طلوع آفتاب را با حضور تو
نظاره کنیم!
شاید از آن روز به بعد نماز صبحمان
دیگر قضا نشود!
سلام! خورشید امروز برای دیدن روی شما طلوع میکند!
عادت سلام کردن به امام زمان را
نشر میدهیم🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#روزتونمهدوی