8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام آقا مجلس ما،
این شبای آخریشه...
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
4_6030760770852095183.mp3
38.99M
#شبهایمحرم
🎤درسهایی از زندگی جناب مسلم بن عقیل
👈 قسمت نهم👉
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
💠 خادم
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮
@khademngoo
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
#روضه شب نهم👇
شب تاسوعا
بسم الله...
شب تاسوعا رسید...
یه امشب و فردا شب مهمون این روضه ها هستیم...
خوش به حال اونایی که دلشون همیشه خیمهی غمِ حسین ِ...
😔
خوش به حال اونایی که مشتری ثابتن...
خوش به حال اونایی که مشتری موقت و مشتریِ گذری نیستن...
امشب برا یه آقایی که باب الحوائج هست اما خودش آرزو به دل موند و حاجتش برآورده نشده روضه میخونیم...
برا یه آقایی که گره افتاد به کارِ عشقِ خودش و اربابش...
😔
برا یه آقایی که خجالت زده ی رباب شده...
😭
از کار عشق این گره بسته وا نشد
باب الحوائج همه حاجت روا نشد...
دستان او جدا شده از پیکرش ولی...
یک لحظه مشک از کف سقا رها نشد
امروز داشتم مقتل میخوندم...
نوشتن که:
وقتی دو دست عباس رو قطع کردن
مشک رو به دندان گرفت
سرشو هم خم کرد و خودشو انداخت رو گردن اسب
مشک رو بین خودش و گردن اسب قراد داد که تیر بهش نخوره...
دلواپس این بود که بچه ها تشنه نمونن...
هی تو ذهن خودش لبای خشک و ترک خورده ی بچه ها رو مرور میکنه...
😭
هی یاد استیصال و دستپاچگی رباب میفته...
😭😭
اما نشد که آب به خیمه برسه...
😔
تو تیر بارونی که عباس رو هدف قرار داده بودن، یه تیر به مشک خورد...
آب که نه، آبروی عباس رو ریختن...
😭😭😭
با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت
راضی به دل شکستگی بچه ها نشد
😭
گفت: حسین، منو نبر سمت خیمه ها....