20.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ وصال
🎤 مجتبی رمضانی
#شبزیارتیارباب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم دل رابردے ، هم عقل را
چہ ڪردیبادنیایمنسردار؟
#پنجشنبهیادشهداباصلوات
🔵 #تــرک_نمــاز ⇩
پیامبر رحمت (ص) می فرمایند:
👌هرگاه کسی نماز صبح را نخواند،
فرشته ای از آسمان او را صدا میکند: #ای_زیانکار
👌 و هرگاه نماز ظهرش را نخواند،
فرشته ای به او میگوید: #ای_خیانتکار
👌 و هرگاه شخص نمـاز عصر
خود را نخواند، گوید: #ای_بی_دین
👌 و اگر نمــاز مـغرب خـود را
نخواند، گویـد: #ای_کافر
👌 و اگر شخص نماز عشاء
را ترک کند، گوید: #وای_برتو که در تو
هیچ خیر و منفعتی نیست.
🌻 همچنین رسول خدا (ص) می فرمایند:
در جهنم یک وادی است که از شدت عذاب آن،
جهنمیان هر روز هفتاد مرتبه از آن مینالند
و در وادی، خانه ای از آتش
و در آن خانه چاهی قرار دارد
که در آن چاه تابوتی است و در آن تابوت
ماری است که هزار سر دارد
و در هر سری هزار دهان
و در هر دهان هزار نیش است
و این جایگاه کسانی است
که #نمـاز نمیخوانند و #شراب مینوشند.
📚 وسائل الشیعه،ج۳ ص۳۱
✍سخن خدا با بینمازی که قصد #توبه دارد
📖 «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ اَسْرِفُوا عَلَی اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَظُوا مِن رَحْمَةِ اللّه اِنَّ اللّه یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً». [سوره زمر، آیه ۵۳]
🔹 این ندای خداست: «ای بندگان اسراف کار من، ای بندگان گنهکار من، ای بندگان معصیت کار من، ای بندگان من که بر خودتان ظلم کرده اید از رحمت من ناامید مباشید، بیائید به سوی من، من همه ی گناهان شما را میبخشم»
🌼 همچنین خدای تبارک و تعالی، این رحمت مطلقه و رحمت کامله فرمود:
🔹 «اَنینَ المُذنبینَ اَحَبَّ اِلیَّ مِنْ تَسْبیحِ المُسُبِّحینَ».
🔹 ناله گنهکاران [مثل ناله بینماز از روی توبه] در نزد من محبوب تر است از ذکر گفتن ِ تسبیح کنندگان.
🌼 [مثل مادری دو پسر دارد و یکی از سوختن در آتش نجات پیدا میکند و دیگری یک باغ زیبا و شیک می خرد، یقینا شادی او از نجات پسرش از آتش بیش از شادی او از خرید باغ توسط پسر دیگرش میباشد، بی نمازی که توبه میکند از آتش جهنم نجات می یابند و تسبیحکنندگان باغ های بهشتی می خرند]
📚 طهارت روح؛ عبادت و #نماز در آثار شهید مطهری ، خلاصه ای از صفحه ۱۱۰.
#لذت_بندگی ۵۷ ➲
#ترک_گناه ۵۷ ➮
#عبد_شدن ۲۰ ➭
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🌷بسم رب الحسین
دیروز عرض شد، اگه عبد خدا نشی، عبد طاغوت و شیطان هستی✔️😱 حالا چطوری عبد خدا بشیم
▫️بالاترین مقامی که یه انسان میتونه به اون برسه، مقام "عبد شدن" هست.
🌺 حاج آقا! یه سوال؟ چطور عبد بشیم؟
وقتی که ""یه مدت دستور گوش بدیم"" عبد میشیم.
یه نفر وقتی یه مدت نوکری کنه، نوکر میشه دیگه!👌
البته نوکر ارباب بی کفن شدن اوج پادشاهیه ها
ان شاالله آقا قبل محرمی جوازنوکری مونو امضا کنه😭
✅ یه نفر هم وقتی یه مدت "دستور" گوش بده، عبد میشه....👌
✔️یه مدت دستور گوش بده تا عبد بشی...✔️
عبد که شدی یه اتفاقایی برات می افته...☺️
دنیای باورنکردنی ای پیدا میکنی😍
🌺👆✅
💠زندگیت رو براین اساس قرار بده که عبد بشی.
نترس ضرر نمیکنی، اتفاقا به لذت میرسی💞💝
خدا انقدر بهت لذت میده که میگی خدایا بسمه دیگه...😍
مدام شرمنده ی خدا میشی...، میگی مولاجان دیگه کافیه. آخه من چطور این همه محبت تو رو جبران کنم..😌😍
💖👆
و مولا هم وقتی لذت بده ازین لذت های کوچولو که نمیده!👌😉
انقدر لذت میده که سیراب بشی. ...
کم نمیذاره برات....
🌺بله یه رنج هایی هم میکشی☺️
✅اما ین رنج ها برات خییییلی کوچولو میشن! اصلا دیگه نمی بینیشون..
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺
#یادآوری:
تلاوت سوره واقعه در شب جمعه سفارش شده است.
امام صادق (ع) فرمودند:
هر كس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند، خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا بدبختی و تنگدستی نبیند و آسیبی از آسیبهای دنیا به او نرسد و از همدمان امیرالمؤمنین (ع) باشد و این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین(ع) دارد كه دیگران با وی در آن شریك نیستند.
آثار و بركات سوره مبارکه واقعه:
۱) رفع فقر و تنگدستی💚
۲) ایجاد بركت🌺
۳) محبوبیت💕
۴) آسانی مرگ و بخشش اموات🍃
هنگام تلاوت من رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید.
🌹🌹 التماس دعای شهادت 🌹🌹
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#خودسازی 📝✅❌ موضوع : نماز 📿 قسمت : ۲۶ استاد : شجاعی 🎤 {♥️شھیدمصطفےصدرزاده♥️: "خودسازی"دغدغہاص
4_310226054725763862.mp3
3.92M
#خودسازی 📝✅❌
موضوع : نماز 📿
قسمت : ۲۷
استاد : شجاعی 🎤
{♥️شھیدمصطفےصدرزاده♥️:
"خودسازی"دغدغہاصلےشما باشد .
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#خودسازی 📝✅❌ موضوع : نماز 📿 قسمت : ۲۷ استاد : شجاعی 🎤 {♥️شھیدمصطفےصدرزاده♥️: "خودسازی"دغدغہ
Namaz_28_ostadshojae_softgozar.com-۲.mp3
4.71M
#خودسازی 📝✅❌
موضوع : نماز 📿
قسمت : ۲۸
استاد : شجاعی 🎤
{♥️شھیدمصطفےصدرزاده♥️:
"خودسازی"دغدغہاصلےشما باشد .
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
#هوالمحبوب #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_شصت_وسوم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به روایت امیرحسین .........…………
#هوالعشق ❣
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_شصت_و_چهارم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به روايت حانيه
………………………………………………………………………………………………………………
روبه روی آینه وایمیستم ، میخوام با خودم رو راست باشم.
_ عاشق شدم؟
_ نه
_ قرار بود رو راست باشم
_ اره
_ عاشق کی؟
_ امیر امیر امیرحسین.
_ نههههههههههههه
_ وای امیرحسین چیه ؟ آقا امیرحسین.
_ ای خدایا. خل شدم رفت.
***
مامان_حانیه جان بیا.
_بله؟
مامان_ بيا بشين اينجا.
كنار مامان روي مبل ميشينم.
_ خب؟
مامان_ نظرت درمورد پسر خانوم حسيني چيه؟
واي خدايا نكنه مامان فهميده ، چي بگم حالا؟
_ خب يعني چي چيه؟
مامان_ بزار برم سر اصل مطلب. خانوم حسيني زنگ زد ، گفت فردا شب ميخوان بيان خاستگاري.
_ نهههههههههههههه😳؟؟؟؟؟؟؟
مامان_ عه. چرا داد میزنی؟
_ شما چی گفتید؟
مامان_ گفتم بیان دیگه
_ چیییییی؟
مامان_ عه. یه بار دیگه داد بزنی من میدونم با تو. پاشو برو ببینم. عه
" وای وای وای خدایا. عاشقتم که. ولی ولی اگه ، اون عهدم.....😔😔😔"
.
.
امیرعلی_ سلام جوجه جان
_ جوجه خودتی
امیرعلی_ شنیدم که خبراییه.
_ چه خبری؟
امیرعلی_ نمیدونم والا. میگن که یکی پیداشده دیگه از زندگی سیر شده میخواد بیاد خاستگاری شما.
کوسن روی مبل رو بر میدارم و پرت میکنم سمت امیرعلی.
_حرف نزن حرف. فاطمه خودشو بدبخت کرد شد زن تو.
امیرعلی_ اخ اخ بهش گفتم تنها نره خونه میرم دنبالش.
نگاهی به ساعت انداخت.
امیرعلی _ وای بدبخت شدم. نیم ساعته کلاسش تموم شده.
با تعجب فقط خیره شدم به رفتن امیرعلی و یه دفعه زدم زیر خنده. وای فاطمه از معتل شدن متنفر بود الان امیرعلی رو میکشت. 😂
.
.
.
تونیک سفیدی که تا پایین پام بود ، با یه روسری کرم که به لطف فاطمه لبنانی بسته بودم، تصمیم داشتم امشب رو چادر سرم بکنم ، چادر حریر سفید با گل های برجسته ریز صورتی که جلوه خاصی بهش داده بود ، برای بار آخر تو آینه به خودم نگاه میندازم ، بدون هیچ آرایشی، ساده ساده و من چقدر این سادگی رو دوست دارم.
امیرعلی_ اجازه هست ؟
_ بیا تو پسره.
امیرعلی_ سلام دختره.
_ مصدع اوقات نشو.
امیرعلی همون لبخند همیشگی رو مهمون لباش کرد و گفت _ شاید مدت کوتاهی باشه که با امیرحسین اشنا شدم ولی دلم قرصه که دست خوب کسی میسپرمت.
_ اوووووو. توام. حالا نه به باره نه به داره.
با صدای زنگ امیرعلی سریع میره دم در و منم آشپزخونه.
دل تو دلم نیست که برم بیرون. وای پس چرا مامان صدام نمیکنه خدایا .
مامان_ حانیه جان عزیزم.
چایی هارو میریزم ، چادرم رو روی سرم مرتب میکنم و از آشپزخونه میرم بیرون .
_ سلام.
مامان امیرحسین _ سلام عروس گلم.
با شنیدن این کلمه قند تو دلم آب میشه ولی فقط به یه لبخند کوتاه و مختصر اکتفا میکنم.
اول خانم حسینی، بعد آقای حسینی ، بعد پرنیان و بعد........
به هرسه با احترام خاصی چای رو تعارف میکنم و جواب تشکرشون رو با خوشرویی میدم تا زمانی که میرسم به امیرحسین.
از استرس زیاد، میترسم سینی چای رو پایین بگیرم.
همونجوری میگم بفرمایید، دستش رو بالا میاره که چای رو برداره که یه دفعه سینی رو کنار میکشم و گوشه سینی به زیر لیوان میخوره و لیوان کمی کج و یه مقدار از چاییش روی لباسش میریزه.
تازه فرصت کردم براندازش بکنم، یه کت و شلوار مشکی با یه پیرهن سفید، وای که چقدر بهش میومد.
_ وای شرمندم. عذر میخوام.
امیرحسین _ نه بابا خواهش میکنم.
یه دفعه صدای خنده جمع بلند میشه و منم باخجالت سرم رو پایین میندازم و چای رو به بقیه تعارف میکنم. حتی سرم رو بالا نمیارم که عکس العمل مامان بابا و امیرعلی رو ببینم. کلا من باید همش جلوی این سوتی بدم. 😐
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
انقدر محو تو هستم كه نميداني تو
همه ی عمر منو بود و نبودم شده ای
#خانوم_افسانه_صالحی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_شصت_و_چهارم
#ح_سادات_کاظمی
#این_حجم_به_قول_خودمون_سوتی_دادن_نوبره
#خدا_به_خیر_کنه_ادامش_رو
#اتفاقاتي_بسي_جذاب_در_پيش_ميباشد.