eitaa logo
🇮🇷 قرارگاه خادم الشهدا نوشهر🇮🇷
370 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
13 فایل
🇮🇷کانال کمیته خادم الشهدا شهرستان نوشهر🇮🇷 به منظور اطلاع رسانی برنامه های پیش روراه اندازی شده که علاوه برآن، میتوانید از مطالب و مباحث مفید بهره ببرید. ارتباط با خادمین کانال و همچنین ثبت نام خادمی👇 @Morabi_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴⚡️بمناسبت 23 اسفندماه سالروز شهادت شهید 🔺 : در جوانی پای اعتقاداتش ایستاد و زیر بار حرف زور سرهنگ طاغوت نرفت؛ تا اینکه در میانسالی خداوند پاداش این اخلاصش را در عملیات بدر به او عطا کرد. 🔻پی‌نوشت: ماجرا از این قرار بود که فرمانده پادگان «۰۴» بیرجند او را برای کار به منزلش برد و عبدالحسین چون بی‌حجابی همسر فرمانده پادگان را دید که با یک مینی‌ژوب همراه با آرایش غلیظ می‌خواست به او کارهایش را توضیح دهد، نتوانست وضع آنجا را تحمل کند،‌ چون به نظر خودش می‌شد، خدمتکار مخصوص آن خانم که همسر یک جناب سرهنگ طاغوتی و بی‌غیرت بود. بنابراین هنوز نیامده به پادگان برگشت. هر چند به خاطر سرپیچی از دستور مافوقش، ۲۰ روز تمام مجبور شد سرویس‌های بهداشتی پادگان را به تنهایی تمیز کند، اما او به خاطر اینکه پای اعتقاداتش ایستاده بود، خرسند بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید برونسی فرمانده است توی عملیاتِ رمضان، تیربار دشمن می‌گیره تو گردان عده ای شهید میشن گردان زمین گیر میشه. سید کاظم حسینی میگه من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمی‌تونستن سرشونو بلند کنن، یه دفعه دیدم شهید برونسی بیسیم‌چی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جا افتاد به سجده، رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یازهرا مدد، مادر جان مدد… بهش گفتم حالا وقت این حرفا نیس، پاشو فرماندهی کن بچه های مردم دارن شهید میشن، میگفت شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا توجهی به این خمپاره ها و حرف‌های من نداشت. گفت بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم، گفتم بله، گفت سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، ۲۵ قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد ۴۰ قدم ببر جلو. گفتم بچه ها اصلاً نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟ گفت خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین. گفت وقتی این دستور رو داد آتیش دشمنم خاموش شد، ۲۵ قدم رفتم به چپ، ۴۰ قدم رفتم جلو، بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم گفت بگو یا زهرا و شلیک کن. یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد. تمام فضا اتیش گرفت و روشن شد. گفت اون شب ۸۰ تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم. چند روز بعد که پیشروی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد، نگاه کردم دیدم جلومون میدون مین هست. قدم شماری کردم ۲۵ قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده. اگر من ۳۰ قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم. ۴۰ قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن. شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی ۲۵ قدم به چپ؟ ۴۰ قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن؟ قصه چیه؟ گفت سید کاظم دست از سرم بردار. گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمی‌کنم، گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی گفتم باشه گفت تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟ گفتم بی بی جان موندم؛ اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟ گفت آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، ۲۵ قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو ۴۰ قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ان شاءالله تانک منفجر میشه و شما ان شاء الله پیروز میشی. منبع : کتاب خاک​‌های نرم کوشک 🌹 @khademin_noshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گروه جهادی دختران حیدری و گمنام امام زمان برگزار می کند. روضه ماهانه باحضور خانواده شهید قربانی(همزمان با سالروز تولدشهید قربانی) @khademin_noshahr
بسم رب الشهدا و الصدیقین به مناسبت سالروز ولادت شهید رضا قربانی دور هم گرد می آییم تا این روز را جشن بگیریم. -با حضور خانواده محترم شهید رضا قربانی -میز کتاب شهید مصطفی شیخ الاسلامی . -گروه جهادی دختران حیدری و دختران گمنام‌امام‌زمان‌عج زمان ۵شنبه ۲۵ اسفند مکان گلزار شهدای @dokhtaran_gm | - @khademin_noshahr
آقای خوبم سلام 🌷آخرین پنجشنبه اسفند ماه 🍃🌼خود را بیمه کنید با 💕صلوات💕 🌷برحضرت محمد (ص) 💕و خاندان پاک و مطهرش 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💕وآلِ مُحَمَّدٍ 🌷وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @khademin_noshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 قرارگاه خادم الشهدا نوشهر🇮🇷
شهید «رضا قربانی میانرودی» فرزند اول خانواده قربانی در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۰ در تنکابن به دنیا آمد.
🌷 تولد شهید رضا قربانی🎂🎂 آقا رضا همه به آدم روز تولد هدیه میدن ما هم نذر صلوات برای شما انجام میدیم‌ اما..... میشود پیش دستی کنیم وازشماهم، هدیه بگیریم هدیه ی شِفاعت ولادت۲۵ اسفند ۱۳۷۰ شهادت ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ @khademin_noshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | تصاویری از قامت و چهره در جبهه 🌱💕🌱💕🌱💕🌱 🌷 ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ - سالروز شهادت مهدی باکری فرمانده لشگر همیشه پبروز عاشورا وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @khademin_noshahr