eitaa logo
کمیته خادمین شهدای شهرستان عسلویه
91 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹کرامتی عجیب و شنیده نشده درباره "شهید مصطفی ردانی پور"🌹 حاج محمدرضا توسلی کجانی ساکن اصفهان نقل می کند: ١٣ آذر سال ٩٥ قرار بود عازم کربلا بشویم. عصر روز ١٢ آذر رفتم گلستان شهدا که هم سر مزار برادر خانمم، "شهید عبدالرسول توسلی" بروم و هم بقیه ی شهدا، تا از شهدا برای این سفر اجازه بگیرم چون این شهدا بودند که راه کربلا را باز کردند. چون هوا خیلی سرد بود و نزدیک غروب بود شاید بیش از پنج نفر در گلستان شهدا نبودند. اول رفتم سر خاک عبدالرسول و بعد هم شهید حاج حسین خرازی که با شهید ردانی پور و شهید کاظمی کنار هم هستند. آنجا دیدم جوانی که تقریبا بیست و چهار پنج سالش بود توی این هوای سرد داشت قبر شهدا را می شست. سلام کردم، بلند شد و دست داد و احوال پرسی کرد. بعد نشست قبر شهید خرازی و شهید کاظمی را هم شست و بلند شد و دستم را گرفت و گفت: شما فردا صبح میری کربلا! تعجب کردم. با خودم گفتم من که به او چیزی نگفتم. کمی فکر کردم بعد گفتم: بله! از جیبش سه تا تسبیح بیرون آورد و گفت: رفتی کربلا این یکی را به نیت مادر ردانی پور بینداز توی ضریح امام حسین، این یکی را هم به نیت خودم بینداز، و یک تسبیح سبز هم داد -که الان پیشم هست- گفت این هم مال خودت. پرسیدم: تو از کجا فهمیدی من می خواهم بروم کربلا؟ تا پرسیدم فوراً دوید و رفت. قضیه گذشت و رفتیم کربلا و به همان نیت تسبیح ها را انداختم داخل ضریح. خواستم مال خودم را هم بیندازم بعد گفتم این یکی را که داده به خودم، خوب است پیشم بماند. توی حرم امام حسین موقع نماز مغرب رفتم کنار یک روحانی سید -که معلوم بود خیلی با شخصیت و مؤمن است- نشستم و سلام و احوال پرسی کردم و جریان آن جوان را برایش تعریف کردم. وقتی جریان را گفتم گفت: مگه نمی دونی؟ گفتم: نه! چی رو؟ گفت: از کجا آمدی؟ گفتم: از اصفهان. دوباره  گفت: مگه  نمی دونی این خود شهید ردانی پوره. گفتم: نه! ردانی پور که روحانیه. گفت: چرا! این اتفاق تا حالا برای چند نفر افتاده. *** فرزند آقای توسلی می گوید: آن شب وقتی بابا آمد خانه دیدم بوی عطر عجیبی در خانه پیچیده که آدم را مست می کند مدتی توی خانه گشتم تا ببینم بوی عطر از کجاست تا اینکه فهمیدم از باباست. گفتم: کی بهت عطر داده؟ گفت: هیچکس! گفتم: بوی عطر عجیبی میدی. یک بوی خاص. تا این را گفتم یاد تسبیح ها افتاد و ماجرا را تعریف کرد. کربلا هم که رفتیم توی کاروان ماجرای بابا و آن جوان را برای خانم های کاروان تعریف کردم خیلی ها گفتند این خود شهید ردانی پور هست و این اتفاق تا حالا برای چند نفر  پیش  آمده.
✨إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ ✨كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿۳۶﴾ ✨همانا گوش و چشم و قلب ✨همه مورد پرسش واقع خواهد شد(۳۶) 📚سوره مبارکه الإسراء✍بخشی از آیه ۳۶ همه اعضا وجوارح در روز واپسین شهادت خواهند داد الهی عاملنا بفضلک ولا تعملنا بعدلک 😭 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 سوره عنکبوت وَ مَا هٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (٦٤) و اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست، و بى شك سراى آخرت است كه زندگى [واقعى] است اگر اينان مى دانستند [دنيا را بر آخرت برترى نمى دادند]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 امیرالمومنین علی علیه السّلام: أَهْلُ الدُّنیا کرَکْبٍ یُسارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیام اهل دنیا هم چون سوارانى هستند که آنها را مى برند و آنان در خوابند. (نهج البلاغه , حکمت ۶۴)
📚 صحیفه سجادیه، دعای ششم، دعا برای صبح و شام اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‌ ، وَ اِحْفَظْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِينَا وَ مِنْ خَلْفِنَا وَ عَنْ أَيْمَانِنَا وَ عَنْ شَمَائِلِنَا وَ مِنْ جَمِيعِ نَوَاحِينَا، حِفْظاً عَاصِماً مِنْ مَعْصِيَتِكَ‌، هَادِياً إِلَى طَاعَتِكَ‌، مُسْتَعْمِلاً لِمَحَبَّتِكَ‌ . (۱۶)خداوندا براى ما در هر ساعتى از ساعت‌هاى اين روز،بهره‌اى از بندگانت و سهمى از ساسگزارى‌ات و گواه صادقى از فرشتگانت قرار ده (۱۷)خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از پيش رويمان و از پشت سرمان و از طرف راستمان و از سمت چپمان و از همۀ اطرافمان نگهدارى كن، نگهدارى‌اى كه ما را از نافرمانى تو باز دارد و به فرمانبرداريت راهنمايى كند و در جهت دوستى تو به كار برد