کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#امام_خامنه_ای خطاب به گروه #تفحص_شهدا
آن کسانی که می خواهند مسأله #شهادت را زیر غبارها پنهان کنند ؛ شما نمی گذارید آن کار انجام بگیرد.....
عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت #سید_الشهداء علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت #حجت_ابن_الحسن "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در بیست و نهمین روز #محرم همراه و همنوا با #جستجوگر_نور #شهید_مجید_پازوکی در #سالروز_شهادت این بزرگ مرد #تفحص_شهدا
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
جستجوگر نور #شهید_مجید_پازوکی که پس از #شهادت یار دیرینش #شهید_علی_محمودوند ، او را به عنوان فرمانده #تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله برگزیده بودند، پس از مرارت فراوان و تفحص در رمل های سوزان خوزستان ، در ۱۷مهر ۸۰ بر اثر انفجار در میدان مین به جمع یاران شهیدش پیوست و اکنون پس از گذشت 17 سال از #شهادتش همه به دنبال آنند که او که بود.
روز اول فروردین ماه سال ۱۳۴۶ خداوند عیدی خانواده پازوکی را پسری به نام #مجید قرار داد که عطر حضورش اهالی خانه پلاک ۶ کوچه بزرگمهر در خیابان خاوران را سرمست کرد.
هر سال که شکوفه های بهار با باز شدنشان گذر ایام را نوید می دادند ، مجید هم بزرگتر می شد تا این که مجید با همکلاسی های کلاس اولی اش با نیمکت های مدرسه آشنا گشت.
از همان اول گویا در رگهایش خون انقلابی جوشش داشت چرا که با اوج گرفتن مبارزات مردمی ، اونیز مبارزی کوچک نام گرفت و در روز ۱۷شهریور مجید چون ژاله ای بر شاخه درخت قیام مردمی نشست.
#انقلاب که پیروز شد #مجید یازده ساله برای دیدن #امام سر از پا نشناخته و به #مدرسه_رفاه رفت تا معشوقش را زیارت کند و این آغاز ورق خوردن دفتر عشق سربازی حضرت روح الله بود.
#مجید_پازوکی بعدها به عضویت #بسیج درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی #جبهه گرفت و زخم های تنش دفتر خاطراتی از رزم بی امانش گردید.
یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد ، بار دیگر از ناحیه شکم و وضعیت جسمی اش اصلا خوب نبود ولی او همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد....
پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۹، منطقه #کردستان، #کانی_مانگا و #پنجوین حضور #مجید_پازوکی را به خاطر سپردند و #دفاع همچنان برای او ادامه داشت و این سرباز خمینی ، با بیش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها و شرکت در بیست عملیات ، جبهه را آوردگاه عشق خود کرده بود.
#مجید در سال ۷۰ در برابر سنت نبوی سر تعظیم فرود آورده و پس از آن ، دو پسر به نام های #علی و #مرتضی را از خود به یادگار گذاشت.
وی در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار #تفحص لشکر ۲۷محمدرسول الله (ص) در خیل #جستجوگران_نور در منطقه جنوب مشغول جستجوی گلهای گمگشته و فرزندان عاشورایی ایران شد و در این راه سختی ها و مرارت های بسیاری را به جان خرید تا این که پس از #شهادت یار دیرینه اش علی محمودوند، در برگریزان روزگار ، او در استقبال وصال یار بهاری شد و هفدهم مهر ماه سال ۱۳۸۰ دعای سرهنگ جانباز مجید پازوکی در #فکه مستجاب شد و اونیز به خیل یاران شهیدش پیوست.....
روحمان با یادش شاد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
تکه کلام #شهید_مجید_پازوکی این بود:
بلانسبت شهدا، کل عالم، مرخصه.....
با اینکه #جانباز 70 درصد بود و به همین علت، او را از کار افتاده یا به تعبیر نظامی ها «رده پنجمی» اعلام کرده بودند،
اما به محض شنیدن خبر تشکیل اکیپ #تفحص_شهدا در لشکر 27 محمد رسول الله سر از پا نشناخته،
شال مشکی معروفش را به کمر بست و کوله بر دوش گرفت و به #فکه رفت.......
روزی 16 ساعت، زیر تیغ آفتاب 50 درجه بیابان های خوزستان، میادین مین هولناک #فکه شمالی و جنوبی را در جست و جوی پیکرهای مقدس #شهدا پاک سازی می کرد......
روحمان با یادش شاد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
یک چادر بزرگ زده بود سر خیابان آهنگ. اسمش را هم گذاشته بود جلوهگاه.....
بچههای قدیم جنگ را جمع کرده بود. ماکت ساخته بود، تانک، تفنگ و خمپاره، یادگاریهای جبهه را دورهم جمع کرده بود....
آنجا را درست کرده بود برای دل خودش. اما شد الگوی اولین نمایشگاههای جنگ.....
#شهید_مجید_پازوکی
روحمان با یادش شاد......
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#سبک_زندگی_شهدایی:
آخرین بار قبل از #شهادت، ما را برد #مشهد؛ من و خانوادهاش را.....
محل اقامتمان طبقه دوم بود. زانوهایم درد میکرد.
هر وعده غذا را میگذاشت توی سینی از پلهها میآورد بالا.
با دستش درست نمیتوانست چیزی را بگیرد؛ دلم ریش میشد وقتی جسم دربوداغانش را میدیدم.....
هرچه میگفتم: پسرجان نکن؛ میگفت: مادرجان حاضرم تا #حرم کولت کنم.......
#شهید_مجید_پازوکی
روحمان با یادش شاد.......
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
یک روز از #مجید پرسیدم: برای چه اینهمه در منطقه ماندی؟
گفت: اگر تمام رفقایت جایی باشند و تو پشت آنجا مدام در بزنی یک لحظه در را بهرویت باز کنند و تو حال و هوای آن طرف را ببینی که همه نشستهاند و دارند صفا میکنند، دوست نداری بروی پیش آنها؟ اگر یکباره در را بهرویت ببندند و بگویند: هنوز نوبت تو نیست، پشت آن در میمانی یا رها میکنی و میروی؟
#مجید در دستنوشتههایش هم آورده بود: «خدایا، تو میدانی تکلیف از ما تمام شده ولی بهامر #امام_عزیز با مرکب عشق میآیم که با عشق است که میتوان به #راه_حسین ادامه داد و حسینوار آمادهایم، هرگاه نائب بر حق روحالله و سید مظلوم خامنهای عزیز امر به جهاد کند جان ناقابل خود را نثار پرچم مقدس اسلام ناب محمد که اینک بهدست #ولی#مسلمین_آقای_خامنه_ای امانت است، فدا کنم…
#شهید_مجید_پازوکی
روحمان با یادش شاد......
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
مصاحبه نمیکرد، عید سال 78 در #دوکوهه گیرش انداختند و بعد از چند سؤال اینطور گفت:
این راهی است که باید رفت، یکی تصادف میکند دیگری سکته، چه بهتر که آدم جانش را جایی خرج کند که به درد میخورد، چه جایی بهتر از پیدا کردن پیکر مطهر #شهداست که خیلی از خانوادهها را خوشحال میکند. زمان جنگ بچه بسیجیها دنبال عشقشان بودند، اینجا هم همانجاست. داریم میدویم در منطقه دنبال کاروانی که از آن جاماندهایم، برسیم، کاری به کس دیگری هم نداریم میخواهیم خودمان را نجات دهیم چون راهی که مانده خیلی سخت است، اینقدر نازک است که همه دارند از روی آن میافتند.....
سرانجام #مجید_پازوکی در هفدهم مهرماه سال 80 با بیش از 70 ماه سابقه در جنگ، 60 درصد جانبازی و 10 سال حضور پس از جنگ در حین تفحص برونمرزی منطقه عمومی فکه (العماره) براثر انفجار مین راه را یافت و با رسیدن به کاروان، انتظارش به پایان رسید......
روحمان با یادش شاد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
یادم هست یک روز صبح #مجید_پازوکی گفت:
دیشب خواب دیدم زیر همین جادهای که ما از #طلائیه به سمت #جزیره_مجنون میرویم،سنگ قبر شهداست....
و ما از همان روز زیر خاک های جادهای که هر روز با ماشین از آن میگذشتیم؛ چند شهید یافتیم که معلوم بود عراقیها عمدا روی آنها با لودر خاک ریختهاند و جاده درست کرده بودند.......
روحمان با یادشان شاد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
از بچه های گردان تفحص بود.....
همراه #علی_محمودوند؛ کاروان ۱۰۰۰ تایی #شهدا رو عازم #مشهد_الرضا علیه السلام کرده بودند.....
مشکل اینجا بود عده ای بنا کذاشتند بر سر و صدا کردن به خاطر نبودن ۱۳ تا از پیکر مقدس این شهدا.
قول داد و گفت هرجوری شده من این ۱۳ تا #شهید رو میارم.....
رفت #شلمچه و شروع کرد زاری بالای یکی از کانال ها.....
آخرش که داشت برگشت گفت: #شهدا داریم #کاروان می بریم مشهد الرضا علیه السلام. ۱۳ تا جا هم خالی داریم. هر کی می آد بسم الله….
#مجید_پازوکی بود.....
اومد توی کانال، ۱۳ تا دست از زیر خاک زده بود بیرون. لبیک ….
روحمان با یادشان شاد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#سبک_زندگی_شهدایی
ساده پوش بود. دو تا پیراهن بیشتر نداشت.....
گاهی اوقات ما اعتراض می کردیم و می گفتیم: خب؛ یه دست لباس نو بگیر. اینا خیلی کهنه شده.....
می گفت: دلیلی نداره؛ همین که تمیز و مرتّب باشه، خوبه. هنوز قابل استفاده است.....
#شهید_مجید_پازوکی
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
تازه در تفحص برون مرزی #شلمچه در خاک عراق مشغول به کار شده بودیم.
هر روز یک تیم از بچه ها به سرپرستی #مجید_پازوکی داخل خاک عراق می رفتند.....
برای اینکه عراقی ها حساسیت نداشته باشند قرار شد نگوییم از بچه های جنگ هستیم.
دست مجید از زمان جنگ توسط عراقی ها مجروح شده بود .برای همین وقتی آنها سوال کردند به آنها گفت:
دستم را سگ گاز گرفته!! همیشه هم بساط خنده ما به راه بود .عراقی هم منظور او را نمی فهمیدند.
من را هم این طور معرفی کرد. حاج قاسم دارای مدرک دکترا و فارغ التحصیل از آمریکاست! همیشه خدا خدا میکردم کسی مریض نشود!!
یک روز افسر عراقی از من پرسید: میتوانی انگلیسی صحبت کنی!؟من هم برای جلوگیری از آبرو ریزی گفتم : اجازه ندارم!
هر روز وقتی برمیگشتیم، بطری آب من خالی بود؛ اما بطری #مجید_پازوکی پر بود.
توی این حرارت آفتاب، لب به آب نمیزد. همیشه به دنبال یک جای خاص بود. نزدیک ظهر، روی یک تپه خاک با ارتفاع هفت – هشت متر نشسته بودیم و اطراف را نگاه میکردیم که #مجید بلند شد......
خیلی حالش عجیب بود. تا حالا او را این گونه ندیده بودیم. مرتب میگفت: «پیدا کردم. این همون بلدوزره.»
یک خارکیز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روی سیم خاردار دو #شهید افتاده بودند که به سیمها جوش خورده بودند و پشت سر آن ها #چهارده_شهید دیگر. مجید بعضی از آن را به اسم میشناخت......
مخصوصا آنها که روی سیم خاردار خوابیده بودند. جمجمه شهدا با کمی فاصله روی زمین افتاده بود. مجید بطری آب را برداشت. روی دندانهای جمجمه میریخت و گریه میکرد و میگفت: «بچهها! ببخشید اون شب بهتون آب ندادم. به خدا نداشتم. تازه، آب براتون ضرر داشت!»…
#مجید #روضه_خوان شده بود و …
راوی: محمد احمدیان
روحمان با یادش شاد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
جعفر جهروتی زاده، بنیانگذار گردان تخریب لشکر 27 حضرت رسول(ص) خاطره ای را که #شهید_مجید_پازوکی خودش برای او نقل کرده است اینگونه بیان می کند:
#فکه بود و مقر بچه های تفحص و #مجید و دیگران، گاه گاهی کاروان هایی از دانشجویان برای #بازدید_از_مناطق جنگی می آمدند و هنوز کاروان های #راهیان_نور به شکل امروزی پا نگرفته بود....
#مجید در عالم خواب و بیداری صدایی می شنود و برای آنکه بداند صدا از کجاست، بیرون می آید و اطراف را نگاهی می اندازد و می بیند که 15ـ 16 نفری با سربندهای #یا_زهرا(س) در حال سینه زدن راهی #معراج_شهدا هستند.....
لحظه ای می ترسد و به مقر برمی گردد و پتو را روی خود می کشد و تلاش می کند تا بخوابد.......
به محض اینکه خوابش می برد، یکی از #دوستان_شهیدش به خوابش می آید و به او می گوید:
چه شد #مجید؟! تو که همیشه می خواستی #شهید بشوی و حالا از ما فرار می کنی؟! ...
هفت؛ هشت روزی می گذرد که خبر #شهادت مجید همه جا پخش می شود.....
روحمان با یادش شاد......
@khademinekoolebar