#گزارش خواهران جوپار
به مناسبت هفته بسیج، پایگاه بسیج شهیدان اعتباری اجتماع دختران دهه نود و هشتاد در گلزار شهدا با سخنرانی حجت الاسلام صافی زاده امام جمعه محترم شهر جوپار برگزار نمود.
دراین مراسم حاج آقا درمورد بسیج وشهادت بسیجیان نوجوان صحبت کردند و دختران سرود خواندند.
#گزارش_خواهران_جوپار
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گزارش خواهران ناحیه حضرت رسول ص کرمان
اعزام وبدرقه اولین کاروان خادمین شهدا از محل موزه دفاع مقدس به سمت قرارگاه ثارالله سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی(موقعیت شهید کازرونی) توسط مسول کمیته خادمین شهدای ناحیه حضرت رسول ص و ۳ تن از خادمین شهدای گروه جهادی شهید مغفوری
#کمیته_خادمین_شهدا_ناحیه_حضرت_رسول_ص
#کتاب_به_رنگ_خدا
💢خاطرات سرکار خانم زهرا سلطان زاده
همسر مکرمه سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
🍂فصل سوم صفحه۲۲
🕌تکيه سیدالشهدا علیه السلام نزدیک خانه ی مابود.شب های محرم وصفر، معمولا با مادر، بی بی جان خواهر ها به مجلس روضه می رفتیم،بعضی وقتها مادرم در گیر بچه ها بود ونمی توانست بیاید و من همراه بی بی جان می رفتم،
🌴اوهم پیر بود وسن وسالش بالا،وقتی نمی توانست بیاید دست به دامان ربابه، زن همسایه،می شدم تا شب با هم به تکیه و روضه برویم، گرچه تا تکیه راه زیادی نبود وفقط یکی، دوتا کوچه فاصله داشتیم،ولی پدر اجازه نمی داستانهایی بروم.
🌷من که پایه یثابت روضه وسخنرانی بودم از تنهایی رفتن ترسی نداشتم،ولی کوچه تاریک بود وتنها رفتن یک دختر نوجوان در شهری کوچک که همه یک دیگر را می شناختند و با دقت ورانداز می کردند، کار درستی نبود.
🌷پدر می گفت:《ساعت ده،یازده شب بخواهی تنهایی به خونه برگردی،خوب نیست. با بزرگ ترت برو که بی حرف و سخن باشد》.
🌴یک شب هیچ کدام از بزرگ تر هانتوانستند همراهم بیایند. به هر کدام از اطرافیانم که گفتم:《شما فقط تا سر کوچه ی تکیه همراه من بیایید تا با با بفهمه من تنها نمی روم،بقیه ی راه را خودم می روم》،هیچ کس جز ربابه قبول نکرد.
و ادامه دارد...
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨زیارت روح بخش عاشورا
💫به نیابت از؛
شهید گرانقدر عزیز ...چاهخوزاده🥀
🔺زمان: پنجشنبه ۲ آذر ماه
ساعت ۳۰ : ۱۵
🔺مکان: گلزار شهدا شهرستان بافت💫
#پنجشنبه_های_شهدایی
#خادمین_شهدا_بافت
#متن_خاطره
🌷 مقید بود به من یاد بدهد همیشه لباس ارزان قیمت بپوشم. علتش را هم میدانستم. میدانستم او فرمانده لشکر است و فرمانده های تیپ و گردان و گروهان چشم شان به او و خانواده اش است که چه میپوشند، چه میخورند، چه میگویند. میگفت: زن من باید بین همه شان الگو باشد. مواظب باش لباسی نپوشی که از بدترین لباس این جا بهتر باشد. خیلی از خانه های آن جا فرش و تلویزیون و وسایل رفاهی داشتند اما ما نداشتیم. ما فقط یک روفرشی داشتیم، که روی آن مینشستیم. ابراهیم همیشه هم میگفت: دوست ندارم زنم با بی دردها رفت و آمد کند. میگفت: اگر می خواهی ازت راضی باشم سعی کن با آن هایی نشست و برخواست کنی که مشکل دارند.
📚 همسر شهید محمدابراهیم همت
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
#گزارش_خواهران_ریگان
حضور خادمین در مراسم غباروبی گلزارشهدا 🌸
#گزارش_چترود
حضور تعدادی از خادمین در بازدیداز صنعت مس رفسنجان به همراه حوزه ام البنین درتاریخ ۴٠٢/٩/١
#گزارش_زرند
ایستگاه صلواتی و غرفه کتاب📚
برنامه ی پنج شنبه های شهدایی🕊
گلزار مطهر شهدا🇮🇷
🌷🌷🌷
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
#کمیته_خادمین_شهدا_شهرستان_زرند