eitaa logo
سردار آسمانی
1.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
104 فایل
🕊️ خادم الشهداء یعنی موقوفه شهدا شدن ویقینا این مدال خادمی می شود مقدمه زندگی...🍃 🎖به جمع خادمین شهداء استان تهران بپیوندید👇 @khademinostantehran پاسخگوی پیام های شما واحد برادران @khadem_Mlatifi واحد خواهران @khadem_shohada_A
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای شهدا 🌹غبار روبی مزار شهدا 📌کمیته خادم الشهدا شهرستان پیشوا ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
به اینکه خدا دوستم داشته و خواسته ام را اجابت کرده،به اینکه حالا فرصت زیاده،به اینکه نباید من را با یک بچه کوچک تنها بگذاری. مامانم و داداش هایم ساکت بودند. جلوی در خانه،مامان هر چه اصرار کرد پیاده شوی و افطار کنی،قبول نکردی و سجاد باز ماشین را روشن کرد و ما را رساند خانه خودمان. افطاری را حاضر کردم. خوردی. پرسیدم:((چطور شد ساک رو فرستادی خودت نرفتی؟)) _توی خیابون بودم که تلفن کردن بیا سمت فرودگاه و به چند تا از دوستاتم که پاسپورت دارن و آماده‌ن بگو بیان. اینا که زنگ زدن از بچه های فاطمیون بودن. منم زنگ زدم به آقای حاج نصیری و گفتم اگه میخوای با پسرتون بیایین. میدونستم پاسپورت دارن . حاجی و پسرش اومدن. ساکامون رو دادیم. اونا از گیت رد شدن،اما جلوی من رو گرفتن و گفتن ویزای عراق داری و نمیتونی وارد سوریه بشی. گفتم :((خب چون سربازی نرفتی ویزای سوریه رو نمیدن. ویزای عراق رو هم وقتی دادن که ودیعه گذاشتی!)) گفتی:((قسمت نبود سمیه! آخه جلوی چشمم رفقا رفتن و من جا موندم!)) بعد از افطار ضربان قلبم بالا رفت. سفره را همان طور که نشسته بودم جمع کردم،اما بلند نشدم که ببرم آشپزخانه. تو هم انگار که من مقصر باشم برنداشتی و با اخم بلند شدی و رفتی اتاق فاطمه. ربع ساعتی دراز کشیدی و بعد آمدی:((من میرم بیرون.)) ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
🌷 سیره شهدا |عکس‌نوشته ▪️ شهید علیرضا کریمی ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
آغاز اکران رایگان فیلم " منصور" در تلوبیون لینک اکران : https://plus.telewebion.com/p/c3b7c ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
🖼 عشق و عاشقی اونی نیست که... ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی و میهمان شدن بر سر سفره‌ی ضیافت الهی؛ این خیلی باعظمت است. مقام معظم رهبری(حفظه‌الله) ۱۳۷۰/۱۰/۱۱ ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📸 خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای شهدا 🌹غبار روبی مزار شهدا 📌کمیته خادم الشهدا شهرستان پیشوا ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
_کجا؟ لباس بیرون را پوشیدی:((میرم با دوستام دعوا کنم!)) تو مرد صبوری بودی و اهل دعوا نبودی. حتی یک بار از مامانت تشکر کرده بودم که چنین پسر صبوری تربیت کرده،ولی وای از وقتی که عصبی میشدی. با ناراحتی گفتم:((این دعوا کردن یعنی بزن بزن و بکش بکش؟وایسا منم میام!)) _لازم نیست بیای،هر جا میرم پشت سرمی! _مصطفی! _مصطفی نداره! رفتی آشپزخانه،لیوان آب را پر کردی و سر کشیدی. فاطمه که خواب بود بیدار شد و گریه میکرد. گفتی:((خیلی خب ،آماده شو. فقط زود!)) سریع آماده شدم،فاطمه را هم آماده کردم. چون آن روزها ماشین را فروخته بودی،زنگ زدم آژانس. _بگم کجا؟ _فاز ۳ اندیشه. ماشین آژانس آمد و سوار شدیم. به راننده گفتی:((بپیچ سمت شهدای گمنام.)) میدانستم آنجا پنج شهید گمنام دفن اند. پیاده شدیم. شهدا بالای بلندی بودند و تو رفتی سمتشان. من هم آمدم،حتی جلوتر از تو از پله ها رفتم بالا. فاطمه بغل تو بود. با خودم فکر کردم داری می آیی،یک لحظه به عقب که برگشتم دیدم همان پایین ایستاده ای و داری انگشت اشاره ات را تکان میدهی،انگار به دعوا. بلند گفتم:((نمیای بالا؟)) دوسه پله آمدم پایین.قلبم تند تند میزد. صدایت را باد آورد:((اگه کار منو راه نندازین به همه میگم که شما هیچکاره این! به همه میگم این دروغه که شهدا گره از کارا باز میکنن! به همه میگم کار راه انداز نیستین و آبروتون رو میبرم. میگم عند ربهم یرزقون نیستین!)) ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📸|خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای به مناسبت ولادت امیر المومنین علیه السلام و باهمت خادمین شهدا سپاه ناحیه ۱۵ خرداد شهرستان قرچک اردوی یک روزه خانواده شهدای مدافع حرم و فرزندان انها در پارک ارم سبز برگذار گردید. 📌خادم الشهدا شهرستان قرچک ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
لشکر دشمن شکن ◽️عطر دل‌انگیز شهادت و ایثار در فضای این لشکر به مشام می‌رسد. ◽️چهلمین سالگرد تشکیل لشکر دشمن شکن محمد رسول الله(ص) خجسته باد. 🔻کمیته خادمین شهدا حوزه۲۷۹ کمیل 🔻کمیته خادمین شهدا شهرستان اسلامشهر @khademinshohadaeslamshahr 🔻 کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📸|خادمین شهدا برای تحقق آرمانهای اجرای گروه سرود خادمین شهدا شهرستان قرچک به مناسبت ۲۲بهمن در مصلای نماز جمعه شهرستان قرچک 📌خادم الشهدا شهرستان قرچک ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📸:عکسی زیبا و فراموش نشدنی از و دفاع مقدس،  قبل از عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴، که بسیاری از آنان به رسیدند. 🕊ایستاده ها از چپ: ، ،، ،، محمد فروزنده، سردار شهید شوشتری، سردار نقدی، سردار مبلغ، سپهبد شهید قاسم سلیمانی، سردار محمدباقر قالیباف، سردار سرخیلی، سردار قربانی، سردار شهید حسین همدانی و سردار شهید علی هاشمی   🕊ردیف وسط از راست: سردار حسن بیات، سردار رودکی، سردار یزدان، سردار غلامرضا صالحی، سردار احمدی و سردار محمد باقری. 🕊نشسته ها از چپ:  سردار شهید اسماعیل دقایقی، سردار عباس مفتاح، سردار مصطفی ایزدی، سردار رشید، سردار حسن علایی، سردار علی فدوی، سردار صفوی، سردار غلامرضا محرابی و سردار امین شریعتی ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔹کمیته خادم الشهداء شهرستان ری @khademalshohadarey 🔻 کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
چند پله دیگر آمدم پایین. فاطمه را که زمین گذاشتی،به گریه افتاد. _مصطفی متوجه هستی چی میگی؟شهدا رو تهدید میکنی؟ گریه میکردی:((کاری به من نداشته باش. خودم میدونم و شهدا!)) _بیا بریم بالا! _نه بچه رو بذار پیش من و خودت برو! فاطمه را دادم بغلت و از پله ها رفتم بالا. سر مزار پنج شهید پنج فاتحه خواندم و آمدم پایین . روس سکوی کنار باغچه نشسته بودی. کمی آن سوتر سن درست کرده بودند و مراسمی برای نیازمندان برگزار میکردند. _میای بریم مراسم؟ _شما برین.من اینجا نشسته‌م. با فاطمه رفتیم.ربع ساعتی بعد برگشتم. دیگر به حرف افتاده بودی:((هرطور شده باید برم،مطمئن باش که میرم!)) _اما اگه بری ما خیلی اذیت میشیم،من و فاطمه! امیدوار بودم تحت تاثیرت قرار بدهم،اما رو برگرداندی و چیزی نگفتی.دلم شاد شد،اما در پایان ماه رمضان وقتی به اصرار،من را همراه مامان فرستادی شمال،تازه فهمیدم وقتی تصمیم به کاری بگیری کسی جلو دارت نیست. حالا هم خسته شدم مصطفی،باید بروم بخوابم. بقیه حرف ها بماند برای بعد. امروز آمده ام کنار مزار پنج شهید گمنام و میخواهم بخشی از صحبت هایم را هم اینجا بگویم،درحالی که هوا باز هم ابری است. بالای این بلندی خلوت ،درحاشیه مزارها،گل های کوچکی روییده؛زرد و قرمز و بنفش که نامشان را هم نمیدانم. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
╮ ╭ وقـتی بـا جـوانـان هسـتم و 🌱 در محـیط‌ جوان قرار دارم ، ╯ ╰ احـساسِ من ، مثل احـساسِ ؛ ڪسی است ڪھ در هـواۍ . صبحگاه تنفس می‌ڪـند . ! . احـسـاسِ تـازگی‌ و‌ طـراوت . می‌ڪنم. ـ ـ ـ ـ ـ ـ❀ـ ـ ـ ـ ـ ـ امام‌خامنہ‌ای ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آن کس که تو را شناخت جان را چه کند 🔸فرزند و عیال و خانمان را چه کند 🔹دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی 🔸دیوانه تو هر دو جهان را چه کند 🔻کمیته خادمین شهدا شهرستان اسلامشهر @khademinshohadaeslamshahr 🔻 کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
〛ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╮ ╭ در این انقلاب آنقدر کار هست 🌿 کہ می‌توان انجام داد بی آنکہ ╯ ╰ هیچ پُـست ، سـمَت ، حڪم و ؛ ابلاغی در ڪار باشد ! ـ ـ ـ ـ ـ ـ❀ـ ـ ـ ـ ـ ـ شهید بهشتی 🔻 کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
اصلا نمیدانم نامی دارند یا نه. اما آنچه مهم است شکستن فضای خاکستری اطراف مزار است. اینجا نیمکتی فلزی است. رویش مینشینم. ضبط را در می آورم و انگار رو به رویم آینه ای گرفته باشم دارم دیروز ها را با تو مرور میکنم. انگار میخواهم ژاکتی سر بیندازم از گلوله نخی که دیروز است. رشته ای میگیرم و ژاکت را سر می اندازم و امیدوارم در نهایت برازنده قامت تو در آید و مجبور به شکافتنش نشوم. مرا همراه خانواده ام راهی شمال کرده بودی و خودت در تهران مانده بودی. حال خوشی نداشتم. مدام زنگ میزدم. دوست داشتم تو هم بیایی. هر بار میپرسیدم:((کجایی؟چه میکنی؟نمیای؟))و تو هم به این اخلاقم عادت داشتی. اینکه مدام زنگ بزنم و دل شوره ام را به جانت بریزم. گاه عصبی میشدی،گاه جواب پیامکم را نمیدادی و گاه جوابم را میدادی و غر میزدی که((سمیه دست بکش!)) میدانستی اگر جوابم را ندهی سر درد میگیرم،طوری که از کرده ات پشیمان شوی. برای همین اگر در مراسمی بودی یا داخل پایگاه،گوشی را روشن میکردی تا متوجه شوم در چه موقعیتی هستی. همین که صدای نفس هایت را میشنیدم آرام میشدم و تلفن را قطع میکردم تا فرصتی مناسب. آن روز هم در حال برگشت به تهران بودم. کاموای قهوه ای و زردی هم گرفته بودم تا برایت شال گردن ببافم .آن هارا در دست گرفته و در عالم خیال شال گردنی تصور میکردم که بافته و به گردنت انداخته ام ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
〛ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╮ ╭ عشق به انقلاب اسلامی و رهبر 🦋 انقلاب چُنان در وجودم شعله‌ور ╯ ╰ است که‌اگر تکه‌تکه‌ام کنند او را ؛ تنها نخواهم گذاشت ! ـ ـ ـ ـ ـ ـ❀ـ ـ ـ ـ ـ ـ شهیدعلیرضا بهرامی 🔻 کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
🔻 کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
. . حــاج‌حسین‌خرازۍ‌میگفت‌‌: اسیر‌بازۍدنیــا‌نشید بخندیم‌بہ‌این‌بازۍ‌و‌ با‌صاحب‌بــٰازۍمعاملہ‌کنیم ڪہ‌معاملھ‌‌اۍ‌سراسر‌سودهِ اگــر‌براۍ‌خداست‌گفتنش‌چیھ؟! 🌿꧇) ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
36.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰مراسم چهلمین روز تدفین شهدای گمنام همزمان با وفات حضرت زینب سلام الله علیها ✨در یازدهمین رویداد با این ستاره ها✨ 🔺با روایتگری حاج حسن شمشادی روز پنج شنبه ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۳۰ 🔺حرم مطهر شهدای گمنام مسکن مهر امام خمینی رحمت الله علیه 🔻کمیته خادمین شهدا شهرستان اسلامشهر @khademinshohadaeslamshahr 🔻 کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
شال گردن بوی روزهای باران خورده را میداد که تلفنم زنگ زد. اسم تو روی صفحه افتاده بود. _هیچ معلومه کجایی آقا مصطفی؟ _اول سلام! _بسیار خب،علیک،حالا کجایی؟ _فرودگاه! _کجا میری؟ _بگم جیغ و داد راه نمیندازی؟ _بگو آقا مصطفی،قلبم اومد تو گلوم! _عراق! گلوله های کاموا را چنگ زدم. _میری عراق؟به اجازه کی؟که بعد بری سوریه؟ _رشته ای بر گردنم افکنده دوست! زدم زیر گریه. _کاش الان اونجا بودم عزیز! _که چی بشه؟ _آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی! _لذت میبری زجر بکشم؟ _بس کن سمیه!چرا فکر میکنی من دل ندارم؟خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم؟ بلند تر گریه کردم.انگار همه مسافرها متوجه شده بودند. _خداحافظ سمیه،مواظب خودت و فاطمه باش! گوشی را قطع کردی.چند بار شماره ات را گرفتم،اما گوشی ات خاموش بود.سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم،درحالی که اشک هایم می آمدند.کجا میرفتی آقا مصطفی؟میرفتی تا ماه شوی. ((باید وقتی میره و زنگ میزنه کلی هم بهش روحیه بدی دخترم.)) این را مامانم گفت. کل خانواده ام موافق سوریه رفتنت بودند. فقط مامان میگفت:((کاش قبل رفتنش بگه و بره!))اما خودم میدانستم چندان فرقی هم نمیکرد،چه میگفتی چه نمیگفتی.تازه اگر از قبل میدانستم روزهای بیشتری زجر میکشیدم.از سفر شمال آمدم.فاطمه را گذاشتم پیش مامان و آمدم خانه خودمان که دیدم آنجا شده بود سلول انفرادی . چند دست لباس برای خودم و فاطمه برداشتم و زدم بیرون. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
از همان روز حال من بد شد و حال فاطمه بدتر. تب کرده و تهوع داشت،اما آزمایش ها هیچ ویروس یا میکروبی را نشان نمیداد. به دکتر گفتم:((پدرش ماموریته. میتونه علت بیماریش همین باشه؟))گفت:((چرا که نه؟ولی باهاش مدارا کنین.))اورا میبردم خرید،پارک،شهربازی،اما فاطمه فقط تورا میخواست،مثل دلِ من. پدرت،پدرم و دایی هایش می آمدند کمک حال فاطمه باشند،حالی که خراب بود و او که جیغ میزد و گریه میکرد. گاه مجبور بودم مسافتی طولانی را بغلش کنم و این به قلبم فشار می آورد. کافی بود به دلش راه نیایم،ساعت ها گریه میکرد،جان سوز و بی امان و من هم پا به پای او. روزی پدرت مارا به حضرت عبدالعظیم (ع)برد. چون فاطمه توانسته بود آیت الکرسی را حفظ کند،برایش چادر خرید . از آنجا ما را به دریاچه چیتگر برد تا قایق سواری کنیم. فاطمه میخندید و شاد بود و من به خورشیدِ در حال غروب نگاه میکردم و آبی که به رنگ خون درآمده بود. اشک هایم می آمدند. یادم افتاد که یکبار فاطمه از روی چهارپایه افتاد و گل سری که به موهایش زده بودم در سرش فرو رفت و خون پیشانی اش را پوشاند . دست و صورتش را شستم و سرش را چسب زدم و اورا خواباندم و رویش را پوشاندم. وقتی آمدی با مقدمه چینی و دلهره گفتم:((شرمنده،حواسم به فاطمه بود،فقط یک لحظه از او غافل شدم که از روی چارپایه افتاد و سرش شکست!)) گفتی:((میخوای فاطمه رو قربونی کنم تا از روی اون رد شی؟)) ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آغاز مراسم افتتاحیه اعزام راهیان نور ۱۴۰۰ این برنامه صبح روز یکشنبه هشتم اسفند ماه، به همت سازمان اردویی،راهیان نور و گردشگری سپاه حضرت سیدالشهدا (ع) باحضور خادمین شهدای نواحی مختلف استان تهران و سخنرانی سردار ذوالقدر صورت پذیرفت که ایشان با ایجاد بستر مناسب برای روحیه خادمین و ارائه نکات ارزشمند آنان را به مناطق جنوب کشور بدرقه کردند ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️آمده‌ایم تا با شهدا عهد ببندیم که راهتان را ادامه می‌دهیم ▪️آمده ایم تا از شما نیرو بگیریم،تا شیوه‌ی استقامت را بیاموزیم ▪️آمده ایم تا دلمان را خانه تکانی کنید،عوض شویم و مثل شما پریدن را بیاموزیم 🔻 حال و هوای خادمین اعزام شده به مناطق عملیاتی،ایستگاه اول ،اردوگاه فرهنگی شهیدرستگار ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹گوشه ای از فعالیت خادمین شهدا جهت آماده سازی اردوگاه شهید رستگار ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برگزاری جشن عید مبعث توسط خادمین اعزام شده در مناطق راهیان نور ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به استقبال بهار در کنار شهدا🌸🍃 آماده سازی هفت سین شهدایی برای زائرینی که سال تحویل کنار شهدا هستن ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
صبح امروز ۱۳ اسفند ماه خادمین شهدا پس از اردوگاه شهید مسعودیان برای زیارت به شلمچه آمدند تا از مناطق جنگی بازدید کنند‌.آنان بعد از زیارت برای نماز به سمت مسجد جامع خرمشهر راهی شدند. ‌ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran