🎙زینب سلیمانی: ✅والله این خون و این فرودگاه را فراموش نخواهیم کرد. اشک‌های اندوه با آزادی عراق از آمریکا به شادی بدل می‌شود ♦️فرزند شهید سلیمانی در تجمع فرودگاه بغداد:پدرم از صمیم قلب عراق را دوست داشت و به عراقی قوی می‌اندیشید. ♦️شهید ابومهدی المهندس زندگی خود خود را وقف خدمت عراق کرد. ♦️اشک‌های اندوه با آزادسازی عراق از آمریکایی‌ها به شادی تبدیل می‌شود. ♦️زمان زیادی نخواهد گذشت تا انتقام فرماندهان شهید را بگیریم. ♦️والله این خون‌ها و این فرودگاه را فراموش نخواهیم کرد. #hero #قهرمان_من #حاج_قاسم

حضور خادمین الشهداءخواهران درمراسم یادواره شهیدسردارحاج قاسم سلیمانی به مناسبت گرامیداشت دومین سالگرد وتقدیراز خادمین که درطرح شهیدسلیمانی همکاری داشته اند @khademo_shohada_aradan

تقدیرازمادران قهرمان(سرپرست خانوار)به مناسبت دهه بصیرت وسالگرد سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی توسط کمیته خادم الشهداخواهران وبنیادشهیدوامورایثارگران شهرستان آرادان @khademo_shohada_aradan

یه خط روضه 💔 زهـــــراء ،،أنا علی...!(: #فاطمیه

🟥جواب این شبهات در کمتر از چهار دقیقه🟥 1️⃣ اگه بپذیریم حضرت زهرا مورد ح م ل ه قرار گرفتند و امیر المومنین سکوت کردند پس شجاعت امیرالمومنین چی میشه؟🧐‌ 2️⃣ اصلا اون زمان درب چوبی نبوده پس چطور میگید درب رو آتش زدند ؟🤨‌ 3️⃣ اصلا چه سندی برای ه ج وم به خانه حضرت هست؟😬‌ ‌ ‌جواب این شبهات در کلیپ بیان شده.‌🥰‌ ‌‌ اما سوال ما : اگه بین حضرت زهرا و اونها مشکلی نبود چرا بی بی شبانه دفن شدند ؟ چرا قبرشون مخفیه؟😔‌ ‌ درست کردن کلیپ با من انتشارش با شما ... همه مدیون مادر هستیم‌ ‌

مراسم استقبال و وداع با شهیدگمنام درسالروز شهادت بی بی دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س)توسط کمیته خادمین الشهداء خواهران شهرستان آرادان @khademo_shohada_aradan

🥀 کم کم کنار بسترم، جمع ملائک سر میذاره...🕊️ 🎤 حاج مهدی رسولی

من دلم آسمون میخواد...💔

🌿مادر خواب سه تا ماهی را دیده بود که توی یک رودخانه می رفتند  یکی از اون ماهی ها روی کمرش یک هلال ماه داشت اصلا انگار خود ماه بود.. مادر وقتی خوابش رو تعریف می کرد حال و هوای خاصی داشت. 🌿می گفت : هزاران ماهی دیگه بودند که با اون دو ماهی دنبال این ماهی نورانی می رفتند . اون ماهی همه رو سمت دریا هدایت می کرد.  مادر می گفت :محسن می دونم اون سه تا ماهی تو و دو برادرت بودین ولی نمی دونم اون ماهی نورانی کدوم یکی تون بود. 🌿آن وقت ها احمد چهارسالش بود. بعدها توی جنگ وقتی احمد فرمانده لشکر هشت نجف اشرف شد مادر گاهی یاد خوابش می افتاد و می گفت اون ماهی نورانی ، احمدم بود. سالگرد شهید احمد کاضمی ۱۳۸۴/۱۰/۱۹

🌸