#شهیدانه 🕊
خدایا من خواهان شهادتم؛
نہ بہ این معنی ڪه از زندگی ڪردن در این دنیا خستہ شده ام؛
و خواستہ باشم خود را از دست این سختی ها و ناملایمات دنیوی خلاص ڪنم؛
بلڪه می خواهم شهید شوم تا اگر زنده ام، موجودی نباشم ڪه سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم؛
تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران ڪند و نهال ڪوچڪی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری ڪند ...
#سردار_شهید_حاج_یدالله_کلهر 🍃
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
⚪️شرح شفا یافتن ابراهیم همت👇
▫️میخواستم برم کربلا زیارت امام حسین(علیهالسلام)
همسرم سه ماهه باردار بود
التماس و اصرار که منو هم ببر،
مشکلی پیش نمیآید
هرجوری بود راضیم کرد.
با خودم بردمش؛
اما سختی سفر به شدت مریضش کرد.
وقتی رسیدیم کربلا
اول بردمش دکتر...
دکتر گفت:
"احتمالاً جنین مرده.
اگر هم هنوز زنده باشه،
امیدی نیست چون علایم حیاتی رو نداره."
وقتی برگشتیم مسافرخونه
خانم گفت:
《من این داروها رو نمیخورم!
بریم حرم.
هر جوری که میتونی منو برسون به ضریح آقا!》
زیر بغلهاش رو گرفتم
و بردمش کنار ضریح.
تنهاش گذاشتم
و رفتم یه گوشهای واسه زیارت.
با حال عجیبی شروع کرد
به زیارت.
بعد هم خودش بلند شد و رفت
تا دم در حرم.
صبح که برای نماز صبح بیدارش کردم.
با خوشحالی بلند شد و گفت:
《چه خواب شیرینی!
الان دیگه مریضی ندارم.》
بعد هم گفت:
《توی خواب یه خانمی رو دیدم
که نقاب به صورتش بود،
یه بچهی زیبا رو گذاشت توی آغوشم...》
بردمش پیش همون پزشک.
۲۰ دقیقه ای معاینه کرد.
آخرش هم با تعجب گفت:
"یعنی چه؟
موضوع چیه؟
دیروز این بچه مرده بود،
ولی امروز کاملاً زنده و سالمه!
اونو کجا بردید؟
کی این خانم رو معالجه کرده؟
باور کردنی نیست،
امکان نداره!؟"
خانم که جریان رو براش تعریف کرد
ساکت شد و رفت توی فکر...
وقتی بچه به دنیا اومد
اسمش رو گذاشتیم
محمدابراهیم
محمدابراهیم همت
🌴 نثار روح مطهر سردار شهید "حاج محمدابراهیم همت" صلوات
#دفاع_مقدس
#فتح_قله
#قهرمان_وطن
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
😊 #شوخ_طبعی
🌻حاجی بخشی جبهه ها
روحیه بخش رزمنده ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#طنز_جبهه 😂
😊 #پستانک_در_دهان_عراقی!
☘️ عملیات والفجر چهار، در گردان میثم به فرماندهی برادر کساییان، تک تیرانداز بودم. ژولیده که احتمالاً شهید شده باشد مسؤول دسته بود و پستانکی به گردنش انداخته بود. همین طور که به سوی منطقه پیش می رفتیم، گاهی با صدای شبیه بچه شیرخواره گریه می کرد و یکی از برادران پستانک را در دهانش می گذاشت و او ساکت می شد!
🌸 بعد از عملیات در قله ١٩٠٤ کله قندی و کانی مانگا چند نفر از افراد مجروح شدند. زخمیها را روی برانکارد گذاشتیم و دادیم دست اسرایی که در اختیار داشتیم تا آنها را پایین بیاورند....
🌼 یکی از اسرا حاضر به کمک نبود. دوستی داشتیم که او را با اسلحه تهدید کرد. عراقی فکر کرد می خواهیم او را بکشیم، زد زیر گریه. ژولیده پستانکش را از جیبش درآورد و در دهان اسیر گذاشت. با دیدن این صحنه همه خندیدند حتی خود اسیر. بعد آمد و زیر برانکارد را گرفت.
(راوى: رزمنده مسعودی)
🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عملکرد پدافند ایران به این شکل بوده👌🏻
شبا که ما راحت میخوابیم😴
ارتش و سپاه و نیروهای مسلح بیدارن❤️
برای سلامتی سربازان جان برکف
و همه فداییان رهبر عزیزمون صلوات🌷
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
شهید آرمان علی وردی: دعا کنید شهیـد بشم...
📌یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم.
🔸فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم. آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید.
🔹همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت: دعا کنید شهید بشم...
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛
اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم؛
شاید بعضیها معناش رو هم نمیدونستند...
راوی:یکی از رفقای شهید
#شهید_آرمان_علی_وردی
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
▪️اسمش برای مکه درآمد. اما نمی رفت. مادرش دوست داشت محمودش حاجی بشه.
▫️از محمود پرسید: خب مادر چرا نمی ری؟ گفت: اگر من برم و برگردم ببینم توی همین مدت ضد انقلاب حمله کرد، یک عده رو کشته، یه جاهایی را گرفته، که نبودن من باعث این ها شده، چی دارم جواب بدم؟ جواب خون این بچه ها رو کی می ده؟
#شهید_محمود_کاوه
📌خاطره مادر شهید از علت مکه نرفتن شهید محمود کاوه.
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
🔴مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی کشور اسامی شهدای حادثه تفتان را به شرح زیر اعلام کرد
🔸شهید سرباز علیرضا علی زاده متولد شیراز
🔸شهید سرباز مهدی پریشانی فروشانی متولد خمینی شهر
🔸شهید سرباز صالح نوربخش حبیب آبادی متولد اصفهان
🔸شهید سرباز پویا صالحی یلمه علی آبادی متولد مبارکه
🔸شهید کادر ستوان سوم ایمان درویشی دارای دو فرزند متولد کلاله
🔸شهید کادر استواردوم علیرضا آقاجانی امیرهنده متولد لاهیجان
🔸شهید کادر ستوان سوم مهدی خموشی علی آبادی دارای دو فرزند متولد مشهد
🔸شهید کادر سروان نعمت اله نوری دارای 4 فرزند و متولد زابل
🔸شهید کادر استوار یکم هادی زارع باغبیدی دارای 2 فرزند متولد یزد
🔸شهید کادر گروهبان یکم پویا رحمت طلب ضیابری متولد رشت.
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙حجت الاسلام و المسلمین #راجی:
#سید_حسن_نصر_الله گفت هزاران نفر نیروی #تنوری در لبنان داریم!
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
تصویری از 4 شهید ارتش ایران
#ایران #خاک_ایران #مردان_ایران
اخبار جبهه مقاومت.
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
49.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برشی از مستند «روایت فتح»
🎙با کلام آسمانی شهید آوینی
⚪️ صحبت هایی که منطبق با اتفاقات این روزهای عالم و تکلیف مسلمانان در مواجهه با اسرائیل است.
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
✳️ آن لقمههای پاک...
🔻 گاهی در حد وسواس برای پاکی لقمهای که در دهان فرزندانش میگذاشت دقت میکرد. یکی از اهالی، گوسفندی سر بریده و مقداری گوشت برای فاطمه آورده بود. مش حسن که دیده بود آن گوسفند روزی رفته در باغ یکی از همسایهها و از درختان او خورده، با قاطعیت گفت: «فاطمه! از این گوشت نخور، به بچهها هم نده!»
📚 از کتاب #باران_گرفته_است | داستانی مستند از کودکی، نوجوانی و جوانی #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📖 ص ۲۸
پ.ن: مش حسن و فاطمه، پدر و مادر حاج قاسم سلیمانی هستند که هر دو به رحمت خدا رفتهاند.
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون تعارف با زن تبریزی که سرویس میلیاردیاش را به جبهۀ مقاومت هدیه کرد
🔹 ماجرای زن خانهداری که بیش از هزینۀ این سرویس به هموطنانش هم کمک کرده است.
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
۱۳۲۰ بود که متفقین به خاک کشور حمله کردند، نیروهای شوروی همدان، تبریز، قزوین و مشهد رو بمباران کردند، شاه مملکت از کشور فرار کرد، هزاران غیرنظامی کشته شدند، قحطی نان و ارزاق دامنگیر کشور شد و ... .
حالا چی؟!
قویترین نیروی هوایی منطقه، حملهای کرده که به اذعان رسانههای خودشون «ناامیدکننده» بوده و اکثر حملات رهگیری شده!
این اقتدار مدیونِ رهبری این سید عظیمالشأن هست 🇮🇷🤍
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه
« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم »
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت « عزیز زیبای من »
📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
🔹فصل دوم
🔸صفحه:۵۶و۵۷
راوی: خانواده محترم شهیدسلیمانی
همه ی افراد جامعه باهردیدگاه سیاسی به این روضه می آمدند. اما حاجی روی بعضی از موضوعات تأکید ویژه داشت. همیشه اصرار داشت مسائل مذهبی و ولایی باید برای مردم گفته شود. آن قدراستقبال ازاین هیئت زیاد بود که تبدیل شده بود به یک هیئت بسیاربزرگ باحدود دوازده هزارنفر که به عشق حضرت زهرا(س) و بخاطر علاقه ای که به حاج قاسم داشتند، درآن شرکت می کردند.
عاشق حضرت فاطمه(س) بود وهمیشه به فاطمه می گفت:
«بابا، من اسم تو رو به عشق حضرت فاطمه انتخاب کردم.»
خیلی هم حساس بود که کسی سیلی به صورت فاطمه نزند. همیشه به همه تأکید می کرد. بچه ها که کوچک بودند وبا هم دعوا می کردند، اگر حاجی می فهمید درعالم بچگی کسی توی گوش فاطمه زده، حسابی دعوایش می کرد وبا تشر می گفت:
«به چه حقی توی گوش این دختر زدی؟! اسم این دختر فاطمه ست! کسی حق نداره توی گوشش بزنه!»
حاجی که این قدر به مسائل دینی و مذهبی اهمیت می داد، زندگی اش روی دیگری هم داشت. خیلی اهل شعر وشاعری بود. دوست داشت بچه ها را دور هم جمع کند وبرایشان حافظ بخواند واین شعرخوانی از زبان پدر شیرین ترین اتفاق برای بچه ها بود. شنیدن صدای شعر خواندن پدر درکنار قرآن خواندنش جذابیت شیرینی برایشان داشت.
اهل شعر ونوشتن وهنر وخطاطی بود. خیلی دوست داشت خطش خوب شود. به خاطر ترکشی که به دستش اصابت کرده بود، نمی توانست قلم را صاف در دست بگیرد. یک خودکار را بین انگشتانش قرار می دادوتمرین می کرد تاخوب بنویسد. کتاب می خواند، ورزش می کرد، هم شعر می خواند وهم حفظ می کرد. کسی که از دور زندگی او را می دید، باور نمی کرد که حاجی با این همه مشغله ی کاری بتواند به این بعد از زندگی هم اهمیت بدهد. اما حاجی کم می خوابید واز تک تک لحظات زندگی به درستی استفاده می کرد. همه ی ثانیه های زندگی اش مفید واثر گذاربود.
خادم الشهدا-شهرستان-زاوه