eitaa logo
کانال قصه گویی لاله زار شهدا...🦋
184 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
58 فایل
💌یک عالمه حال خوب 🕊️🌷💌🌷🕊️ 💌آرامش با قصه و یاد شهدا🕊️🥀 💌نهج البلاغه و مباحث استاد شجاعی 💌 روایتگری شهدایی سفیران شهدا 🌷 ⚠️ توجه بفرمایید🔽 ❌⛔ارسال قصه و مطالب کانال بدون لینک⛔❌ ادمین کانال👇 @Khademshohada110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پلاک
چطور شهید شویم؟.mp3
17.7M
📻 یک خادمی از من سئوال کرد که حاج حسین ما اگه شهادت رو بخوایم باید چیکار کنیم؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 حاج حسین یکتا 🌐 https://eitaa.com/joinchat/3797614592C4c785700cb
Dua Ahd Ali Fani 128.mp3
8.26M
...🦋 🦋 ...🌹 🌹🕊️ 🤲 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 کانال قصه گویی لاله‌زار شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: حرف دل خانواده شهدا از زبان سردار کارگر برخورد انقلابی پلیس با هنجارشکنان، پاسخی به مطالبه به حق مردم متدین و انقلابی @shahidhadadian74
18.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر شهیدان...🦋 شهدایی محمد حسین حدادیان 🕊️🌷 آجرک الله یا صاحب الزمان 🖤 🌴صل الله علیک یا ابا عبدالله🌴 🌴صل الله علیک یا ابا عبدالله 🌴 🌴صل الله علیک یا ابا عبدالله🌴 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 https://eitaa.com/khademshohada_110
🌸 از خود گذشتگی سردار شهید علی چیت سازیان زمستان بود و دم غروب کنار جاده یک زن و ُیک مرد با یک بچه مونده بودن وسط راه. من و علی هم از منطقه بر می گشتیم. تا دیدشون زد رو ترمز و رفت طرفشون. پرسید:”کجا می رین؟ “ مرد گفت: کرمانشاه . علی گفت: ” رانندگی بلدی گفت بله بلدم!. علی رو کرد به من گفت: “سعید بریم عقب. “ مرد با زن و بچه اش رفتن جلو و ما هم عقب تویوتا. عقب خیلی سرد بود، گفتم: آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟. اون هم مثل من می لرزید، لبخندی زد و گفت: 🔺 👌“آره، اینا همون کوخ نشینایی هستن که امام (رہ) فرمود : به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. 👌تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس.” 🌹 رفیق شهیدم🌹 ✳️ جھاد تبیین
باور کردنی نیست، ولی حقیقت دارد! خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسرا، سرلشگر خلبان حسین لشگری که اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ است! وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی!؟ گفت برنامه ریزی کرده بودم و هر روز یکی از خاطرات گذشته را‌ مرور می کردم! سالها در سلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود! زبان انگلیسی می دانست، برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود! گفت از ۱۸ سال اسارتم، ده سالی که در انفرادی بودم، سالها با یک مارمولک هم صحبت می شدم! بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود! سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ خورد، خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم! این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم و حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم! ۱۹ مرداد ۱۳۸۸، سالروز شهادت قهرمان وطن، سرلشگر خلبان، حسین لشگری است! چقدر در معرفی قهرمانان واقعی به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش ها نادیده گرفته شده است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا