19.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🔊 از مدافعان چادر
به مدعیان بی حیایی:
🔻ما تا آخرین قطره ی خونمان
پای این انقلاب می مانیم ✋🇮🇷
#روز_دانش_آموز #سیزده_آبان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#راهپیمایی_بندرعباس
🕊واحد خواهران کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان🕊
🆔 @khaharan_khademin_hrm
.
🌷با همین قد کوچیکم،
خودم سردارت می شم🌷
.
#لبیک_یا_خامنه_ای
🕊واحد خواهران کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان🕊
🆔 @khaharan_khademin_hrm
.
📸 #گزارش_تصویری
🌱 فعالیت خادمین شهدا
🎊 برگزاری جشن ولادت امام حسن عسکری علیه السلام در #منزل_شهید_علی_زمانی_پور به همت واحد خواهران کمیته خادمین شهدا (بیکاه)
.
📍 کمیته خادمین شهدا واحد خواهران بیکاه
.
🕊واحد خواهران کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان🕊
🆔 @khaharan_khademin_hrm
.
📸 #گزارش_تصویری
🔹 #فعالیت_خادمین_شهدا (رودان)
.
🌸 دیدار و سرکشی از خانواده
شهید محمد نجفی به مناسبت روز دانش آموز به همت واحد خواهران کمیته خادمین شهدا شهرستان رودان
.
📍 کمیته خادمین شهدا واحد خواهران رودان
.
🕊واحد خواهران کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان🕊
🆔 @khaharan_khademin_hrm
.
#منازل_الشهدا
📸 #گزارش_تصویری
♻️ فعالیت خادمین شهدا (بندرعباس)
🔻دیدار از خانواده شهید
.
✍به روایت خانواده #شهید_محمود_کریمی :
🍃همیشه میگفت:
_دعا کنین شهید بشم،
گمنام بمونم.
💔همین هم شد و چندسالی
مفقود ماند...
این روایت از گمنامی شهید، به خانواده اش هم ارث رسیده بود که امروز حاضر نشدند از آنها عکسی گرفته شود...
.
📍 کمیته خادمین شهدا واحد خواهران بندرعباس
.
🕊واحد خواهران کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان 🕊
🆔 @khaharan_khademin_hrm
.
✍این روزها بیشتر باید این جمله ی
شهید چمران رو با خودمون
تکرار کنیم :
🔸خدایا ! هدایتم کن !
زیرا می دانم که گمراهی
چه بلای خطرناکی است...🍁
🌿 #شهید_دکتر_مصطفی_چمران
🕊واحد خواهران کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان🕊
🆔 @khaharan_khademin_hrm
📒 #گنجینه_امیرالمومنین ✨
برای رسیدن به بهشت جاویدان
رفتاری متناسب باآن انجام دهید
زیرا دنیا برای زندگی همیشه شما
آفریده نشده. گذرگاهی است تادر
آن زاد و توشه ی آخرت بردارید .
📚خطبه ۱۳۲ #نهج_البلاغه
🕊واحد خواهران کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان🕊
🆔 @khaharan_khademin_hrm
🕊 #زندگی_به_سبک_شهدا 🕊
.
📌هرگز آن عصبانیتش از یادم نمی رود. همین که موضوع ماشین لباسشویی را فهمیده بود یکراست آمده بود سروقت من. هیچ وقت آنطور ناراحت و عصبانی ندیده بودمش.با صدایی که می لرزید گفت:
_ شما به چه اجازه به خونه من ماشین لباسشویی آوردی ؟
چون انتظار همچنین برخوردی را نداشتم
هول کرده بودم ، گفتم :
_از طرف بالا به من دستور دادن.
ناراحت تر از قبل گفت:
_عذر بدتر از گناه؟!!!
مکث کرد و خشن ادامه داد:
_همین حالا میای اون تحفه رو
برش می داری و میبریش
همونجایی که آوردی.
کم کم اوضاع و احوال دستم می آمد
و به خودم مسلط می شدم. گفتم :
حالا مگه چی شده که اینجوری داری
زمین و آسمون رو بهم می دوزی حاج آقا؟
به پرخاش گفت :
_مگه من رفتم جنگ که ماشین لباسشویی بیاد تو خونهام ؟؟!!!!
🌷 #شهید_عبدالحسین_برونسی
📚خاک های نرم کوشک
🕊واحد خواهران کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان🕊
🆔 @khaharan_khademin_hrm