1_1112145278.m4a
16.25M
🏝رفتار شناسی امام هادی(ع) با انحرافات فکری شیعیان🏝
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
🏝فرازی از #عطردلآرایغدیر (۳۲) ⚘بخشیازخطبه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر⚘ 💎وَ
🏝فرازی از #عطردلآرایغدیر (۳۳)
⚘بخشیازخطبه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر⚘
💎مَعاشِرَالنّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ الله وَالُْمجادِلُ عَنْ رَسُولِ الله، وَ هُوَالتَّقِی النَّقِی الْهادِی الْمَهْدِی. نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبی وَ وَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِی (وَبَنُوهُ خَیْرُالْأَوْصِیاءِ).
💠 هان مردمان! او (علی) یاور دین خدا و دفاع کننده ی از رسول اوست. او پرهیزکار پاکیزه و رهنمای ارشاد شده [به دست خود خدا] است. پیامبرتان برترین پیامبر، وصی او برترین وصی و فرزندان او برترین اوصیایند.
#ویژهبرنامهاستقبالازعیدغدیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🌺 ۳ روز تا عید بزرگ غدیر🌺
#فقطحیدرامیرالمومنیناست
🍃🌹🌸🍃
در فرج مولایمان صلوات
1_424248865.mp3
4.18M
🌹🍃 #میلاد_امام_هادی(ع)
حاجت دلارو خدا با مهر تو داده
خنده تو برای ما باب المراده
🎤 #میثم_مطیعی
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۴۱ از کتاب #دلتنگنباش #شهید_روحالله_قربانے یک هفته ای مأموریتشان طول کشید و روح الله
ادامه قسمت۱۴۲
از کتاب #دلتنگنباش
#شهید_روحالله_قربانے
روح الله کمی از چایی اش را خورد و گفت:
«آره، خیلی روزا و شبای خوبی داشتیم. منم دلم تنگ میشه. حالا انشاالله تقسیم شدیم، باز هم با هم باشیم. من خیلی نگرانم مهران. خدا کنه یه جای خوب بیفتیم.»
_ تو میگی بریم یا بمونیم درسمون رو ادامه بدیم؟ من فکرم مشغوله، نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم.
روح الله نگاه نافذ اش را به مهران دوخت و گفت:« آره، باید زودتر وارد کار بشیم. معلوم نیست قضیه سوریه تا کی باشه، باید زود خودمون رو برسونیم.»
_ یعنی تو میگی بریم شهید شیم؟
روح الله نفس عمیق کشید و گفت:« الان که سوریه پیش اومده، وقت موندن و درس خوندن نیست. باید بریم و برسونیم خودمون رو.»
مهران در تایید حرف های او سرش را تکان داد و به فکر رفت.
روحالله لیوانش را زمین گذاشت. پرده اشک چشمانش را پوشاند.
_ دارم دق می کنم مهران. من نباید الان اینجا باشم. اون حرومیا تا دم حرم حضرت رقیه رسیدن. باید بریم. همه مون باید بریم.
مهران ابروهایش را گره کرد و در تایید حرف های او سرش را تکان داد.
تصمیمشان را گرفته بودند. هردو برای انتقالیشان اقدام کردند.
روح الله خیلی نگران بود. مدام به زینب میگفت:« دعا کن اون جایی که دوست دارم، بیفتم.»
زینب هم فهمیده بود که او چه چیزی را دوست دارد و کجا میخواهد برود. شهادت رسول خیلی چیزها را برایش روشن کرده بود. از خدا خواست آنچه برایش صلاح است و دوست دارد، نصیبش کند. دانشگاه خودش هم تمام شده بود و باید برای گذراندن دوره کارآموزی میرفت بیمارستان بقیةالله. برنامه اش از شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۷ تا ۲ بعد از ظهر این بود که برود بیمارستان.
تقسیم بندی که انجام شد، روح الله افتاد همون جایی که می خواست. تنها مسئله ناراحت کننده، جداییاش از مهران بود. هر چقدر هم صحبت کردند تا یک جا باشند، فایده ای نداشت. برایشان سخت بود، اما مانع پیش برد کارش نشد.
روح الله در کنار تمام دغدغه های کاری اش، دغدغه زندگی و آرامش زینب را هم داشت. هنوز حقوقشان وصل نشده بود. حقوق دانشجویی اش هم آنقدر کم بود که خرج قسط هایشان می شد.
#ادامه_دارد
[هر روز با #شهید_روحالله_قربانے ♡
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۴۲ از کتاب #دلتنگنباش #شهید_روحالله_قربانے روح الله کمی از چایی اش را خورد و گفت: «آر
ادامه قسمت۱۴۳
از کتاب #دلتنگنباش
#شهید_روحالله_قربانے
زینب هیچ وقت به خاطر مسائل مالی به او شکایت نکرد، اما خودش ناراحت بود. برای همین گفت:« نظرت چیه با اون پولی که پس انداز کردیم، یه موتور بخرم؟ اینجوری اگه خواستیم جایی بریم، هم وسیله داریم، هم من میتونم بعد از سر کارم برم باهاش کار کنم.»
زینب کمی فکر کرد و گفت:« اینکه وسیله داشته باشیم خوبه، اما چرا می خوای باهاش کار کنی؟ با همین حقوق دانشجویی روزگارمون میگذره خداروشکر.»
_میدونم تو توقعت کمه، اما این جوری خودم معذبم. دلم میخواد دست و بالم باز باشه. یه وقت یه چیزی دیدم خوشم اومد، پول داشته باشم برات بخرم. بعدشم بعد از سرکار وقتم آزاده، بیام بشینم خونه چیکار کنم؟!
حداقل این جوری یه کاری هم انجام میدم. با باباتم صحبت میکنم میگم برای چی می خوام موتور بخرم، بعید میدونم مخالفت کنه.
یک هفته ای دنبال خرید موتور بود، اما چیز مناسبی پیدا نمی کرد. یک شب که زینب خانه پدرش بود، تماس گرفت و گفت:« من الان اومدم پیش دایی یه موتور خوب داره، قیمتشم بد نیست، اما من میگم فعلا نخرم، بازم بگردیم. تو چی میگی؟ اگه تو بگی بخر، همین الان میخرمش.»
نه روحالله، بخر بیارش. یک هفته س مستأصلی. از وقتت زدی، همش اش دنبال موتوری. همین الان بخر بیا.»
_ یعنی همین الان بخرمش؟
_ آره بخر، با موتورت بیا اینجا دنبالم.
یک ساعت بعد روح الله با یک جعبه شیرینی رفت دنبال زینب. کلید موتور را با خوشحالی نشان داد. خرید موتور خیلی برایشان خوب بود.
شب ها هر کجا بودند، باید خود را قبل از بستن مترو می رساندند، اما حالا دلشان قرص بود که وسیله دارند.
دو روز بعد از خرید موتور، وقتی روحالله به خانه آمد، کمی استراحت کرد و دوباره لباس
هایش را پوشید.
زینب با تعجب پرسید:« کجا میری؟»
_ می رم با موتور یه دوری تو خیابونا بزنم، زود برمی گردم.
زینب خیلی دلش با این نبود که روحالله برود با موتور کار کند. تازه از سر کار آمده بود.
_ باور کن من راضی نیستم به خاطر من بخوای بری اضافه تر کار کنی. همین حقوقی که از سپاه میگیری، کافیه. حالا تا وقتی قسطامون رو بدیم، کمتر خرج میکنیم.
_ من در قبال تو مسئولیت دارم. دلم نمیخواد کم تر از اونی که تو خونه بابات داشتی، تو خونه من داشته باشی. کار که عیب نیست. این جوری خودم بیشتر از تو اذیت میشم. میرم، یکی دو ساعت دیگه برمیگردم. زینب هنوز راضی نشده بود، اما نمیتوانست جلوی او را بگیرد. با ناراحتی گفت:« هوا خیلی سرده. حالا نمیشه یه روز دیگه بری؟»
_ نه، من عادت دارم.
وقتی دید حریفش نمیشود، به اتاق رفت و چند تا لباس گرم آورد.
#ادامه_دارد
[هر روز با #شهید_روحالله_قربانے ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝#نصرت 🏝
موضوع⬅️ طبیبان
👈قسمت پنجم👉
⚘سلسله برنامه های نصرت،در چند جلسه ،به بررسی تنوع و گوناگونی نصرت امیرمومنان علیه السلام می پردازد.
آنکه دانشجوست،یا بانوی خانه دار،یا حاکم جامعه یا پدر و یا دانش آموز،چه بکند نصرت مولا علی کرده است،در این کلیپهای کوتاه بحث می شود.⚘
#ویژهبرنامهاستقبالازعیدغدیر
🌷یک روز در وضعیتی دیدمش که خیلی تعجب کردم.دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت
وقتی کار تحویل تمام شد .جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم: آقا ابرام برای شما
زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما!
🌷نگاهی به من کرد و گفت:کار که عیب
نیست،بیکاری عیبه،این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم.جلوی غرورم رو می گیره!
گفتم :اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست!شما ورزشکاری و...خیلی ها می شناسنت.
🌷ابراهیم خندید و گفت: ای بابا ، همیشه کاری کن که، اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم!
"شهید ابراهیم هادی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
💢 کیمیا علیزاده، المپیک 2016: تحت فشار و سرکوب رژیم آخوندی و با #حجاب_اجباری مدال برنز
💢 کیمیا علیزاده، المپیک 2022: بدون حجاب و با خیالی آسوده و راحت حذف شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 اعمال تان محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله، عرضه می شوند، ایشان را اذیت نکنید...
🔶 مرحوم آیت الله حق شناس رضوان الله تعالی علیه
«هر فضیلتی که به زبان میآید، او زینت بخش آن فضیلت است.»
این جمله رو در توصیف کسی گفتند که خیلیهامون حواسمون نیست که سالروز میلادش بود .
وجودشون بر ما کمتوجهها مبارک.#امام_هادی
1_1112470770.mp3
8.42M
#تلنگری
🌓 تا واقعهی غدیر، به بلوغ نهاییاَش نرسد؛
بشــر در تاریکی درونیاَش محبوس خواهد ماند!
🌖 سیرِ بلوغ غدیر،
و رسیدنش به میوهی نهایی، چگونه است؟
و چگونه بشر به آرامش و روشنیِ این نقطه میرسد؟
💫 ویژه #عید_غدیر
#استاد_شجاعی
@Ostad_Shojae
💝علامه حسن زاده آملی : 💝
✨انبياء براى آدم سازى و تشكيل
مدينه فاضله مبعوث شده اند؛
درشكه و دوچرخه و ديگر صنايع مادّى
را ديگران مى توانند بسازند، و لكن صنعت آدم سازى كار هر كس نيست؛ نفوس قدسى مؤيّد به روح القدس و كسانى كه در مسير آنهايند و از آنها تعليم گرفته اند، آدم سازند.
#هزار_و_یک_کلمه جلد6
┄┅═══❉☀❉═══┅┄
🏝 #امامهادی(ع) در زیارت #اماممهدی (عج) به نکاتی اشاره میفرمایند که علاوه بر زیارت به برخی از اهداف حکومت ایشان اشاره میفرمایند:
بار خدایا!
❇️ وعدهای را که به اهل بیت (ع) دادهای تحقق ببخش و زمین خود را با شمشیر قائم آنان پاک گردان
❇️ و به وسیله او، حدود تعطیل شده و احکام فرو نهاده و تغییر یافته ات را برپا دار
❇️ و به برکت وجود او، دلهای مرده را زنده ساز
❇️ و خواستههای پراکنده را یک پارچه گردان
❇️ و زنگار ستم را از راه خود پاک کن
❇️ تا اینکه حقّ، با دست او، در زیباترین چهره اش آشکار شود
❇️ و در پرتو نور دولت او، باطل و باطل گرایان نابود شوند
❇️ و چیزی از حق و حقیقت به واسطه ترس از هیچ انسانی، پوشیده نماند.
📚 مصباح الزائر، ص۴۸۰
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#عید_غدیر
#مخاطب_خاص
برای من و تو...
#پرچم...
ممکنه کار جذابی نباشه!
برای من و تویی که...
توی #روضه و #هیئت...
توی خونه و مغازهمون...
همیشه پرچم زدیم و...
یه جورایی...
باهاش بزرگ شدیم!
اما نمیدونی که...
وقتی همین پرچمُ...
سَر دَرِ خونه و مغازه و دفترمون که
نصب میکنیم...
چقدر ارزش داره و...
باعث میشه...
هر آدمی که از اونجا رد میشه...
اسم مبارک مولا رو ببینه!
یاعلی رفیق!
دست به کار شو...
تا دیر نشده!
...
...
1_1098676392.mp3
11.91M
#ارتباط_موفق ۴۲
✘سبُکسری، از حدگذراندنِ شوخی است!
✓ شوخی، (البته به میزان ظرفیت طرف مقابل) برای شیرینی رابطهها ضروری است.
اما رد شدن از مرز صحیح شوخی، و ابتلا به سبکسری↓
- محبتها را به نفرت تبدیل کرده،
- ارتباطات انسان را نابود،
- و دایرهی جذبش را بسیار محدود میکند.
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
#دکتر_رفیعی
@Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ مدیحه سرایی فوق العاده در وصف #امیرالمومنین
👤حاجمحمود کریمی
عالیه از دست ندید❤️❤️
#فقط_به_عشق_علی
صدا ۰۱۱.m4a
36.04M
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین افشار
🌺🌺🌺🌺
میلاد سراسر سرور امام هادی علیه السلام
💐💐💐💐
@khaharankhademozahra
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین افشار
🌺🌺🌺🌺
میلاد سراسر سرور امام هادی علیه السلام
💐💐💐💐
@khaharankhademozahra