و حسین با گریه گفت:
عباس جان!
برادرم!
چشمانی که دیشب،
از بیمِ رویاروییِ با تو،
رنگ خواب و آرامش ندیدند،
امشب آسوده خواهند خفت.
اما آنان که شبِ پیش
در پناهِ امنِ حضورِ تو آرمیدند،
امشب در نبودِ تو،
رنگِ خواب و آرامش نخواهند دید...💔
-ابوالفضلزرویینصرآباد؛ماهبهروایتآه-
در پی ِ دیدار روی کیستی
گوئیا در فکر زینب نیستی
شمر در دور و برت پرسه زنان میخندد
مادرم آمده ای کاش مراعات کند
هـزار و نهصـد و پنـجاه زخـم خـورده تنش...
امامصادقعلیهالسلاممیفرمایند:
جد ما به اندازه یک نگین
جای سالم در بدننداشت😭😭😭
قُربةاِلیاللهُ...
هرکسرسیدضربهاییزد
اما یکی نگفت
تو که سنگمیزنی،
دگر باعصامزن...
آخ بمیرم😭😭😭
مسـیر روضـه باز به سمت گـودال رفـت
حسیـن کنار آب تشـنه لـب از حال رفـت 😭
يكـي با چكـمه و با مُشـت ميـزد...
یکــی پیـرمـرد تر بود عصایـی
آورد محکــم میـــزد...😭😭😭😭
يكـي با نيـزه اش از پشـت ميـزد...😭😭
شال عزا را بیندازید...
دست بر سینه بگذارید...
چشم بپوشانید...
مادری، آرام آرام...
دارد سمت گودال میآید!
مادری با قدِ خمیده و...
دست به پهلو!
جا دارد از این داغ...
عالَم خون گریه کند!
خاااااک عالم بر سرمان شد
سر حسین فاطمه در پیش چشم مادرش بر نیزه شد....
😭😭😭😭😭😭😭
اللهم عجل لولیک الفرج به حق عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها 🥀🌱🥀🌱🥀