eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.5هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
6.4هزار ویدیو
158 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
" اللَّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النَّاصِرینَ " خدا سرپرست شماست و او بهترین یاری دهندگان است. آل عمران/۱۵۰ ‏هر کسی به یه نفر احتیاج داره که هی بهش بگه"اگه تو رو نداشتم چیکار میکردم"خدا اگه تو رو نداشتم واقعا چکار میڪردم؟
ذڪرروزشنبه: 🌻یارب العالمین🌻 ای پروردگارجهانیان •﴿۱۰۰مرتبه﴾• [ذکرروزشنبه به اسم رسول خدا﴿ص﴾است روایت شده که دراین روز زیارت حضرت رسول الله﴿ص﴾خوانده شود که خواندن آن موجب بی نیازی است.] 💠زیارت حضرت رسول﴿ص﴾: اَشهَدُاَن لاالهَ الَّااللهُ‌وَحدَهُ لاشَریکَ لهُ،وَاشهَدُاَنَّکَ‌رَسولُهُ وَاَنَّکَ مُحَمَّدُبنُ عَبدِاللهِ،وَاَشهَدُاَنَّکَ قَدبَلَّغتَ رِسالاتِ رَبِّکَ وَنَصَحتَ لِاُمِّتِکَ،وَجاهَدتَ فی سَبیلِ اللهِ بِالحِکمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَة‌،وَاَدَّیتَ الَّذی عَلَیکَ مِنَ الحق،وَاَنَّکَ قَدرَءُفتَ بِالمومنین،وَغَلَظتَ عَلی الکافِرین،وَعَبَدتَ اللهَ مُخلصاََحَتی اَتکَ الیَقین،فَبَلَغ اللهُ بِکَ اَشرَفَ مَحَلِّ المُکرمِّینَ الحَمدُاللهِ الَّذی استَنقَذَنابِکَ مِنَ الشِّرکِ والضَّلالِ،اللهم صَلِّ علی مُحَمَّدِِوآله،وَجعَل صَلواتِکَ وَصَلَواتِ مَلائِکَتِکَ وَاَنبیائِکَ والمُرسَلین،وَعِبادِکَ الصَّالحین،وَاَهلِ السَّمواتِ والاَرضین،وَمَن سَبَّحَ لَکَ یاربَّ العالَمین،مِنَ الاَوَّلینَ والاَخِرینَ علی مُحَمَّدِِ عَبدِکَ وَرَسولِکَ،وَنَبیَّکَ وَاَمینکَ ونَجیبِکَ وَحَبیبِکَ،وَصَفِیِّکَ وَصَفوَتِکَ وَخاصَّتِکَ وَخالِصَتِکَ وَخِیرَتِکَ مِن خَلقِکَ،وَاَعطِهِ الفَضلَ والفَضیلةَ،والوَسیلةَ والدَّرجَةَ الرَّفیعَةَ،وابعَثهُ مَقاماََ مَحمودََایَغبِطُهُ بِهِ الاَوَّلونَ وَالاخِرون،اللهم اِنَّکَ قُلتَ وَلَواَنَّهُم اذظَلموُااَنفُسَهُم جاءُوکَ فاستَغفِرُواللهَ وَاستَغفَرَلَهُم الرَّسولُ لَوَجَدواللهَ تَوَّاباََرَحیماََ اِلهی فَقَداَتَیتُ نَبِیّئکَ مُستَغفِراََتائِباََمِن ذُنُوبی،فَصَلِّ علی مُحَمَّدِِ وَاله،وَاغفِرهالی یاسیِّدَنا،اَتَوَجَّهُ بِکَ وَبِاَهلِ بَیتِکَ اِلی اللهِ تَعالی رَبِّکَ وَربّی لِیَغفِرَلی پس‌سه‌مرتبه‌بگویید:اِنَّاللهِ وَانّااِلَیهِ راجعون پس بگو:اُصِنابِکَ یاحَبیبَ قُلوبِنا،فَمااَعظَمَ المُصیبَةَ بِکَ حیثُ انقَطَعَ عَنَّاالوَحیُ،وَحَیثُ فَقَدناکَ فَاِنَّاللهِ وَانَّااِلَیهِ راجِعون،یاسیِّدِنایارَسولَ اللهِ،صَلَواتُ اللهِ عَلَیکَ وَعلی الِ بَیتِکَ الطَّیِّبین الطَّاهرین،هذایَومُ السَّبتِ وَهُوَیَومُکَ،وَاَنافیهِ ضَیفُکَ وَجارُکَ،فَاَضِفنی وَاَجِرنی،فَاِنَّکَ کَریمُ تُحِبُّ الضِّیافَةَ وَماموُربِالاِجارَةِ،فَاَضِفنی وَاَحسِن ضِیافَتی،وَاَجِرناوَاَحسِن اِجارَتَنا،بِمَنزِلَةِ اللهِ عِندَکَ وَعِندَالِ بَیتِکَ،وَبِمَنزِلَتَهُم عِندَه،وَبِمااستَودَعَکُم مِن عِلمِهِ فَاِنَّهُ اَکرَمُ الاَکرَمین ]
〈استاد‌پناهیان‌🌿〉 -برو‌گریه‌کُن ؛ التماسِ‌خدا‌کُن ؛ بگو‌نمیتونم‌از‌موقعیتِ‌گناه‌فرار‌کُنم اونقد‌این‌خُدا‌کریمه، که‌موقعیتِ‌گناهو‌فراری‌میده، تو‌فَقط‌میونِ‌گریه‌هات‌بگو؛ -دیگه‌نا‌ندارم‌پاشم؛ بگو‌میخوام‌گناه‌نکنمآاا، زورم‌نمیرسه!
34.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دودلیل برای این سوال که چرا امیرالمؤمنین علیه السلام دست به شمشیر نبرد؟ چرا نجنگید؟ چرا حضرت زهرا سلام الله علیها پیش قدم شد؟ یک دلیل از زبان حضرت زهرا و دیگری از اميرالمؤمنين علیهماالسلام دوستان این شبهه بسیار فراگیر است، حتما این کلیپ رو تا میتونید منتشر کنید، یاعلی مدد
◾️سرّ وصیّت حضرت صدّیقه کبری سلام الله علیها◾️ آیةالله میرزا جواد ملکی تبریزی رضوان الله علیه 🔹حضرت زهراء به امیرالمؤمنین علیهما السلام وصیّت کردند که تدفین و محلّ قبر شان را از آن دو نفر مخفی کنند. 🔹و به جان خودم سوگند این وصیّت حضرت صلوات الله علیها یک مجاهده و نصرتی در دین خدا بود که برای اثبات مذهب شیعه و ابطال مذهب عامّه از هر نشانه و استدلالی سودمندتر بود. 🔹چرا که این مخفی نگه داشتن تدفین و قبر آن حضرت در طول تاریخ مخفی نمی ماند، 🔹و هر وقت کسی دربارۀ علّت آن سؤال کند و بفهمد که این به جهت وصیّت خود آن حضرت بوده برای او مثل خورشید آشکار می شود که آن حضرت با خشم و سخط نسبت به شیخین از دنیا رفتند و با شکایت از آنها پدرشان را ملاقات کردند، و این زشتی و رسوایی برای آنهاست که بالاتر از آن وجود ندارد. 📚 «المراقبات» ص ۶۴
•﷽• آنچه زبان انسان را به شکر وا میکند؛ قیمت وجود انسان را نشان میدهد...! 🌱
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جوری فتنه شده که تو حتی میون خوبا یاری نداری مظلوم مادر ،بی کس مادر .... نماهنگ‌ زیبای مادر غمخوار به مناسبت ایام فاطمیه با نوای مهدی رسولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام معظم رهبری: شهید نواب صفوی اولین جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی رادر من به وجود آورد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما نواب روشن کرد ۲۷ دیماه سالروز شهادت سید مجتبی نواب صفوی مبارز شهید اسلام
🔰 که انسان را زود می کند ✍ روزی امام علی(ع) فرمودند: پناه می برم به خداوند، از که موجب زود رسیدن خواهند شد. "عبدالله بن کواء" پرسید: آیا گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت می شود، وجود دارد؟ ☘ امام علی(علیه السلام) پاسخ دادند: آری، و آن گناه " " و کردن افراد است که موجب هلاکت می شود. چه بسا خانواده ای هستند، که با اینکه از حق دورند، ولی بر اثر همکاری و خدمت به همدیگر، دور هم می شوند، و همین کار موجب می شود که خداوند به آنها روزی می رساند؛ و چه بسا افراد پرهیزکاری که و درگیری در میان خانواده آنها، موجب می شود که خداوند آنها را از و روزی و رحمتش، سازد. 📚 اصول کافی، ج 2،ص347
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت_صدو سی و یک درها همه شبیه هم و راهرو پرنور بود.من و مریم را پشت یک در نگه داشتند.به عقب نگاه کردم و دیدم حلیمه را به فاصله چند سلول جلوتر پشت در دیگری نگه داشتند .اولین بار بود که از هم جدا می شدیم.منتظر باز شدن در صندوقچه ای جدید بودم شبیه صندوقچه ای که نزدیک به دوسال ما را در آن پنهان کرده بودند.صندوقچه ای تنگ و تاریک به رنگ قهوه ای سوخته یا پتوهای زهوار در رفته سربازی. با باز شدن در تعداد زیادی زن و دختر و بچه دیدم که به سمت در و نگهبان آمدند.موهای همه ی آن ها بلند و شانه زده بود و دمپایی مرتب و لباس های راحتی به تن داشتند .بعضی هم عینک طبی روی چشم شان بود.در مقایسه با ما در رفاه و آسایش به سر می بردند .مثل شهر فرنگ بود.از همه ی فرقه ها و گروه ها در آنجا آدم بود.در گوشه ای نشستیم ،نمی توانستم به آنها اعتماد کنم شروع کردند به پرسیدن: -کجایی هستید؟ -ایرانی -اسمتون چیه؟ -معصومه و مریم -برای چی اینجا هستید؟ -نمی دونم از دور و برمان دور شدند و با هم شروع به حرف زدن کردند. از آن همه حرفی که می زدند هیچ نمی فهمیدیم .حلیمه هم که دائرءالمعارف سیارمان بود همراهان نبود تا حرف هایشان را برایمان ترجمه کند.رفتار آنها مثل زندانیانی که می ترسند حرف بزنند و صدایشان را کسی بشنود ،نبود .با صدای بلند بدون هیچ گونه ملاحظه و احتیاطی مثل بلندگو قورت داده ها حرف می زند صحبت کردن برایم سخت بود اما خیلی دلم می خواست با آنها حرف بزنم بعد از یک سال و اندی اولین بار بود تعدادی آدم می دیدم می خواستم از خودمان بگویم.می خواستم از آنها بدانم اما نمی توانستم .فقط با نگاه های دزدکی ،یواشکی آنها را تماشا می کردم.همیشه وقتی جابجا می شدیم بعد از ساعتی پتوی زهوار در رفته مان را هم داخل می انداختند اما اینجا خبری از هیچ نبود .یه ساعت روی دست دختری نگاه انداختم،خوشحال شدم از اینکه موقعیت خودم را در زمان پیدا کردم.دقیقا ساعت نه صبح بود.به عقربه های ساعت و ثانیه شمارش نگاه کردم؛چقدر باید دور می زد تا یک دقیقه می گذشت و ساعت چند باید می شد و من اصلا منتظر ساعت چند هستم که چه اتقاقی بیفتد !دنبال زمان بودم که نمی دانستم چه زمانی است!مکانی که نمی دانستم چه مکانی است!در واقع نه مکان و نه زمان ،تنها آزادی را می خواستم. شروع کردم به شمارش زنان زندانی،یک ،دو ،سه ،چهار،پنج ،شش و...سیزده ،چهارده ...،هفده و آنقدر راه می رفتند و جابجا می شدند که نمی توانستم آنها را بشمارم.لباس هایشان اغلب گل منگلی و شبیه هم بود .از مریم پرسیدم :مریم به نظرت اینها کی هستند؟ خیلی جالب بود .مریم گفت:فعلا دارم می شمارمشون. هردو یک کار می کردیم.چقدر شبیه هم شده ایم.یعد با لهجه ی شیرین آبادانی گفت :یک جا لیز نمی کنند که بشمارمشون و ببینم اینجا چه خبر است؟ کسی اجازه نداشت با ما حرف بزند اما خودشان با هم حرف می زدندجمله هایی که خوب یاد گرفته بودیم اسمت چیه؟کجایی هستی؟از کی تا حالا اینجایی؟جنگ تمام شده یا ادامه دارد؟و سه چهار جمله ی ساده دیگر بود.دختر26-25 ساله ا ی آمد نزدیک ما نشست .چیزی نمی گفت ولی چشم از ما برنمی داشت.فهمیدم دنبال فرصت می گردد که سوالی بپرسد.همه ی وجودش علامت سوال بود.بعد از این پا و آن پاکردن گفت:اسمت چیه؟ -معصومه _کجایی هستی؟ -ایرانی نمی دانم چقدر باید اطمینان می کردم،اصلا نمی دانم برای چی مارا به آنجا برده بودند و شدیدا نگران حلیمه و فاطمه بودم.آنها را کجا بردند؟فاصله ی ما تا آنها چقدر است؟چطورمی توانم با آنها ارتباط داشته باشم،آیا باز همدیگر را می بینیم؟چقدر خوب بود وقتی باهم بودیم و چقدر بد شد که از هم جدا شدیم. پایان قسمت صد و سی و یکم
🏴فاطمیه ها صدای فاطمه را می شنوم که نیمه های شب درب خانه دلم را می زند تا برای یاری قدمی بردارم! 🔶فاطمیه یعنی ، علی زمانِ خودت را یاری کن ...