اِلٰهیلَاتُخَیِّـبْظَنّیمِنْرَحْمَتِك
خدایا من سخت به رحمتت
امید بستم ...💜
#مناجات_شعبانیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#من_زنده_ام
قسمت_دویست وپنجم
او بی آنکه قفس را ببیند و به اعتراض ها و فریادهای ما گوش بدهد ، دستور داد ما را به سمت قاطع برادران ببرند . به ما اجازه ندادند کیسه های انفرادی مان را برداریم برای همین قبل از اینکه راه بیفتیم چون نمی دانستیم به کجا می رویم و نمی خواستیم چیزی به دست عراقی ها بیفتد از آشپزخانه یک بشکه گرفتیم و هرچه داشتیم را در بشکه ریخته و سوزاندیم . البته کتاب مفاتیح را در دیوار مشترک قفس و حمام جاسازی کردیم به این امید که به دست برادرها برسد . بقچه نامه ها و عکس هایم را زیر چادرم قایم کرده بودم . همگی به دنبال خالد راه افتادیم . به علت شدت باران ، بدون رعایت ملاحظات امنیتی ما را از زیر سایبان و از پشت پنجره آسایشگاه برادران عبور دادند . از کنار هر پنجره ای که عبور می کردیم بچه ها دزدکی سرشان را بالا می آوردند و می گفتند :
- فردا شب جشن بزرگی داریم
- شربتش با من
- شیرینی اش با من
- فردا شب نفس می کشیم
ـ خدا به همراهتان
ـ مفقودها را فراموش نکنید
ـ نفسمان آزاد شد
بعضی صداها هم اسم و شماره اسارتشان را میگفتند . برای اولین بار چهرههای زرد و تکیده برادرانم را از نزدیک میدیدم . در کنار حانوت اتاقی بود که به نظر میرسید استراحتگاه نگهبانها باشد . آن شب را در آن اتاق گذراندیم . همه صداها و عبارتهایی را که شنیده بودیم کنار هم گذاشتیم . به این نتیجه رسیدیم که شاید بچهها میخواهند فردا جشن دهه فجر را برگزار کنند . چون فردای آن روز سالروز ورود امام به ایران بود . شاید هم برنامه انتقال ما به اردوگاه دیگری مطرح بود چون اسرا مرتب در حال جابجایی بودند . اما اگر این طور بود چرا اجازه ندادند کیسههای انفرادی مان را برداریم؟
فردا صبح اول وقت در انتظار وقایعی بودیم که برادرها از پشت پنجره بریده بریده به گوش ما رسانده بودند . اما قبل از اینکه در آسایشگاه برادران باز شود ، خالد ما را به اتاق فرمانده برد . آن جا توسط یک خانم که به نظر نمی رسید نظامی باشد ، تفتیش شدیم . در آن زمان شایع شده بود که عراق قصد دارد تعدادی از اسرا را به آمریکا و اسرائیل تحویل دهد . این تنها نتیجهای بود که ما از برخورد عراقیها گرفته بودیم . بعدازظهر سوار بر ماشینهای امنیتی بعد از مسیری دوساعته به محیط دیگری منتقل شدیم . در آن جا تعداد زیادی از برادران اسیر هم حضور داشتند . از آنها فاصله داشتیم ، با این حال متوجه شدیم که اکثر آنها سالمند ، مجروح یا بیمارند . همه ما با چشمهای نگران همد یگر را دنبال میکردیم . آن قدر گیج و مبهوت بودیم که هیچ کلامی بین ما رد و بدل نشد . فقط قرار گذاشتیم که مثل همیشه تسلیم خواست و تقدیر الهی باشیم . وارد هرمکانی که میشدیم به گروه امنیتی جدیدی تحویل مان میدادند . از میان گروه امنیتی آخر، یک لباس شخصی هم همراه ما آمد . فاطمه میگفت :
- چهره او آشناست. به گمانم او را در زندان الرشید دیدهایم .
پایان قسمت دویست و پنجم
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به شدددددت پبشنهاد دانلود⭕️
غربال قبل از ظهور امام زمان
✨عالیه✨
#استادپناهیان
#امامزمان
#کپی_اجباری💎
♨️پست ویژه
∞❤️∞
🔔 { #تلنگر}
🌼〖میدونیچراجمله:
[اینمَڪانمجهزبهدوربینِمداربَستهاست]
برایبعضیازماهااثرِش بیشتراَز
[عالممحضرخــدآست]؟
چونبندهخــدا آبرتومیبره!
ولیخــداسَتارالعیوبه...!
#یاستارالعیوب💔•°.〗🕊
●「 ڪانالسِـࢪاجْ」•
✨﷽✨
🌼با نیت کار کن
🔸 حاج اسماعیل دولابی (ره):
👈🏼 با نیت کار کن. خانواده ات هر چند نفر که هستند، به آنها نگاه نکن و به نیت همان تعداد از ائمه علیهم السلام از آنها پذیرایی کن. چند وقت که این کار را ادامه دادی، ببین چه میشود.
✅ با نیت کار کن. مثلاً در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز میشویی
✔️ سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی میکنی، سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن.
❇️ خانه را که جارو میزنی و لباس ها را که میشویی، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت علیهم السلام از زندگی و وجودت انجام بده
چند وقت که با نیت کار کردی، آن وقت ببین که نور همۀ فضای زندگی ات را پر میکند و راه سیرت باز میشود...
📚مصباح الهدی، صفحه ۲۱۴
1_926607092.mp3
11.57M
#کارگاه_انصاف ۳۸
💢 محال است کسی روح عذرپذیری نداشته، و نتواند از اشتباهات دیگران بگذرد، اما بتواند به کمال انصاف دست پیدا کند.
- چشمان زیبابین که قابلیت دیدن زیباییهای دیگران را دارد،
- و روح شکر، که توان تشکر از زیباییهای دیگران را دارد؛
دو پیشزمینهی لازم برای کسب کمال انصاف است.
#استاد_شجاعی 🎤
@Ostad_Shojae
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#کلیدهای_خوشبختی قسمت 6⃣3⃣ ⚜ دقت در غذای روح ⚜ 💠 قرآن کریم می فرماید انسان باید به غذایی که
#کلیدهای_خوشبختی
قسمت 7⃣3⃣
⚜ از خدا خجالت نکش ⚜
💠 جوانی که اهل گناه بود آمد خدمت امام صادق (علیه السلام)
حضرت یک جمله فرمود این جوان بیدار شد ،
💠 حضرت فرمود :
🌷 اگر بچه ای تو را ببیند آیا در مقابل او باز هم گناه می کنی؟🌷
عرض کرد : (نه از او خجالت می کشم)
💠 حضرت فرمود :
🌷 پس تو خدا را از یک بچه کمتر میدانی؟🌷
💠 چون خدا همه جا تو را می بیند.
آن جوان تا این سخن را شنید به خود آمد و توبه کرد.
◀️ ادامه دارد...
💐جهت تعجیل در امر فرج صلوات💐
🔶❤️🔶❤️
🌱🌼🌱 اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»🌱🌼🌱
در تکیهی او تکیه به اغیار نکردیم
دلگرمی ما تکیه به دیوار حسین است ..
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله♥️
#عمرتون_حسینی