💐🔶💐🔶💐🔶💐
فرازی از زیارت جامعه کبیره:
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْيِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزَّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَأُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الْأُمَمِ، وَأَوْلِياءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الْأَبْرارِ، وَدَعائِمَ الْأَخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَأَرْكانَ الْبِلادِ، وَأَبْوابَ الْإِيمانِ، وَأُمَناءَ الرَّحْمٰنِ، وَسُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ، وَعِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ
🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
من سری دارم و
در پای تو خواهم انداخت
خجل از ننگ بضاعت
که سزاوار تونیست
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
#عمرتون_حسینی❤️
#مظلومیت_امام_زمان
قسمت 6⃣1⃣
( بخش سوم)
❄️در خدمت آقا نزد آن سید معمّم رفتیم ٬ او زانوهایش را در بغل گرفته بود و درگوشه ای نشسته بود و چشمش به اطراف می گردید٬ دنبال گمشده اش می گشت.
❄️وقتی چشمش به آقا افتاد از جا پرید٬ خود را به دست و پای مبارک امام زمان علیه السلام انداخت و گفت : پدر و مادرم و جانم به قربانت یا صاحب الزمان ٬ آقاجان کجا بودی که به انتظارتان نزدیک بود قالب تهی کنم .
❄️حضرت دست او را گرفتند و او به دست حضرت بوسه می زد و گریه می کرد. آقا از او سوال کردند: چرا به اینجا آمده اید؟
او چیزی نگفت و بر شدت گریه اش افزود. حضرت دوباره سوالشان را تکرار کردند.
او گفت آقا من کی ازشما غیر وصل شما را خواسته ام ؟
من شما را می خواهم ٬ بهشتم شمایید! دنیا و آخرتم شمایید! من یک لحظه ملاقات شما را به ماسوی الله نمی دهم.
❄️آقا رو به من کرده و فرمودند:
مثل این شخص که فقط برای من به اینجا آمده باشند چند نفری بیشتر نیستند که آنها هم به مقصد می رسند.
📚ملاقات باامام زمان ج ۲
و بانوانی که نور را دیدند
🔸 ادامه دارد....
💐اللهم عجل لولیک الفرج💐
#حدیث_روز
📝#رسول_اللّه صلى الله عليه و آله: كابِدُوا اللَّيلَ بِالصَّلاةِ، وَ اذكُرُوا اللّهَ كَثيرا؛ يُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم.
🔸 #پيامبر_خدا صلى الله عليه و آله: رنج شبزندهدارى با #نماز را تحمّل كنيد، و خداى را بسيار ياد كنيد تا گناهانتان را از شما بزُدايد.
📚 بحار الأنوار ، جلد ۸۲ ، صفحه ۲۲۳
🚸🚸 در سراسر زندگی
توقف ممنوع 🚸🚸
فَإِذٰا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (٧)انشراح
وَ إِلىٰ رَبِّكَ فَارْغَبْ (٨) انشراح
پس هنگامى كه از كار مهمى فارغ می شوى به مهم ديگرى پرداز
⛔️ در انتهای زندگی
دور زدن ممنوع ⛔️
حَتّٰى إِذٰا جٰاءَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قٰالَ رَبِّ اِرْجِعُونِ (٩٩)مومنون
لَعَلِّي أَعْمَلُ صٰالِحاً فِيمٰا تَرَكْتُ كَلا ..ّٰ (١٠٠) مومنون
«هنگامی که مرگ هریک از آنان فرا رسد، میگوید: پروردگارا! مرا بازگردانید»، «شاید در آنچه از خود به جای گذاشتهام، کار نیکی انجام دهم.
😭 هرگز 😭
#کلام_وحی
16.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_تصویری زیبا👌👌
🎶 تو خودتو اصلاح بکن ...
📌حضرت آیت الله ناصری
❤️همه ببینیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
﴿ إِلَهِےإِنْكَانَالنَّدَمُعَلَےالذَّنْبِتَوْبَةًفَإِنّے
وَعِزَّتِكَمِنَالنَّادِمِينَ ...🌱۞﴾
.
خدايااگرپشيمانےازگناهتوبھاست،
پسبھعزّتتسوگندكھمنازپشيمانانم(:
#مناجات_التائبین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱مقام معظم رهبری:
انتخابات با حضور مردم و مشارکت مردم نشاندهنده اقتدار ملی است.
#درست_انتخاب_کنیم
⭕️ اثر لقمه های حرام
👤علامه حسن زاده آملی
✅ یکی از اهم مراقبات این است که انسان واردات و صادرات دهانش را مواظب باشد، وقتی واردات انسان هرزه باشد، صادرات او هم هرزه و پلید می شود، یعنی قلم او هرزه و نوشتههایش #زهرآگین خواهدشد.
#خودسازی
#علامه_حسنزاده_آملی
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
قسمت♡32 از کتاب #دلتنگنباش♡ #شهیدروحالله_قربانے ♡] آمده بود،امازینب هرچه چشم گرداند.👀روحالله را
قسمت♡33
از کتاب #دلتنگنباش♡
#شهیدروحالله_قربانے ♡]
زینب که او را منتظر خوددید هم دلش خنک شد و هم خنده اش گرفته بود سلام علیک کوتاهی باهم کردند خیلی از مدت آشنایی شان نمی گذشت اما در همین مدت کوتاه به هم دلبسته شده بودند.
قرار بود این جلسه یک مهمانی معمولی باشد و حرفی درباره مراسمات زده نشود برای همین حرف های عادی بینشان رد و بدل می شد وقت ناهار که شد روحالله دست به کار شد و رفت داخل بالکن تا بساط جوجه کباب را فراهم کند داخل بالکن که بود حسین هم به کمکش رفت زینب زیر چشمی زیر نظرشان داشت از این که هم صحبت شده بودندخیلی خوشحال شد هر دو خانواده طوری با هم صمیمی شده بودند که انگار سالیان سال است همدیگررا می شناسند.
بعد از نماز و ناهار آقای قربانی از آقای فروتن اجازه گرفت تا روحالله و زینب بروند داخل بالکن و کمی با هم صحبت کنند خانم فروتن که میدانست زینب سرمایی است گفت میتونی بری تو بالکن؟ هوا سرده ها!)
روح الله این را که شنیدگفت(من الان بالکن درست میکنم.)
خیلی با دقت و با سلیقه فرش پهن کرد ودو تا پشتی گذاشت و دو سه تا پتوآورد اردیبهشت ماه بود ولی هوای لواسان هنوز سرد بود زینب به بالکن رفت روحالله دو تا ظرف میوه و دو تا پیش دستی آورد.نشست شروع کرد به پوست کندن میوه ها
موزه ها را آرام آرام پوست می کند و در پیش دستی خرد می کرد چنان با آرامش میوه ها را خرد می کرد که انگار کسی به او نگاه نمیکند.
#ادامه_دارد
[هر روز با #شهید_روحالله_قربانے ♡]