eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
150 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🔹امیرالمؤمنین على علیه‌السلام⇩ 《إذا كَتَبتَ كِتابًا فَأَعِد فيهِ النَّظَرَ قَبلَ خَتمِهِ فَإِنَّما تَختِمُ عَلى عَقلِکَ》 هنگامى كه چيزى را نوشتى پيش از مُهر و امضا كردن آن را مرور كن زيرا بر خرد خويش مُهر و امضا می‌زنى 📗غررالحكم، حدیث ۴۱۶۷
🔔 ⭕️ جهنم و عذابهای آخرت، چاهی است که خودمان با همین دستها👐کنده ایم ❌ از سر غفلت و جهالت ❌ 👈 دقت کنیم چه توشه ای پیش میفرستیم با دستهایمان؟! 👇👇👇👇👇 🌴 آیه 10 سوره حج 🌴 🕋 ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ ⚡️ترجمه: این عذاب آتش به سزای همان اعمال زشتی است که با دست خود پیش فرستادی.
🖊 ره: تا آنجا که درتوان دارید در گره‌گشایی از مشڪلات غــم‌دیـدگان سعی ڪنید تا خـــداونـد هـم در موقـــع اضطـــرار از شمـــا دستگیــری نمــاید.
لاَ أَرَي لِكَسْرِي غَيْرَكَ جَابِراً ✨ ( مناجات تائبین) و برای شکستگی‌هایم، شکسته‌بندی جز تو سراغ ندارم. ♨️ آنچه را که می‌افتد، می‌شکند، خرد می‌شود ... یا دور می‌اندازندش، و یا بندش می‌زنند و جایی خارج از شأن اولش، بکارش می‌گیرند. ✦ اما دکان تو ، داستانش فرق می‌کند؛ هروقت شکسته‌تر آمدم؛ بیشتر تحویلم گرفته‌ای! @Ostad_Shojae
⭕ *فراخوان ملی* : 🔷️اولین دوره ملی آموزش *امر به معروف و نهی از منکر* 🔴با محوریت آثار استاد *شهید مطهری* 🔷️حضوری و غیر حضوری 🔴 مدرس: *دکتر سیدمحمدصالح هاشمی گلپایگانی* لینک ثبت نام: 👇👇 http://www.bineshemotahar.ir 🔷جهت انتشار حداکثری ❌ *روابط عمومی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان همدان*
27.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ ◾مباهله یعنی: احتیاط! دلت را به خدا بسپار... دستت را از دست پنج‌تن «علیهم‌السلام» رها مکن! وگرنه گُم می‌شوی! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای مباهله چیست؟ 🖥 انیمیشن مباهله پيامبر اسلام با مسيحيان نجران 🔻باید داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم. 🔻اگر غدیر عید ولایت است عید فضیلت است. چون بزرگترین فضیلت علی(ع) در روز مباهله و آن‌هم صریحاً در قرآن کریم بیان شده. 🔻امام رضا(ع) به مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این آیه علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از ایام الله است.
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 📣آیا میدانید چرا روز مباهله، روز بزرگ و مبارکی است؟ امروز👇 1⃣سالروز بخشش انگشتر توسط مولا امیرالمومنین علیه السلام در رکوع و نزول آیه ولایت"انما ولیکم.. " (آیه 55 مائده) 2⃣سالروز نزول آیه تطهیر و صدور حدیث شریف کساء در جریان مباهله 3⃣سالروز نزول سوره مبارکه انسان (هل اتی) در شان پنج تن آل عبا علیهم السلام است. اعمال امروز 👇👇👇 🌳🌳🌳 ۱-غسل ۲-دورکعت نماز مثل نماز عید غدیر (حمد و ده مرتبه توحید و ده مرتبه آیت الکرسی وده مرتبه قدر بهتر است پیش از نماز ظهر باشد.) ۳-خواندن دعای مباهله ۴-هفتاد بار استغفار ۵-صدقه دادن ۶-زیارت امیرالمومنین ۷-زیارت جامعه کبیره که از همه مناسب تر است.... برای ما هم دعا کنید❤️ ‌ ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۵۷ از کتاب #دلتنگ‌نباش #شهید_روح‌الله_قربانے _ من به تو ایمان دارم زینب. مطمئنم که میتو
ادامه قسمت۱۵۸ از کتاب این حرف ها را مدام با خود تکرار می‌کرد تا آرامش خودش را حفظ کند. در ساکش همه چیز گذاشت. چه آن چیزهایی که خود روح الله سفارش کرده بود، چه دارو و خشکباری که به ذهن خودش می رسید. همه چیز خیلی سریع پیش می رفت. روح الله قبل از رفتنش، در و پنجره ها را محکم بست. سفارش یک سری کارها را به حسین کرد. یک روز قبل از رفتن، به خانه پدرش رفت و از او خداحافظی کرد، اما نگفت کجا میرود. دوست نداشت پدرش را نگران کند، هر چند پدرش کم و بیش از ماجرا خبر داشت. پنجشنبه بعد از ظهر، باید میرفت سر کارش تا از آنجا اعزام شود. از خانه که میخواستند راه بیفتند، زینب او را از زیر قرآن رد کرد و پشت سرش آب ریخت. با هم سوار ماشین شدند. در طول مسیر سفارش می کرد «اگه به امید خدا رفتنی شدم، تو به زندگی عادیت برس. اصلاً نشین فکر کنی که الان روح الله کجاست و چه کار میکنه. من جام خوبه، خطرناکم نیست، تو به کارات برس. باشگاه ورزشی نزدیک خونه پیدا کن، حتما برو ثبت نام کن.» زینب خیره به جاده به حرف‌هایش گوش می‌داد و از خودش می پرسید: واقعاً من می تونم تحمل کنم؟! روح الله که دید سکوتش طولانی شده، گفت: «حواست به من هست؟ گوش می کنی چی میگم؟» زینب به خودش آمد:« آره حواسم هست. روح الله سعی کن تند تند به من زنگ بزنی. اگه یه بار زنگ زدی من جواب ندادم، پشت بندش دوباره زنگ بزن. من گوشیم رو از خودم یه لحظه هم جدا نمیکنم. اگه تونستی، هر روز زنگ بزن.» _ ببین، قول نمیدم هر روز زنگ بزنم. من نمیدونم موقعیت اونجا چطوریه. اما قول میدم هر وقت به تلفن دسترسی پیدا کردم، زنگ بزنم. شاید بشه روزی دو دفعه، شایدم هفته‌ای دو دفعه. نمیدونم. وقتی رسیدند، از ماشین پیاده شد و گفت:« بذار من برم توو ببینم چه خبره، پرواز کیه، بعد خداحافظی کنیم.» چند دقیقه ای طول کشید تا برگردد. وقتی آمد، نشست پشت فرمان گفت:« بریم.» زینب با تعجب پرسید:« چی شد؟ کجا بریم؟» روح‌الله همانطور که فرمان را می چرخاند و دور می زد، گفت:« مثل اینکه این هفته کنسل شده، افتاده هفته دیگه.» انگار دنیا را به زینب دادند. نفس راحتی کشید. خیلی خوشحال شده بود. مدام در دلش خدا را شکر می کرد. با خودش فکر کرد خدارو چه دیدی، شاید هفته دیگه هم کنسل شد و با این فکر آرام شد. [هر روز با
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۵۸ از کتاب #دلتنگ‌نباش #شهید_روح‌الله_قربانے این حرف ها را مدام با خود تکرار می‌کرد تا
ادامه قسمت۱۵۹ از کتاب به خانه برگشتند. روح‌الله ساکش را گذاشت گوشه اتاق. زینب با خوشحالی در و پنجره‌ها را باز کرد و زندگی را از سر گرفتند، اما یک هفته به چشم بر هم زدنی گذشت. یک روز قبل از رفتن، روح الله گفت:« می خوام برای سالگرد ازدواجمون برات طلا بخرم.» - طلا؟ نمیخوام. پولی اگه دستت هست، نگهدار. - نه، دوست دارم برای اولین سالگرد ازدواجمون برات طلا بخرم. کارت بانکیش دست زینب بود. از جیبش خبر داشت. دلش نمی‌خواست روح الله تمام پول‌ هایش را خرج کند. اصرارش را که دید، کمی فکر کرد و گفت:« من یک گوشواره دارم، یه دستبند هم که سر عقد بهمون کادو دادن. بنظرم بیا این دو تا رو بفروشیم، یه دستبند بهتر بخریم. خوبه؟» _ خب اینکه طلاهای خودته. می خواستم من برات بخرم. _ میدونم، چه فرقی میکنه خوب! من این رو عوض می‌کنم، یه بهترش رو میخرم. حتما که نباید پول خرج کنی. آخه این جوری تو راضی هستی؟ _ آره راضی ام. زینب گوشواره و دستبندش را برداشت و رفتند طلا فروشی. آنها را فروختند و یک دستبند انتخاب کردند، اما ۲۰۰ تومان کم داشتند. روح الله همان جا کارت کشید و دستبند را خرید. یک کیک هم خریدند و شب به خانه پدر خانمش رفتند و جشن خودمانی و کوچکی گرفتند. روح الله دلش می‌خواست زینب را راضی کند، بعد برود. آرام در گوشش گفت:« اینم جشن سالگرد ازدواجمون. جشن که گرفتیم، کادو که برات خریدم، عکسم که گرفتیم. بعد نگی من هیچ کاری نکردم و رفتم.» زینب خندید و گفت:« باشه قبول. اما من کلی فکر تو ذهنم بود برای اولین سالگرد عروسی مون که نشد هیچ کدومش رو عملی کنم.» _ انشاء الله سال دیگه جبران می کنم. فردای آن روز دوباره ساکش را برداشت و دوتایی با هم رفتند پادگان. روح‌الله باز هم رفت داخل تا از رفتنش مطمئن شود، بعد خداحافظی کند. تا وقتی برگردد، زینب خدا خدا می کرد که این بار هم رفتنش کنسل شده باشد. اما وقتی آمد در عقب ماشین را باز کرد تا ساکش را بردارد، فهمید رفتنی شده است.« زینب من دارم میرم. دیگه سفارش نکنم. هرچی خواستی برای خودت بخر، فکر پس انداز و اینا نباش. هر جا هم دوست داشتی برو، فقط خونه تنها نمون. حتماً برو خونه مامانت اینا.» [هر روز با
کریمان مات طرز بخشش انگشترش بودند بگو حاتم بیاموزد ز دست او سخاوت را . . . . ۲۴ذی‌الحجه خاتم‌بخشی مولا‌امیرالمومنین علیه‌السلام❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀✨﷽✨🥀ا 🌸قسمتی از نامه شهید بابایی به همسرش🌸 ✍📋این نوشته ها حرف های یک جوان 22 ساله - که تازه از آمریکا بازگشته - خطاب به یک دختر 15 ساله است که هنوز چندروزی از مراسم نامزدی آنها نمی گذرد و نیز توجه به زمان نگارش نامه ها که سال 52 و روزگار رژیم فاسد پهلوی است 1⃣قسمت اول : 👈......ملیحه جان همان طوری که میدانی احترام مادر واجب است . اگر انسان کوچکترین ناراحتی داشته باشد اولین کسی که سخت ناراحت می شود مادر است که همیشه به فکر فرزند یعنی جگرگوشه اش می باشد... 👈ملیحه جان اگر مثلاً نیم ساعتی فکر کردی راجع به موضوعی هرگز به تنهایی فکر نکن حتماً از قرآن مجید و سخنان پیامبران - امامان استفاده کن و کمک بگیر- نترس هر چه می خواهی بگو. 😇البته درباره هر چیزی اول فکر کن . هر چه که بخواهی در قرآن مجید هست مبادا ناراحت باشی همه چیز درست می شه ولی من می خواهم که همیشه خوب فکر کنی . مثلاً وقتی یک نفر به تو حرفی می زند زود ناراحت نشو، درباره اش فکر کن ببین آیا واقعاً این حرف درسته یا نه البته بوسیله ایمانی که به خدا داری. ✅منبع : شاهد یاران/ شماره 33/ مرداد ماه سال 1387/شهید عباس بابایی ❣❣❣❣❣
«غدیر یک تاریخ‌ است» تاریخی که ابتدایش‌ مدینه‌ است، میانش‌ کربلا و انتهایش‌ ظهور و امروز تنها وارث‌ِ غدیر مهدی موعود است!💛🌿
‏وقتشه یه خسته نباشید هم خدمت اون دسته از سلبریتی ها و هم وطنانی که شعارشون "باروحانی تا ۱۴۰۰" بود عرض کنیم! فقط اینکه الان پایان روحانی در ۱۴۰۰ هست! به کنسرت و آزادی هاتون رسیدید؟! به خونه و ازدواج و اشتغال چطور؟! از تعامل با دنیا و بستن باکدخدا لذت بردید؟! 🔴🔴🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️امروز در نظام جمهوری اسلامی همه ایمان در مقابل همه کفر قرار گرفته است ♦️ شباهت وضعیت امروز با قضایای مباهله در صدر اسلام از زبان رهبر معظم انقلاب
‏یا بقیة الله چنان تربیتمان کن که ما و مسئولان به وظایف خود عمل کنیم، اما به جز شما که محل هبوط و صدور اراده ربوبی و مجرای فیض الهی هستید، به هیچ کس ( به قول آیت الله جوادی هیچ کس یعنی هیچ کس) امیدی نداشته باشیم. یا بقیة الله عید مباهله، عید برهان قاطع افضلیت جدتان مبارک باد. "حامد کاشانی"
❪ سرنوشتـِ‌ماگرھ‌خوردھ‌بھ‌گیسوۍ؏ـلے❫
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
❪ سرنوشتـِ‌ماگرھ‌خوردھ‌بھ‌گیسوۍ؏ـلے❫
اینک پله های دارالارماره بود و قدم های راستین میثم! که فارغ بال از نگاه خیانت بار ساکنانش به سوی مسلخ می رفت! مسلخی که بارها وصف آن را از مولایش شنیده بود و اینک شادمانه به پای آن می رفت. . عشق در وجودش تکثیر می شد و نوای عاشقانه شهادت در ذره ذره وجودش می پیچید؛ گویی موسیقی وصال، آرام آرام آغاز می شد! صدایی غیر از صدای عشق برایش اهمیّتی نداشت؛ و نگاهی غیر از نگاه مولا علیه السلام را آرزو نمی کرد! . پیش روی تمام اهریمنان ایستاد، و گفت و گفت آن چه باید می گفت! گفت از آن چه قرار بود بشود! قواعد زمان و مکان را به هم ریخت و از «شهودی» سخن گفت که از اسرار الهی بود! هر چند آن اسرار، دلیل حقانیّت مولا بودند؛ امّا سزای عاشقی که اسرار هویدا کند، جز این نبود: گفت آن یار، کزو گشت سرِ دار، بلند! جرمش این بود که اسرار، هویدا می کرد! -سیدعلی‌اصغرموسوی-🌱°.
1_1104287382.mp3
10.58M
۴۵ ☜ حسادت؛ یعنی من قبول دارم، کمتر از توام ! و ریشه‌ی این خودکم‌پنداری، ✘ خودناشناسی است! فقط و فقط کسی می‌تواند حسود نباشد، - و دیگران را - سعادتشان را - خوشبختی‌شان را چونان جان خویش بداند که؛ ✿ ثروتهای بالاترش را یافته باشد. 🔥حسادت، تا وقتی میهمان چرک قلبمان باشد؛ قدرت جذبی برایمان باقی نمی‌گذارد. 🎤 @Ostad_Shojae