هر کس نام آقا امام حسین را بشنود، از میزانِ انقلابِ خاطری که پیدا میکند پایهٔ ایمانش را میتوان فهمید. کسانی که نام این بزرگوار را میشنوند و تغییر حالی در خود نمیبینند باید جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین محک ایمان است.
📕طوبای کربلا /جعفر مجتهدی تهرانی
امام حسين (ع) میفرمایند :
شيعه ما ڪسى است ڪه دلش از هرگونه خيانت و نيرنگ و مڪرى پاڪ است.
📚بحار الانوار ، ج 65 ، ص156 ، ح10
1_494687862.mp3
12.75M
#بشارتهای_اربعین ۱
🔲 اربعین جلوهای از همان اتفاقی است که؛
پیش از تولد امام حسین "ع"، برای مقصدی بزرگ طراحی شده بود ...
بطوریکه تمام نقشههای استکبار را نقش بر آب کرده، و بزودی نابود خواهد کرد!
اربعین، همان اتفاقی است؛
که جنبهی صلحطلبی اسلام را به عالمیان معرفی خواهد نمود.
زِ کاروان تو ماندم
چنان که هیچ رحیلی
مرا نبُرد به همره
بغیر قافلهی اشک ...
#فکیفاصبرعلیفراقک..
با عرض سلام و ادب و احترام
🏴🏴🏴🏴🏴
✴️به علت رعایت محدودیت های بهداشتی
✅فردا کلاس تدبر در قرآن
✅و سه شنبه جلسه هفتگی هیئت
برگزار نمیشود
✅کلاس اصول مداحی روز چهار شنبه برگزار نمیشود
✴️اطلاع رسانی بفرمایید .
هیئت خواهران خادم الزهرا سلام الله علیها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
🌺تذکر روزانه
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا
چون به انسان نعمت داديم اعراض كرد و خويشتن به يك سو كشيد، و چون گزندى به او رسيد نوميد گرديد.
اسرا/۸۳
🌹
#نهج_البلاغه
💥لَا تَصْحَبِ الْمَائِقَ، فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ.
💠«همنشین بی خرد مباش، که کار زشت خود را زیبا جلوه داده و دوست دارد تو همانند او باشى.»
📚 #حکمت_29
ما را پناه نیست به جز کشتی نجات
راه نجات ماست از این دار مشکلات
بر پرچم سیاه غمش تکیه می کنم
جانم فدای ماتم لب تشنهء فرات
#صبحتون_حسینی
علامه طباطبایی:
هروقت خواستید حاجت خود را از امام رضا علیه السلام بگیرید،او را به مادرش حضرت #زهراعلیهاالسلام،قسم بدید
🌹خداوند متعال به حضرت موسی (ع)
فرمود : اي موسي !
✍🏻من شش چيز را در شش جا قرار دادم؛ ولي مردم در جاي ديگر آنها را جست و جو می کنند و این درحالی است که هرگز آنها را در آنجا نخواهند يافت :
①راحتي و آسایش مطلق را در
'' آخرت'' قرار دادم، ولي مردم در
'' دنيا '' به دنبال آن ميگردند!
②عزت و شرف را در
'عبادت'' قراردادم،ولي مردم آن رادر
'' پست و مقام '' مي جويند!
③بينيازي را در
''قناعت'' قرار دادم،ولي مردم آن رادر
''زيادي مال و ثروت'' جستجو ميكنند!
④رسیدن به بزرگی و مقام را در
''فروتني'' قرار دادم، ولي مردم آن را
در'' تكبّر و خود برتر بيني'' می جویند!
⑤کسب علم را در
''گرسنگي و تلاش'' قرار دادم، ولي
مردم با ''شکم سیر'' دنبال آن ميگردند!
⑥اجابت دعا را در
" لقمه حلال " قرار دادم، ولي مردم
آن را در ''طلسم و جادو'' جست و جو می کنند!
بسم الله الرحمن الرحیم
#من_زنده_ام
🔹 قسمت بیست و نهم
قبلاً هم کتاب هایی از استاد مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی خوانده بودم. اما عنوان این کتاب برایم جالب بود. پرسیدم مگر فاطمه میتواند فاطمه نباشد؟ اسم این کتاب چرا اینقدر عجیب است؟
گفت: نه فاطمه فقط فاطمه است اما این فاطمه با فاطمه ای که به ما شناسانده اند متفاوت است.
بدون گل گاوزبان از زیر پتو در آمدم و قبراق مشغول خواندن شدم. کلمات چنان در مغزم نفوذ میکردند که متوجه گذر زمان نمی شدم.
با خواندن هر صفحه از کتاب، بر حرارت بدنم افزوده میشد. گویی آتش به جانم می بارید. تک تک سلولهای بدنم بیدار می شدند و این بیداری توام با درد و حرارت و نور و نار بود.
از عصر همان روز هر وقت مریم و زینت به ملاقاتم میآمدند، کتاب را ورق به ورق به آنها میدادم و آنها بین بچه ها توزیع میکردند.
گاهی مریم چند برگ اضافه تر می گرفت که برای خواهرش عقیله هم ببرد. همه از هم سبقت می گرفتیم و نگران بودیم مبادا کسی چیز تازه فهمیده باشد و ما بی خبر مانده باشیم.
رحیم آن سال عمو نوروز شده بود. هر روز کتاب تازه ای از زیر لباسش بیرون می آورد. نمی دانم این کتابها را از کجا می آورد.
فاطمه فاطمه است که تمام شد کتاب علی را و سپس حسین را و سپس محمد را و بعد هم قرآن را و سپس ایمان را و آنگاه تشیع علوی و تشیع صفوی را آورد. این کتابها اسلام شاهنشاهی رنگ و رو رفته ای را به ما میشناساند که همه هویت و سرمایه دینی و ملی ما را غارت کرده و در عوض سوغات های فرهنگی رنگ و لعاب دار جایگزین آن می کردند.
هر روز از حنجره ی یک عالم روحانی در همه ی مساجد به خصوص مسجد آقای جمی که پایگاه اصلی مبلغان دینی بود، صدای اسلام خواهی و دینداری را با گوش جان می شنیدیم.
دکتر شریعتی اسلامی ارتجاعی را نقد میکرد و استاد مطهری خون تازهای به رگهای اسلام واقعی میریخت.
نوروز آن سال هم مثل همه ی سالها خانه تکانی و قالی شویی کردیم. همه ی همسایه ها مشغول خانه تکانی بودند. روتشکی ها و ملافه ها را می شستیم و عوض می کردیم، تا آماده پذیرایی از میهمان های نوروزی شویم.
آبادان بیشترین میهمان نوروزی را داشت. هر سال آبادانیها میزبان میهمانانی از همه ی شهرها به خصوص تهران و شیراز بودند اما تعطیلات پانزده روزه ی عید ۱۳۵۷ در نظرم کمرنگ تر از همه سالهای پیش بود.
نمی دانستم بعد از تعطیلات و سیزده بدر خانم سبحانی مرا در مدرسه می پذیرد یا نه. مثل همیشه نگرانی ام را با پدرم در میان گذاشتم. او همیشه در سختترین شرایط ضمن اینکه امیدواری میداد، سختی های بیشتر را پیشبینی میکرد و می گفت: دخترم رنج و درد همزاد آدمی است. سختی ها آدم را بزرگ و عاقل می کند و آدم هرچه بزرگتر میشود مشکلاتش هم با خودش بزرگ میشوند. باید بدانی راه حل مشکلات در خود مشکلات است، فقط باید با تفکر و تلاش آن را پیدا کنی. آن وقت میتوانید بر مشکلات غلبه کنی ...
پایان قسمت بیست و نهم
#الحسیــــنیجمعنا🏴
اَشڪريٖخٺَمعَوَضِآب
بِهپُشٺِسَرِشاٰݩ
ڪاٰرَواٰݩرَفٺبِهسوےِ
حَرَمَٺ،جاٰماٰندَم