eitaa logo
•چفیه خاکی ها•🇵🇸
192 دنبال‌کننده
635 عکس
163 ویدیو
3 فایل
چفیه هایشان خاکی شد تا چادرمان خاکی نشود...! پشت صحنه: @poshtsahnehkhakibash کپی:فقط مطالبی که منبع ندارند! کبوتر نامه رسونمون: https://daigo.ir/secret/62119399
مشاهده در ایتا
دانلود
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲امام حسین حرکت کرد تا وظیفه را انجام بدهد..
هدایت شده از •|شوقِ پَرواز|•
می‌گفت باید درک کنی سفرِ اربعین، سفر خوشگذرونی و تفریح نیست ! نباید واسه اذیتای تو راه غُر بزنی! سفریه که اصلا باید سختی کشید؛ تا درک کنی مصائب حضرت زینب و اهلِ بیتِ امام حسین رو . . .💔 اینطوری اشکی هم که می‌ریزی معرفتی تر می‌شه :))
هدایت شده از محبین
تو خودت رو تو دستگاه امام حسین بزن زمین حسین تورو میکشونه بالا
هدایت شده از - حامیم -
‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ من باورم شده که فدای تو ‌می‌شوم سخت است بگذرم من از این باورم حسین؛ [ حامیم ]
هدایت شده از "_س‍‌دره‍‌ ال‍‌م‍‌ت‍‌ن‍‌ه‍‌ی‍‌"
محاسبه نفس ! ببین‌، چند بار نفس رو زمین زدی ؟! چند بار نفْسِت تو رو زمین زد ؟ دشمنِ تو بدی های تو نیست، دشمن‌ِ تو رفتار های بدِ تو هم نیست، دشمنِ تو ؛ نفسِ توست - هر روز بررسی کن‌ [ استاد پناهیان ]
راه‌جذب‌جوانها‌تصرف‌دلِ‌جوانان‌است دله‌جوان‌یک‌قیامتی‌است‌،گرایش‌جوان نسبت‌به‌معنویات‌یکی‌از‌آن‌راز‌های‌بزرگه الهی‌است،این‌دل‌به‌فطرت‌الهی‌نزدیک‌تر‌است! -حضرت‌آقا
هدایت شده از روضه فکر
فکرشو بکن؛ یه روزی میرسه که همه تلاش‌هایی که کردی جواب داده و شدی پزشک! اربعین بری کربلا و نجف، زوار امام‌حسین رو مداوا کنی! بهت میگن:« حکیم‌الحسین » ینی پزشکی که خودشو وقف جناب‌حسین(ع) کرده! زیبا نیست؟!🍃 | @ruzefekr روضۀ‌فکر‌حسین(ع) |
🌹حُبّ‌الحُسَیْن‌یَجمَعُنـا...🌹 ✋امسال هم با مدد حضرت قاسم (سلام‌الله‌علیها) شروع میکنیم... ▪️طبخ و توزیع ۱۵۰ هزار پرس وعده ی اصلی ( روزانه ۱۵ هزار ) 💚جهت سهیم شدن در این کار هرمبلغی که مایل بودید به 💳شماره کارت زیر واریز فرمایید: ‏‪
6277601275943072‬‏
کانون فرهنگی مهر ظهور 🗂 تشکیلات اسلامی مِضمار 🔰 مبانیِ تخصصی تربیت تشکیلاتی 🆔 eitaa.com/joinchat/466485249C9adacb35a5
خودمانیم ؛ اگر جرعت پرواز نداریم . . پر پرواز کسي را به حسادت نشکانیم :) _deel_neshin
امسال روز سوم محرم مداح تعریف می‌کرد؛ می‌گفت: چندسال پیش طرح توسعهٔ حرمِ حضرت رقیه که بود، می‌رفتیم با صاحب‌خونه‌های اطراف حرم طرح رو مطرح می‌کردیم و صحبت می‌کردیم تا زمین رو ازشون بخریم و به حرم و صحنِ خانم اضافه کنیم.
رسیدیم به یه یهودی که خونه‌اش نزدیک حرم خانم بود. رفتیم باهاش صحبت کردیم و موضوع رو گفتیم. گفت: نه خونه رو می‌دم بهتون، نه راضی‌ام. گفتیم: هرچقدر می‌خوای بهت پول می‌دیم. گفت: نه! نمی‌فروشم. برید پیِ کارتون.
گفت: چند روز گذشت، دوباره رفتیم سراغش. گفتیم: ببین مرد حسابی این‌جا تو طرحه، نمی‌شه ناقص باشه که. بیا دوبرابر پول خونه و زمینت رو بهت می‌دیم، راضی شو. گفت: اصلا و ابدا فکرش هم نکنین، برید. بیخود خونه‌ی منو تو طرحتون گذاشتین. خونه‌ی خودمه، زمین خودمه، نمی‌فروشم.