بخونید تا صبح ،
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ؛
مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع 💔
ای اهل حرم ؟ سیر ببینید سرورتان را ؛
رقیهجان آماده شو برای بیپدری ،
عموت دیگه فردا شب نیست سرشو بزاری رو شونههاش خب ؟ ولی عمه زینب هست که نذاره تازیانه بخوری تصدقت برم .
قطعا همه ی نوکرا امشب تا صبح بیدارن ، خیلیم عالی .
یه وضو بگیر نمازشب نخوندی نخون ولی یه دورکعت نماز به نیت ابیعبداللهت بخون . ارباب احتیاج به نماز تو نداره ولی ، تو حق نوکریه خودتو به آفریده خودت ادا میکنی مشتی ؛
بلاخره هممون تو طول عمرمون نماز صبح هامون قضا شده ، این شبا تا دو بیدار موندیم و سرمون تو گوشی ولی پا نشدیم یه نماز شب بخونیم . پا نشدیم نماز صبح بخونیم . چرا ؟ مشخصه ، شیطان کارشو بلده . این همه اشک ، ناله ، عاشق ، تهش ؟ این خوبه ها ولی بین اینام برای آفریدگارت وقت بزار .
یه بسمالله بگو از امشب شروع کن که ثوابش دوبرابر برات نوشته میشه .
مجلس عزاداریِ تو ..
در عرش خدا برپا شده!
و در ماتمِ کربلا ..
حورالعین ..
به سر و صورت میزنند!
آسمان و ساکنانش ..
بهشت و نگهبانهایش ..
کوهها و کوهپایهها ..
دریاها و ماهیهایش ..
شهر مکّه و اطرافش ..
بهشت و اهالیاش ..
خانهی خدا و مقام ابراهیم ..
مشعرالحرام و حرم ..
همه و همه ..
سیاهپوش و ..
سینهزنان و ..
مویهکُنان و ..
مویکَنان ..
در داغِ تو هستند!
من ،
چگونه تاب بیاورم ؟!
روزِ یازدهم و به سحر کشیده شدنِ شبِ دوازدهم .
آقای امام حسین ، امید و رها کننده از غم و درد ، شما عزیز و حبیبی ؛
شما دیدید که این چند وقت هر کسی هرچه در توانش بود برای شما گذاشت و خرج کرد ؛
آخر کاری هم عرضی نبود جز اینکه [ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي ] سیدالشهید .
اما این ده شب ، بعضی قلم دست گرفتن ، برخی چوب پر ، برخی از حنجره مایه گذاشتن و عده ی کثیر خاکه چسبیده شده به نعلینِ پایِ شما ، فقط اشک داشتیم و آه و حسرت ؛
مِن بابِ این مطلب عرض بشه که ما مدعی بودیم هر کجا که می گریستیم و بر سر می زدیم شما می دیدی و مکتوب میکردی و ذخیره میکردی و حالا همهی ما ، همه ی همه ی همه ی ما ؛
چه مَنی که حق مطلب را ادا نکردم ، چه عزیزی که توبه کرد ، چه کسی که در روضه بی هوش شد و کسی که نفس کم آورد ؛
همه ی ما تا چهل روزِ دیگر منتظرِ حاجت روا شدنیم .
حاجتِ ما در چهلمت روا میشود دیگر ؟!
محرم تموم نمیشه ، این ماییم که چند نوبت به محرم میرسیم . یکی بیست سال یکی سی سال یکی پیرغلام میشه هشتاد سال ، تموم شد دهه اول محرمی که ما بهش رسیدیم .. چقدر مشغول امام حسین بودیم . یا امام حسین ما اون چیزی که در توانمون بود و گذاشتیم آقا ، هیچیم نمیخواییم، فقط بذار ما در خونت باشیم، که همه چیز عالم همینه ها
بگین بهش، بگین آقا مارو مشغول کسی دیگه نکن، همه تو عالم مشغولن ماهم مشغول تو باشیم یا امام حسین . اونی که به ما گفتن تو همونی هستی که تو گودال سینهتم که سنگین بود به شمر گفتی بلند شو من شفاعتتو میکنم . اگه بهت میگیم عزیزم از همه ی وجودمون میگیم ؛ آقا تا جون داشته باشیم برات سینه میزنیم، تا جون داشته باشیم برات گریه میکنیم، مارو یه گوشه ای جا بده آقا . ای خدایا هرچی میخوای از ما بگیر اما امام حسینو از ما نگیر .
چاهی که انسان در خودش حفاری میکند، در چهلمین روز به چشمه حکمت میرسد . از عاشورا، چهل روز بر حسینبنعلی علیهالسلام و زیارت و محبتش مداومت کنید، روز اربعین به آب میرسید . اربعین روز مُزد است ..!
- حاج آقا حائری شیرازی .
خاك .
چرا فقط روزای جمعه باید یاد کنیم از یه آقایی که بخاطر ماها ظهورش طولانی شده . این یه سواله ، واقعا چ
همیشه به نوجوونا میگفت :
خودم این امتحانو کردم چیز گیرم اومده ؛ خیلی سادست، صبحمونو وقتی صبح از خواب بیدار میشیم ، اولین کاری که بکنیم، یه سلام به امام زمان بدیم .
خیلی ساده، خیلی رون، خیلی با زبون خودمون، به آقا بگیم که آقا ما میخواییم بدرد بخورت باشیم .
اون هم مارو میشنوه ، هم مارو نگاه میکنه ، خودش اون صلاحی که هست و برا ما رقم میزنه .
هیات تمام شد همه رفتند و تو هنوز،
یک گوشهای نشستهای و گریه میکنی ..
- حسن لطفی .
گاهی تنها با چای خوردن یکیو میخرن!
اما جلسه به جلسه رفتن اون یکی رو نه .
همه چی به این بستگی داره به چه نیتی میرین .
اگر این دو کار را انجام دهید ، خیلی پیشرفت کردهاید ؛ یکی این که نماز را اول وقت بخوانید، دیگر این که دروغ نگویید .
- آیت الله بهاءالدینی، کتاب سلوک معنوی، ص ١٣٢ .
ادب داشتن انقدری مهم است که یکی امثال حضرت حُر، با تَشَر زدن امام حسین به فکر فرومیرود و کلا راهشان عوض میشه ، یکی هم میشه عمر سعد، اباعبدالله بهش میفرماید : به خدا سوگند امیدوارم از گندم عراق هم جز اندکی نخوری ، گندم ری که هیچ ! عمر سعد لعنت الله هم در جواب گفت : حالا گندم هم نخوردیم، جو میخوریم !