eitaa logo
#خاکریز فرهنگ و اندیشه، مستند و جدید
440 دنبال‌کننده
433 عکس
655 ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دستیابی ناسا به صدای ستاره تپنده وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf
محسن جامِ بزرگ| ۱۱ ▪️چه کرد این نوجوان ۱۴ ساله !!! بعد از اسارت و بعد از اینکه یک مصاحبه ریاکارانه انجام دادند و خبرنگاران رفتند فرمانده عراقی دستور داد اسرا را جمع کردند و یکی یکی سئوال کرد: - عسکری، جُندی مُکلّف؟ حَرَس خمینی؟( یعنی تو سرباز وظیفه هستی؟ تو پاسدار خمینی هستی؟) خیلی از بچه ها عربی نمی دانستند و همینطوری به علامت تایید سر تکان می دادند او که تعجب کرده بود پرسید: یعنی کُلّهُم حَرَس خمینی؟ (یعنی همه شما پاسدار هستید؟!) این ناشی‌گری بچه ها کار دستشان داد. او دستور داد این بار با تمام قوا، اسرا را زیر شلاق و باتوم و لگد و فحش و سیلی و میلگرد و حتی شلاق سیم خاردار بگیرند! بچه ها دست بدامان ائمه (ع) شده بودند و آن بزرگواران را صدا می زدند. بعثی ها به واقع بچه ها را لت و پار کردند. فرمانده بعد از یک نوبت‌ کتک سیر، از بچه ها خواست که به امام خمینی توهین کنند و بگویند م ر گ.بر خمینی بگویند اما بچه ها زیر بار نرفتند و موج سوم کتک ها بر سرشان فرود آمد. شلاق ها و سیم خاردارها و‌ نبشی های فلزی به هر جا که فکر می کنی فرود می آمد و ناله ها و فریادها در هم می آمیخت. شدت این کتک ها به قدری بود که بچه ها به هم پناه می بردند و ناگهان کومه ای از گوشت تشکیل می شد. در این شرایط به نفرات زیرین حالت خفگی دست می داد و نفرات رویی در آماج کابلها سیم خاردارها و باتوم ها بدن های شان سیاه می شد. در همان لحظه صدایی خفیف زیر کومه انسانی شنیده شد که گفت: مرد است خمینی! راهی برای خلاصی پیدا شده بود لذا این جمله بارها تکرار شد و عراقی ها تصور کردند که اسرا به امام توهین می کنند زیرا لبخند و رضایت در چهره آنها پیدا بود. افسر ارشد حاضر در میدان شکنجه هم وقتی این جمله را شنید، با رضایت دستور توقف کتک را صادر کرد. این بار بچه ها را به حالت نشسته و پشت سرهم به صف کردند. پیرمردی در صف اسرا بود، فرمانده از او سئوال کرد و مترجم هم ترجمه کرد: پیرمرد! تو چرا آمدی جنگ، مگر شما ارتش نداشتید؟ آخر تو با این سن و سال وقت جنگیدنت است؟ تو باید استراحت کنی. تو وقت مردنت هست باید به فکر مردنت باشی... ! پیرمرد بسیجی جوابی نداد. نمی دانم چرا فرمانده از پیرمرد عبور کرد؟ دو سه قدم که رفت، ایستاد. این بار نگاهش به یک نوجوان حدود چهارده ساله افتاد. به او دستور داد که بلند شود. او ایستاد. از او پرسید: تو چرا آمدی جنگ؟! او با کمال شجاعت گفت: برای دفاع از کشورم. آمده ام تا با کفار و صدام بجنگم! رنگ فرمانده با این سخنان پرید. آنها جرئت نمی کردند اسم صدام را بدون تشریفات و القاب بیاورند و حالا یک نوجوان ایرانی که هنوز در صورتش مویی نروئیده است این چنین جسورانه جواب او را می دهد. فرمانده عراقی به شدت خشمگین شد و گفت: آن کسی که تو از او حمایت می کنی به فکر تو و امثال تو نیست وگرنه اجازه نمی داد تو بچه که دهنت بوی شیر می دهد به جنگ بیایی. حالا آن قدر اینجا نگهت می داریم تا موهای سرت مثل دندانهایت سفید بشود! پسر گفت: من رهبرم را دوست دارم. و سپس با کمال جرئت از فرمانده عراقی پرسید: تو رهبرت را دوست داری؟ فرمانده فوری گفت: چرا دوست دارم، سیّدی، قائد... نوجوان دلاور به او گفت: دوست نداشته باش! جسارت این بسیجی، فرمانده عصبانی را عصبانی تر کرد و از او خواست که مرگ بر خمینی بگوید او نگفت او اصرار کرد. نگفت و نگفت تا فرمانده وحشی تر شد و کلت را از کمرش کشید و روی شقیقه این بسیجی گذاشت و گفت بگو: مرگ بر خمینی اما او نگفت. فرمانده تهدید می کرد که اگر نگوید شلیک می کند اما او باز هم نگفت . فرمانده درمانده و مستاصل که شاید نمی خواست در مقابل این شیر بچه ایرانی بیش از این خوار و خفیف شود، کلت را غلاف کرد و با ناراحتی از یقه نوجوان یزدی گرفت و او را از زمین بلند کرد و رو به ما گرفت و با عصبانیتی توام با عجز و حتی اعتراف به مردانگی بچه های امام خمینی گفت: این ظاهراً از همه شما کوچک تر است. ولی از همه بزرگ تر است! شما به رهبرتان توهین کردید، ولی این بچه توهین نکرد... نفهمیده بود که هیچ یک از اسرا توهین نکردند ترفند زدند. او بسیجی را زمین گذاست و از او خواست تا چیزی از او بخواهد. نوجوان گفت: من خواسته ای ندارم! گفت: هر چه بخواهی دستور می دهم برایت آماده کنند. پرسید: هر چی؟ - آره، هرچی! گفت: یک لیوان آب! آب! همه از خواسته او متعجب شدیم. فرمانده و عراقی ها بیشتر. شاید او خیلی تشنه بود. در مقابل چشمان حیرت زده عراقی ها و ایرانی ها، وقتی آب را آوردند و او آستین هایش را بالا زد و وضو گرفت. سپس به آسمان نگاه کرد و از محل خورشید قبله را تشخیص داد و رو به قبله به نماز ایستاد. نماز او آن قدر طول نکشید. فرمانده عراقی و عراقی ها و ما، حیران از ایمان این نوجوان! احساس عجیبی داشتیم. آزاده تکریت ۱۱ 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افرین به این زوج های عاشق ... عاشقانه های مذهبی
❤️ در برابر احسان و نیکی دیگران، به هر نوع و مقدار، در هر زمان و مکان نیکی کن 📚الرحمن آیه ۶۰ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf
🌷 🌷 .... 🌷 تقصیر خودش‌ بود. شهید شده‌ که‌ شهید شده‌. وقتی‌ قراره‌ با ریختن‌ اولین قطره‌ خونش‌، همه‌ گناهانش‌ پاک‌ شود، خیلی‌ بخیل‌ و از خود راضی‌ است‌ اگر آن‌ کتک‌هایی‌ را که‌ من‌ بهش‌ زدم‌ حلال‌ نکند. تازه‌، کتکی‌ هم‌ نبود. دو_سه‌ تا پس‌گردنی‌، چهار_پنج‌ تا لنگه‌ پوتین‌، هفت‌_هشت‌_ده‌ تا لگد هم‌ توی‌ جشن‌ پتو. خیلی‌ فیلم‌ بود. دست‌ِ به‌ غیبت‌ کردنش‌ عالی‌ بود. اوائل‌ که‌ همه‌اش‌می‌گفت‌: «الغیبت‌ُ عجب‌ کِیفی‌ داره‌» جدی‌ نمی‌گرفتم‌. بعداً فهمیدم‌ حضرت‌ آقا اهل‌ همه‌ جور غیبتی‌ هست‌. اهل‌ که‌ هیچ‌، استاده‌. جیم‌ شدن‌ از صبحگاه‌، رد شدن‌ از لای‌ سیم‌ خاردار پادگان‌ و رفتن‌ به‌ شهر…. از همه‌ بدتر غیبت‌ در جمع‌ بود، پشت‌ سر این‌ و آن‌ حرف‌ زدن‌. 🌷جالب‌تر از همه‌ این‌ بود که‌ خودش‌ قانون‌ گذاشت‌. آن‌ هم‌ مشروط‌. شرط‌ كرد که‌ اگر غیبت‌ از نوع‌ اول‌ (فرار از صبحگاه‌…) را منظور نکنیم‌، از آن‌ ساعت‌ به‌ بعد هر کس‌ غیبت‌ دیگران‌ را کرد و پشت‌ سرشان‌ حرف‌ زد، هر چند نفر كه ‌در اتاق‌ حضور داشتند، به‌ او پس‌ گردنی‌ بزنند. خودش‌ با همه چهار_پنج‌ نفرمان‌ دست‌ داد و قول‌ داد. هنوز دستش‌ توی‌ دستمان‌ بود که‌ گفت‌: رضا تنبلی‌ رو به‌ اوج‌ خودش‌ رسونده‌ و یک‌ ساعته‌ رفته‌ چایی‌ بیاره‌.... خب‌ خودش‌ گفته‌ بود بزنیم‌ و زدیم‌. البته‌ خدایی‌‌اش‌ را بخواهی‌، من‌ بدجور زدم‌. خیلی‌ دردش‌ آمد، همان‌ شد که‌ وقتی‌ توی‌ جاده ام‌‌القصر_فاو در عمليات‌ والفجر هشت‌ دیدمش‌، باهاش‌ روبوسی‌ کردم‌ و بابت‌ کتک‌هایی‌ که‌زده‌ بودم‌ حلالیت‌ طلبیدم‌. 🌷خندید و گفت‌: دمتون‌ گرم‌… همون‌ کتک‌های‌ شما باعث‌ شد که‌ حالا دیگه‌ تنهایی‌ از خودم‌ هم‌ می‌ترسم‌ پشت‌ سر كسى حرف‌ بزنم‌. می‌ترسم‌ ناخواسته‌ دستم ‌بخوره‌ توی‌ سرم‌. وقتی‌ فهمیدم‌ «حسن‌ اردستانی‌» در عملیات‌ کربلای‌ پنج‌ مفقودالاثر شده ‌و ده‌ سال‌ بعد استخوان‌هایش‌ بازگشت‌، هم‌ خندیدم‌ هم‌ گریستم‌. کاشکی‌امروز او بود تا بزند توی‌ سرم‌ که‌ این‌ قدر پشت‌ سر این‌ و آن‌ غیبت‌ نکنم‌. 🌹خاطره اى به ياد شهيد حسن اردستانى ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf
سلام اسکان رایگان زائر از سه شنب به مدت سه روزمشهدمیدان 17شهریور شیرودی 2بنای جعفریه (اطلاع رسانی کنید) 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf
16.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آشنایی با سران اسرائیل 🔹قسمت پنجم: «موشه دایان» 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 افشاگری یک روزنامه آمریکایی درباره فروش اطلاعات کاربران واتساپ، اینستاگرام و فیسبوک کشورهای مختلف توسط سازمان های اطلاعاتی آمریکا 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 افشاگری وکیل ایرانی از دزدی 700 میلیون دلاری مصی علینژاد از پول‌های ایرانیان با توسل به دروغ!!! 🔶 دکتر «هومن فخیمی» وکیل دعاوی دادگاه‌های آمریکا و تحلیلگر سیاسی: 🔺"این پرونده خانم علینژاد علیه ایران و پول نسل‌های آینده ایران است؛ هر ایرانی باید خونش به جوش بیاد که دارند اینطور رفتار می‌کنند! 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍بی محلی رئیس جمهور برزیل به زلنسکی و مبهوت ماندن بایدن... 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf
11.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 غرش موشک‌ بالستیک ایرانی "خیبر" در شبکه‌های عربی!! 🔶 بخشی از واکنش رسانه‌ها و تحلیلگران عربی درباره رونمایی ایران از موشک راهبردی و نقطه‌زن "خیبر": 🔺"الجزیره: پیام مستقیم ایران به دشمنانش از طریق موشک بالستیک جدید خیبر." 🔺"الحدث: تهران از قدرتمندترین موشک بالستیک خود با برد 2000 کیلومتر رونمایی کرد!" 🔺"العربی: آمریکا قبلا درباره راه‌حل نظامی صحبت می‌کرد اما اکنون فقط از راه‌حل دیپلماتیک حرف می‌زند!!" 🔺"الحره: این موشک جزو دور بردترین‌ها در زرادخانه موشک‌های بالستیک ایرانیست!" 🔺"عبدالباری عطوان: خیبر نام موشکی که هوش از سر اسرائیلی‌ها پراند!!"
📍اگر می خواهید با دیپلمات قهرمان ایران، اسد الله اسدی آشنا بشید شاید این رشته‌توییت کمک‌تون کنه: ایشان دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتریش بود که با طراحی رژیم صهیونیستی و منافقین و بازیگری چهار کشور آلمان، فرانسه، بلژیک و اتریش به اتهام بمب گذاری به گروگان گرفته شد. و بیشتر از ۴ سال و ۱۰ ماه در زندان های آلمان و بلژیک اسیر بود و اگر دست نوشته هاشون رو از صفحه همسرش مطالعه کنید، متوجه میشوید که شرایط غیر انسانی زندان های کشورهای مدعی حقوق بشر دقیقاً مشابه همان قرون وسطی در اروپاست. اما اسد الله اسدی بعد از چندین ماه در اولین ملاقاتش با نمایندگان سفارت ایران نه تنها گلایه نکرده بود، بلکه گفته بود راضی نیستم جمهوری اسلامی امتیاز بده تا من آزاد بشم، من همینجا مقاومت می کنم! آقای اسدی می دانست اگر اتهامش را بپذیرد و علیه ایران و فعالیت هایش درسطح بین المللی مطابق خواست آمریکا، اروپا و اسرائیل حرف بزند، قطعا شرایط وحشتناک سلولش تغییر میکند، اما مقاومت کرد. ما ازقهرمان‌هایی مثل حاج احمد متوسلیان کم نداریم.. ولی ممکنه نشناسیمشون. آزادیت مبارک قهرمان.. ✍️ محمد شیروانی 🇮🇷💠خاکریز فرهنگ و اندیشه/ 🌹 ✅هم‌اکنون‌عضوشوید👇👇 @khakrizf