🔆 #پندانه
✍ به خدا که بسپاری، حل میشود
🔹خودم دیدم؛
وقتی که از همه بریده بودم، بیهیچ چشمداشتی هوایم را داشت. در سکوت و آرامش، کار خودش را میکرد و نتیجه را نشانم میداد، که یعنی ببین! تو تنها نیستی.
🔸خودم دیدم؛
وقتی همه میگفتند این آخر خط است، با اشاره حالیام میکرد که به دلت بد راه نده، تا من نخواهم هیچ آخری، آخر نیست و هیچ آغازی بدون اذن من سر نمیگیرد!
🔹خودم دیدم؛
وقتی همه سعی بر زمینزدنم داشتند، دستان مرا محکم میگرفت و مرا بالاتر میکشید تا از گزندشان در امان باشم.
🔸هرکجا آدمها دوستم نداشتند، او دوستم داشت و خلأ احساس مرا یکتنه پر میکرد.
🔹اوست از پدر، پناهدهندهتر و از مادر، مهربانتر. اوست از هرکسی تواناتر.
🔸من کارم را به خدا سپردهام و او هرگز بندهاش را ناامید نمیکند.
🔰 أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ؟! چرا، کافیست، خدا همهجوره برای بندهاش کافیست.
┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
•---✾دوستی با خدا 👇
@Bakhoda_313
┄┅═✧❁🌟💠🌟❁✧═┅┄
🔅 #پندانه
✍ انسانیت سخت نیست
🔹مرد جوانی پدر پیری داشت که در بستر بیماری افتاد. چون وضع بیماری پیرمرد شدت گرفت او را در گوشه جادهای رها کرد و از آنجا دور شد.
🔸پیرمرد ساعتها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفسهای آخرش را میکشید.
🔹رهگذران از ترس واگیر داشتن بیماری و فرار از دردسر، روی خود را بهسمت دیگری میچرخاندند و بیاعتنا به پیرمرد نالان، راه خود را میرفتند.
🔸شخصی از آن جاده عبور میکرد. به محض اینکه پیرمرد را دید، او را بر دوش گرفت تا به بیمارستان ببرد و درمانش کند.
🔹یکی از رهگذران به طعنه به او گفت:
این پیرمرد فقیر و بیمار است و مرگش نیز نزدیک، نه از او سودی به تو میرسد و نه کمک تو باعث تغییری در اوضاع این پیرمرد میشود. حتی پسرش هم او را در اینجا به حال خود رها کرده و رفته است. تو برای چه به او کمک میکنی؟
🔸آن شخص به رهگذر گفت:
من به او کمک نمیکنم، من دارم به خودم کمک میکنم. اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم، چگونه روی به آسمان برگردانم و در محضر خالق هستی حاضر شوم؟ من دارم به خودم کمک میکنم.
┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
•---✾دوستی با خدا 👇
@Bakhoda_313
┄┅═✧❁🌟💠🌟❁✧═┅┄
#پندانه
✍ ببخش و بگذر
🔹کشاورزی يک مزرعه بزرگ گندم داشت. زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
🔸شبی از شبها هنگام برداشت محصول، روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد.
🔹پيرمرد کينه روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
🔸مقداری پوشال را به روغن آغشته کرد و به دم روباه بست و آتش زد.
🔹روباه شعلهور در مزرعه به اينطرف وآنطرف میدويد و کشاورز بختبرگشته هم به دنبالش.
🔸در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.
🔹وقتی کينه به دل گرفته و در پی انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت.
🔸بهتر است ببخشيم و بگذريم.
💫 @khabarkhoor
🔆 #پندانه
🌷امام علی(علیه السلام) فرموند:
☝🏻اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید ...🙂
💖خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند...⤵️
❶باطنت را اصلاح کن🌱
💖 خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد 😍✔️
❷رابطه ات را با خدا اصلاح کن❤️
💖خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح
میکند و باعث احترام خلق به تو میشود🙂🤝🏻
❸آخرتت را اصلاح کن 😇
💖 خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند😊🍃
📚خصال شیخ صدوق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پندانه
🔴 أبابیل تنها پرنده ای که در ماه رمضان موقع خوردن آب صورتش را میپوشاند.
👌فتبارک الله احسن الخالقین
(سوره مؤمنون۱۴)
🎥 @pandaaneh
🔅 #پندانه
✍ او به حال شما آگاهتر است
حدود ۷۰ سال پیش، جوان ساده و جاهلی در مسجد حاجیبابا در بازار شهر خوی به مکتب علوم دینی میرفت.
او هنگام اذان ظهر به وسط بازار میآمد و با صدای بلند اذان میگفت و نماز میخواند.
این کار او باعث شده بود در وسط بازار ایجاد سدمعبر کرده و مردم را معذب کند.
پیرمردی که در بازار مغازه داشت، روزی به وی اعتراض کرد که این کار او درست نیست و باعث مزاحمت برای مردم و نفرت آنها از نماز میشود، ولی جوان اصرار داشت که این کار او تبلیغ و یادآوری نماز و خدا برای مردم است.
روزها گذشت تا بعد از مدتی آن جوان ازدواج کرد و با نامزدش به بازار آمد.
پیرمرد چون آن جوان را با نامزدش در بازار دید، از دور او را به اسم صدا کرد و گفت:
ای جوان! نامزدیات مبارک! به مغازه من بیا، میخواهم هدیهای به شما بدهم.
اهل بازار سرهایشان بهسوی آن جوان و همسر جوانش برگشت و جوان وقتی نگاه مردم را روی خود و نامزد جوان خویش دید، نامزد خود را گفت تا از گذر بازار، به خانه برود.
جوان نزد پیرمرد با حالت طلبکار و عصبانیت آمد و گفت:
ای پیرمرد وسط بازار چرا داد میزنی و آبروی مرا میبری؟ به نزد من بیا و در خلوت بگو.
پیرمرد گفت:
میخواستم در وسط بازار یادت کنم تا همه ببینند چقدر دوستت دارم!
ای جوان! یادکردنِ بلند من، تو را در وسط بازار باعث شد همسر خویش، از خود دور کنی. پس بدان! یادکردنِ تو هم، خدا را در وسط بازار، جز دورکردن مردم از خدا، هیچ ثمری ندارد.
هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی؛
او به حال شما آگاهتر است آنگاه که شما را از خاکِ زمین آفرید و هنگامی که در رحم مادرها جنین بودید، پس خودستایی مکنید، او به حال هر که متّقی (و در خور ستایش) است، از شما داناتر است.(نجم:۳۲)
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
📝 پاسخ کوتاه:
زکات فطره باعث قبولی و تمامیت روزه میشود.
✳️ پاسخ تکمیلی:
✅ در روایتی از امام صادق (ع) اینگونه آمده است: «همانا دادن زکات فطره از جمله عوامل تمامکننده و کمالبخش روزه است؛ چراکه هرکس روزه بگیرد ولی زکات فطره را عمداً ترک کند و ادا نکند، مانند آن است که روزهای نگرفته است.
🍃🌸عید سعید فطر بر همه عاشقان کوی بندگی و عبودیت مبارک🌸🍃
#چون_و_چرا
#گفتمان_دینی
🆔 @goftemandinimedu
🍃﷽🍃
#پندانه
✍ هیچ گناهی را کوچک نشمارید.
👥به بهلول گفتند:
تقوا را توصیف کن؟
👤گفت:
اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شوید، چه میکنید؟
👥 گفتند:
پیوسته مواظب هستیم و با احتیاط راه میرویم تا خود را حفظ کنیم.
✅ بهلول گفت:
در دنیا نیز چنین کنید، تقوا همین است. از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کنید و هیچ گناهی را کوچک مشمارید؛ کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شدهاند.
#چون_و_چرا
#گفتمان_دینی
🆔 @goftemandinimedu
🍃﷽🍃
📚 حکم رفتن به مهمانی که میزبانش حجاب رعایت نمیکند.
❓❓پرسش: رفتن به یک مهمانی که میزبان حجابش را خوب رعایت نمی کند و احتمال افتادن به گناه زیاد است باوجود این که از طرفی ممکن است با نرفتن به مهمانی، خانواده ی میزبان ناراحت شوند و ارتباطات خانوادگی سست شود، چه حکمی دارد؟
✅ پاسخ:
رفتن به این گونه مهمانی ها جایز نیست، هرچند باعث قطع ارتباط گردد. در صورتی که از «ارحام» هستند، میتوانید با تماس تلفنی یا مانند آن، از قطع صله رحم جلوگیری کنید.
🏷️ پینوشت:
استفتائات مقام معظم رهبری
#چون_و_چرا
#گفتمان_دینی
🆔 @goftemandinimedu
🍃﷽🍃
#حدیث_روز
🔹️قال رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله:
«مَن مَنَعَ مالَهُ مِن الأخيارِ اختِيارا صَرَفَ اللّه ُ مالَهُ إلَى الأشرارِ اضطِرارا».
🔹پيامبر خدا (ص):
🍃«هر كه مال خود را به اختيار از نيكان دريغ كند، خداوند مالش را به اجبار نصيب بدان گرداند».
📚ميزان الحكمه، جلد۱۲: صفحه ۳۸۵.
#چون_و_چرا
#گفتمان_دینی
🆔 @goftemandinimedu
🍃﷽🍃
#پرسش_و_پاسخ
❓❓ پرسش:
🔰اگه موقع خواندن یا نوشتن، دستم روی آيهی قرآن و يا حديث باشه، اشکال داره؟
✍️پاسخ:
✅ اگر بدون وضو باشد و نام خدا يا قرآن در آن باشد، حرام است.
📚مقام معظم رهبری
#چون_و_چرا
#گفتمان_دینی
🆔 @goftemandinimedu
🍃﷽🍃
به خدا گفتم:
چرا مرا از خاک آفریدی؟
چرا از آتش نيستم!؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند،
او را بسوزانم!
خدا گفت:
تو را از خاک آفريدم
تا بسازی! نه بسوزانی!
از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند،
باز هم زندگی کنی و پخته تر شوی
تو را از خاک آفریدم
تا در قلبت دانه ی عشق بکاری!
و رشد دهی و از ميوه ی شيرينش
زندگی را دگرگون سازی!
#صبح_به_خیر
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#چون_و_چرا
#گفتمان_دینی
🆔 @goftemandinimedu
🍃﷽🍃
#حدیث_روز
💠 قال علی علیه السلام:
📝 «احذَرِ الكِبرَ؛ فإنّهُ رأسُ الطُّغيانِ و مَعصيَةُ الرَّحمانِ».
💠 امام علی (ع) فرمودند:
📝«از تكبّر حذر كن؛ كه آن ريشه طغيان و نافرمانى خداى مهربان است.
هر كس كه خودش را بى ارزش مى شمارد، به او اميد خير نداشته باش».
📚غررالحكم، حدیث ۲۶۰۹
#چون_و_چرا
#گفتمان_دینی
🆔 @goftemandinimedu
🍃﷽🍃
⭐ صبحی دیگر.......
—————————————
ذکر روز #چهارشنبه:
🦋یا حیُّ یا قَیوم 🦋
ای زنده! ای پاینده!
—————————————
🗓 چهارشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
#چون_و_چرا
#گفتمان_دینی
🆔 @goftemandinimedu
🍃﷽🍃
#حدیث_روز
📝 امام_حسین علیه السلام فرمودند:
«أوْصَانِي أَبِي عَلَیهِ السَّلامُ بِحِفْظِهِ وَ تَعْظِيمِهِ وَ أَنْ أَكْتُبَهُ عَلَى كَفَنِهِ وَ أَنْ أُعَلِّمَهُ أَهْلِي وَ أَحُثَّهُمْ عَلَيْهِ».
«پدرم حضرت علی علیه السلام به من وصیت کرد که دعای جوشن کبیر را حفظ کنم و آن را بزرگ بشمارم و بر روی کفنش بنویسم و آن را به خانواده ام یاد بدهم و به آن تشویق نمایم».
📚 بحارالانوار، صفحه ۳۸۴: حدیث ۹۱
#چون_و_چرا
#گفتمان_دینی
🆔 @goftemandinimedu
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ...✋
🌱سلام بر تو ای مولایم،
سلام بر تو از سوی قلبی، که جز تو در آن راه ندارد!
🌱بپذیر سلام کسی را که قلبش، خانه محبت توست
و چشمهایش مشتاق دیدار تو...
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#امام_زمان💚
@rafigheshahidam
✨﷽✨
🌼خوابی که سرنوشت شهید را نشان داد
✍️همسرم، فضل الله رحمانی با کمپرسیاش به جبهه رفته بود. بعد از پذیرش قطعنامه خبر آوردند، مفقود شده است. خیلی نگران بودم. دو بچه کوچک و یک بچه در راه، نگرانی و سردرگمیام را چند برابر کرده بود. یک شب او به خوابم آمد. بیابان بود و همه جا پر از برف و درختان بیبرگ که سفیدی، شاخههای برهنهاش را پوشانده بود. من همان سرگردانی عالم بیداری را آنجا هم داشتم. دیدم کبوتر بزرگی به سویم میآید. کبوتری که نیمی از بیابان را فراگرفته است و در آن شب تمام بیابان را روشن کرده است. وقتی کبوتر صورتش را به طرف من برگرداند، دیدم شوهرم، فضلالله است. او از من پرسید: «چرا نگرانی؟» گفتم: «خیلی جاها دنبالت گشتهام؛ جهاد، بنیاد و.. اما پیدات نکردم.» گفت: «من اینجا هستم.» پرسیدیم: «اینجا کجاست؟» یکباره دیدم هزاران کبوتر در آسمان پیدا شد.
پرسیدم: «این کبوترها کی هستند؟» جواب داد: «اینها دوستان من هستند. اول اندازه من بودند ولی حالا کوچک شدهاند.» پرسیدم: «اینها از کجا میآیند؟» جواب داد: «همان جایی که به خاطرش جنگیدهاند.» پرسیدم: «مثلاً کجا؟» جواب داد: «آن را دیگر باید خودت بدانی.» پرسیدم: «یعنی تو دیگر به خانه برنمیگردی؟» گفت: «نه! فقط مواظب خودت و بچههایم باش. در ضمن بچهای که به همراه داری دختر است و اسمش هم فاطمه! تو و بچههایت هیچ مشکلی ندارید، با خدا باشید و مطمئن باشید خداوند پشتیبان شماست.» وقتی از خواب بیدار شدم، مطمئن بودم که او شهید شده است. فردای همان روز خبر آوردند که کمپرسی منهدم شده او را پیدا کردهاند، اما هیچ اثری از خود او نیست. آنان نام همسرم را به عنوان شهید مفقودالجسد ثبت کردند.
با همه این احوال دلم رضا نمیداد که بیتفاوت بنشینم و زندگیام را بکنم. باز به دنبال او میگشتم. تا اینکه شبی دیگر خواب دیدم چهار پاسدار سرِ تختی را گرفتهاند و به منزل ما میآورند. کسی روی تخت خوابیده و ملحفهای رویش کشیده شده است. پرسیدم: «او کیست؟» جواب دادند: «همانی که تو به دنبالش میگردی.» ملحفه را از یک طرف کنار زدم، دیدم یک پایش قطع شده است. از طرف صورتش هم کنار زدم دیدم همسرم است. چمشانش را باز کرد و گفت: «فقط آمدهام به تو بگویم این قدر دنبال من نگرد. همان طور که تو ناراحت من هستی، من هم ناراحت تو هستم. زندگیات را بکن. من دیگر برنمیگردم.» گفتم: «آخر جنازهای، قبری…» گفت: «بعضیها اینطور پیش خدا میروند. وقتی از خواب بیدار شدی به خودت تلقین نکن که این خواب دروغ بوده است، مطمئن باش درست است. تو دیگر مرا پیدا نمیکنی، پس مواظب بچهها باش.» وقتی از خواب بیدار شدم تصمیم گرفتم وصیت او را همانطور که در خواب به من توصیه کرده بود، عملی کنم.
📚خاطرهای به یاد شهید معزز فضل الله رحمانی
•••┈✾~🇮🇷♥️🇮🇷~✾┈•••
@rafigheshahidam
•••┈✾~🇮🇷♥️🇮🇷~✾┈•••
✨﷽✨
#پندانه
🔴خساست یا سخاوت؟ قضاوت نکنیم!
✍انسان سرمایهداری در شهری زندگی میکرد، اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. او فرزندی هم نداشت و با همسرش تنها زندگی میکرد.
در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایهدار بیشتر میشد.
مردم او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت: نیاز شما ربطی به من ندارد، بروید از قصاب بگیرید. تا اینکه او مریض شد. احدی به عیادتش نرفت. این شخص در نهایتِ تنهایی جان داد. هیچکس حاضر نشد به تشییع جنازهاش برود و همسرش به تنهایی او را دفن کرد.
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد. دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت: کسی که پول گوشت را میداد، دیروز از دنیا رفت!قضاوت نکنیم.
•••┈✾~🇮🇷♥️🇮🇷~✾┈•••
@rafigheshahidam
•••┈✾~🇮🇷♥️🇮🇷~✾┈•••
✨﷽✨
🌼خود یا خدا
✍از فرماندهی لشکر آمده بودند. ابلاغیه را دادند و رفتند. حکم فرماندهی تیپ بود. حاجی شده بود فرمانده تیپ یک. سریع با فرمانده لشکر تماس گرفت و گفت: «من باید فکر کنم. همین طوری که نمی شود!» فردا دوباره آمدند تا جواب قطعی را از حاجی بگیرند. جواب مثبت داد و قبول کرد.
من که از این قضیه تعجب کرده بودم، به حاجی گفتم: «چرا همان دیروز جواب مثبت ندادید؟» ایشان گفت: «دیروز در آن حالت نمیتوانستم فکر کنم و تصمیم بگیرم. راستش رفتم و با خودم فکر کردم امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند، اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از من بگیرند و بگویند از این پس باید به عنوان یک رزمنده ساده در
🔅#پندانه
جامعه خوب مجازی
🔹کارمند اداره، وسط ساعت کاری یا صبحانه میل میکند، یا به ناهار و نماز میرود و یا همزمان با مراجعه ارباب رجوع کانالهای تلگرام و اینستاگرامش را چک میکند.
🔸بساز بفروش، تا چشم صاحبان آپارتمان را دور میبیند، لولهها و کابینت را از جنس چینی نامرغوب میزند در حالی که پولش را بیشتر گرفته است.
🔹کارمند بانک، از وسط جمعیتی که همه در نوبت هستند به فلان آشنای خود اشاره میزند تا فیش را خارج از نوبت بیاورد تا کارش راه بیوفتد!
🔸پزشک، بیمار را در بیمارستان درمان نمیکند تا در مطب خصوصی به او مراجعه کند و یا به همکار دیگر خود پاس میدهد تا بیمار جیب خالی از درمانگاه خارج شود.
🔹همه اینها شب وقتی به خانه میآیند، هنگامی که تلگرام را باز میکنند از فساد، رانت، بی عدالتی، تبعیض و گرانی سخن میگویند و در اینستاگرام پستهای روشنفکری را لایک میکنند.
💢 جامعه با من و تو، ما میشود، قبل از دیگران به خودمان برسیم.
🆔 @Masaf
🔅#پندانه
✍️ از ثروت عظیمی که خدا بهت داده، درست استفاده کن
🔹از مردی که صاحب گستردهترين فروشگاههای زنجيرهای در جهان است، پرسيدند:
راز موفقيت شما چیست؟
🔸او در پاسخ گفت:
من در خانواده فقیری به دنيا آمدم و چون خود را بهمعنای واقعی فقير میديدم، هيچ راهی جز گداییکردن نمیشناختم.
🔹روزی بهطرف يک مرد متشخص رفتم و مثل هميشه قيافهای مظلوم و رقتبار به خود گرفتم و از او درخواست پول کردم.
🔸وی نگاهی به سر تا پای من انداخت و گفت:
بهجای گدايیکردن بيا باهم معاملهای کنيم.
🔹پرسيدم:
چه معاملهای؟
🔸گفت:
ساده است. يک بند انگشت تو را به ۱۰ پوند میخرم!
🔹گفتم:
عجب حرفی میزنيد آقا. يک بند انگشتم را به ۱۰ پوند بفروشم؟
🔸گفت:
۲۰ پوند چطور است؟
🔹با ناراحتی گفتم:
شوخی میکنيد؟!
🔸مصمم گفت:
برعکس، کاملا جدی میگويم.
🔹گفتم:
جناب من گدا هستم، اما احمق نيستم.
🔸او همچنان قيمت را بالا میبرد تا به ۱۰۰٠ پوند رسيد.
🔹گفتم:
اگر ۱٠هزار پوند هم بدهيد، من به اين معامله احمقانه راضی نخواهم شد.
🔸گفت:
اگر يک بند انگشت تو بيش از ۱۰هزار پوند میارزد، پس قيمت قلب تو چقدر است؟ درمورد قيمت چشم، گوش، مغز و پای خود چه میگويی؟
🔹لابد همه وجودت را به چندميليارد پوند هم نخواهی فروخت!؟
🔸گفتم:
بله، درست فهميدهايد.
🔹گفت:
عجيب است که تو يک ثروتمند حسابی هستی،
اما داری گدايی میکنی! از خودت خجالت نمیکشی!؟
🔸گفته او همچون پتکی بود که بر ذهن خوابآلود من فرود آمد.
🔹ناگهان بيدار شدم و گويی از نو به دنيا آمدهام، اما اينبار مرد ثروتمندی بودم که ثروت خود را از معجزه تولد بهدست آورده بود.
🔸از همان لحظه، گدايیکردن را کنار گذاشتم و تصميم گرفتم زندگی تازهای را آغاز کنم و رسیدم به این جایی که الان هستم.
🆔 @Masaf
✅ تاکنون به قوانین معکوس فکر کردی؟
✅ در دستگاه خدا برخی چیزها، معکوس عمل میکند!
💥۱-صدقه دادن، ظاهراً پول را کم میکند، اما در واقع معکوس عمل میکند و ما را از فقر نجات میدهد. امام معصوم میفرمایند: اگر فقیر شدی، بیشتر صدقه بده!
💥۲-خمس و زکات هم معکوس عمل کرده و ما را غنیتر میکند.
💥۳-دنبال قدرت ندویدن، معکوس عمل میکند و قدرت به دنبال تو میدود.
💥۴- فکر آباد کردن آخرت، معکوس عمل میکند و دنیایمان را آباد میکند.
💥۵- وقتی وقتمان را صرف نماز، عبادت و بندگی کردیم، معکوس عمل کرده و برکت به وقتمان میدهد.
💥۶-وقتی به خودمان در راه خدا سخت میگیریم، معکوسش این است که سختیهای دنیا که برای همه هست، برای ما آسان میشود و گاهی آسانتر.
💥۷-معکوس کمتر خوردن، سلامتی است.
💥۸-وقتی یاد مرگ کنیم، معکوس عمل میکند و دلمان زنده و شاداب میشود.
💥۹-وقتی چشمهایمان را از حرام ببندیم، بیشتر از بقیه میبینیم و میفهمیم و از دیدنی ها لذت می بریم!
💥۱۰-وقتی سکوت اختیار کنیم، بیشتر از کسی که زیاد حرف میزند جلوه میکنیم.
💥۱۱-حجاب و پوشاندن از نامحرم، به ظاهر محدودیت است، اما "وقار" و بزرگی زن را بیشتر میکند، قرآن نیز بر این موضوع تاکید دارد.
💥۱۲-وقتی جانت را در راه خدا میدهی و شهید میشوی، معکوس عمل کرده و خداوند تو را زنده میکند: هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپندارید بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى می خورند.
💥۱۳-وقتی نیرنگ میزنیم و چاهی برای کسی میکنیم، معکوس عمل کرده و خودمان دچار نیرنگ میشویم و در چاه میافتیم!
💥۱۴-وقتی مهماندار میشویم، به ظاهر هزینه می کنیم، اما برکت به سفرهمان میآید.
💥۱۵-وقتی بچهدار میشوی، قانون معکوسهای دنیا اِعمال میشود و به جای هزینه بیشتر، برکت و رزق ما زیاد میشود!
💥۱۶-برای نشاط و شادی خود باید به فکر رفع مشکلات دیگران باشیم و دل دیگران را شاد کنیم تا دل خودمان شاد شود.
✅ و این گونه است که خدا از مردم میخواهد اندکی در کار دنیا و قانون حاکم بر آن (معکوس عمل کردن) تأمل کنند. بلکه به بیراههای که شیطان به دروغ جلوی آنها تزئین میکند، پا نگذارند.
✅و بد نیست یاد کنیم از قانونی که شهید ابراهیم هادی به آن عمل کرد، اگر به دنبال دیده نشدن و کار برای خدا باشی، معکوس عمل می شود، خداوند کاری می کند که مشهور آسمان و زمین بشوی.
#پندانـــــــه
#سخن_ناب
#جملات_ناب
─┅═༅𖣔❤️𖣔༅═┅─
🔅#پندانه
✍ قدر پدرومادرها را بدانیم
🔸ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﭘﺪرومادر ﻣﺜﻞ
ﺳﺎعت شنی ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯽﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
🔹ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ پدرومادر ﻣﺜﻞ ﻣﺪﺍﺩﺭﻧﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ میشوند ﺗﺎ ﺯﻧﺪگیات ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﻨﺪ.
🔸کاﺵ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ که ﭘﺪﺭﻭﻣﺎﺩﺭ ﻣﺜﻞ ﻗﻨﺪ هستند، ﭼﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﮑﻨﻨﺪ، ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
🔹قدر پدرومادرها را بیشتر بدانیم.
💢 در قرآن و روایات بهحدی به احترام به والدین سفارش شده است گویا بلاتشبیه این دو خدایان روی زمین هستند.
🔹در بسیاری از این آیات دستور به احترام به والدین پس از عبارات توحیدی آمده است:
💠 «لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛
💠 «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛
💠 «أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛
💠 «وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛
💠 «یا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ»؛
🔸در پایان با فاتحهای یادی کنیم از پدرومادرهایی که امروز کنارمان نیستند.
#روز_مادر
〰〰🌸 🌸〰
〰〰🌸 🌸〰