*زيباترين متن سال به انتخاب اساتيد دانشكده ادبيات دانشگاه تهران* :
🍂🌼 گاهى خودت رامثل یک کتاب ورق بزن،
انتهای بعضی فکرهایت *نقطه* بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی.
بین بعضی حرفهايت *کاما* بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی .
پس از بعضی رفتارهایت هم *علامت تعجب* و آخر برخی عادت هایت نیز علامت *سوال* بگذار .
تا فرصت ویرایش هست... خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن...
حتی بعضی از عقایدت را حذف کن ...
اما بعضی را پُر رنگ ...
برخی آدمها را حذف کن ، برخی را دو دستی بچسب!
هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن!
روز خوب به تو شادی میدهد،
روز بد به تو تجربه،
و بدترین روز به تو درس میدهد!
فصلها برای درختان هر سال تکرار میشود،
اما فصلهای زندگی انسان تکرار شدنی نیست ...
تولد ... کودکی ... جوانی ... پیری و دیگر هیچ ...
تنها زمانی صبور خواهی شد که *صبر* را یک قدرت بدانی نه یک ضعف!
آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست،
حوصله کوچک و آرزوهای بزرگ است!
🍂🌼🍂🍂🌼🍂🍂🌼🍂
*خيلي آموزنده است حتما بخونيد*
🍂🌼 نویسندهای مشهور، در اتاقش تک و تنها نشسته بود. به اتفاقات چند وقت گذشته فکر می کرد. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت:
"سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند.
مدتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت.
در همین سال به سن شصت رسیدم و شغل مورد علاقهم از دستم رفت.
سی سال از عمرم را در این مؤسسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم.
در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت.
در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکیاش محروم شد.
مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود.
از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد."
در پایان نوشت، "
*خدایا، چه سال بدی بود پارسال!"*
در این هنگام همسر نویسنده، بدون اینکه نویسنده متوجه شود وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهرهاش را اندوهزده یافت. کاغذ را رو به میز دید و آرام به آن نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند.
بی آن که واکنشی نشان دهد، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگر بار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد.
🍂🌼 نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود:
"سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم.
سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم.
حالا میتوانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزونتر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمینگیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت.
در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید.
در تصادف اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن که معلول شود زنده ماند.
" و در پایان نوشته بود، " *سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!"*
نویسنده از خواندن این *تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی* در سال گذشته *بسیار شادمان و خرسند* و در عین حال متحیّر شد.
در زندگی روزمره این *پیشامدها نیست که ما را شاکر و سپاسگزار میکند و به ما شادی می بخشد* .
بلکه
*داشتن افکار مثبت و شاکر بودن است که ما را مسرور و شادمان میسازد* .
🍂🌼🍂
شاد و موفق باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد عالی
🎬موضوع: غرور در عبادت
↶【به ما بپیوندید 】↷
🎀 @Bakhoda_313🎀
🎯خدا رو عاشق خودت کن
💗🍃بند دلت رو به خدا وصل کن از صبح که از خواب پا میشی با لبخند پاشو و به روی خداوند و فرشته ها و خانواده خودت لبخند بزن يادت باشه انسانهای عبوس و بد اخم خیلی در اخرت گرفتار هستن
🍃🌺گل بخر برای خانواده و فضای زندگی رو متحول کن لطیفه بگو و اعضای خانواده رو خوشحال کن تا میتونی از دیگران در کارهای خیر سبقت بگیر.
هر لحظه ببین چطوری میتونی خدا رو عاشق خودت کنی
میتونی جوری زندگی کنی که فرشته ها و خدا بهت لبخند بزنن😍❤️
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
↶【به ما بپیوندید 】↷
🎀 @Bakhoda_313🎀