🏴🏴🏴🏴
یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِی اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ...
شهادت جانسوز امام حسن عسکری علیهالسلام را به محضر آقا امام زمان عجلالله تعالی فرجه و شیعیان آن امام همام ، تسلیت عرض میکنم...
@khalvatevesal
سینه ز غم لبریز و چشمم اشکبار است
از اضطراب قلب مولا بی قرار است
خاک مصیبت بر سر عالم بریزید
رنگ یتیمی روز و شب بر کعبه بار است
صاحب عزا مهدی امام و حجّت عصر
در بارگاه عسکری چشم انتظار است
جمع ائمه از پی نور رسالت
جبریل در سرداب حضرت پرده دار است
خونِ دل از دیده فرو ریزند هر دم
در مقتل فرزند هادی لاله زار است
دیدم دل انبوه زائر های عاشق
همراه انوار الهی داغدار است
ای آسمان! باران به قلب شیعه بارید
چشم زمین از آتش داغش چه تار است...
#بازنشر
#زهره_قاسمی
#وصال
@khalvatevesal
دور سرتان بگردد آقا پدرم
از غصه و اندوه شما دربدرم
دریا شده چشمان پر از غربتتان
خم گشت به زیر غصه هاتان کمرم
از داغ دل و غم شما سوخته ام
امشب به خداوند قسم خون جگرم
من باشم و امشبی شما بغض کنید؟!
ای کاش سحر فقط بیاید خبرم...
😭😭😭
#آجرکاللهیابقیهالله
#بداهه
#زهره_قاسمی
#وصال
@khalvatevesal
خلوت وصال❤️🌱
🏴🏴🏴🏴
زیارتنامه
امام حسن عسکری علیه السلام
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْهَادِيَ الْمُهْتَدِيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَوْلِيَائِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَجِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَصْفِيَائِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خُلَفَائِهِ وَ أَبَا خَلِيفَتِهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدَةِ نِسَاءِالْعَالَمِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَوْصِيَاءِ الرَّاشِدِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عِصْمَةَ الْمُتَّقِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْفَائِزِينَ
السلامُ عَلَيْكَ يَا رُكْنَ الْمُؤْمِنِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا فَرَجَ الْمَلْهُوفِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ الْأَنْبِيَاءِالْمُنْتَجَبِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَازِنَ عِلْمِ وَصِيِّ رَسُولِ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الدَّاعِي بِحُكْمِ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّاطِقُ بِكِتَابِ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ الْحُجَجِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا هَادِيَ الْأُمَمِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ النِّعَمِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْبَةَ الْعِلْمِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ الْحِلْمِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الظَّاهِرَةِ لِلْعَاقِلِ حُجَّتُهُ وَ الثَّابِتَةِ فِي الْيَقِينِ مَعْرِفَتُهُ الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْيُنِ الظَّالِمِينَ وَ الْمُغَيَّبِ عَنْ دَوْلَةِ الْفَاسِقِينَ وَ الْمُعِيدِ رَبُّنَا بِهِ الْإِسْلامَ جَدِيداً بَعْدَ الانْطِمَاسِ وَ الْقُرْآنَ غَضّاً بَعْدَ الانْدِرَاسِ
أَشْهَدُ يَا مَوْلايَ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ دَعَوْتَ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ
أَسْأَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يَتَقَبَّلَ زِيَارَتِي لَكُمْ وَ يَشْكُرَ سَعْيِي إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَجِيبَ دُعَائِي بِكُمْ وَ يَجْعَلَنِي مِنْ أَنْصَارِ الْحَقِّ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ مَوَالِيهِ وَ مُحِبِّيهِ وَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُه...
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
✔️ خوشبخت ترین پدر و پسر
بنظرم #عثمان_بن_سعید و پسرش محمد از خوشبخت ترین انسان های تاریخ هستند.
عثمان از خانه امام هادی در کودکی و نوجوانی رشد و نمو کرد و اغلب نوجوانی را در خدمت امام هادی بود.
تا اینکه بزرگتر شد و وقتی امام عسکری به امامت رسیدند به نوعی معاون اول امام عسکری محسوب میشد و تا آخرین روز زندگانی امام عسکری از طرف ایشان وکالت خاص داشتند و تقریبا همه کاره محسوب میشدند.
این پیرمرد روغن فروش که گاهی هم به تجارت زیتون و روغن زیتون مشغول بود و این مدل زندگی را پوششی برای رتق و فتق امور شیعیان قرار داده بود، شش سال نایب خاص امام عصر بود و دوران غیبت صغری را به شایسته ترین روش مدیریت کردند.
تا اینکه نامه ای از امام زمان دریافت کردند که متنش برای هر کسی بخونند، کار از غبطه میگذره و به حال خوش و حسن عاقبت و سعادت عثمان بن سعید حسودیش میشه.
حضرت به عثمان میگن که دیگه دستت درد نکنه و خیلی زحمت کشیدی و داری از دنیا میری و از بعد از وفاتت، پسرت میشه جانشینت و ارتباط من با مردم از طریق پسرت انجام میشه.
ینی علاوه بر خودش، تونست بچه ای به نام محمد تربیت کنه که اونم بشه نائب خاص و به مدت چهل سال نیابت را به عهده داشت.
کلا پدر و پسر خاص و عجیبی بودند.
از اون مدل پدر و پسرهایی که نمونه و مثالش در اطراف و تاریخ، نمیشه به راحتی پیدا کرد.
من فقط متن تسلیتی که امام زمان ارواحنا فداه بعد از رحلت عثمان برای محمد نوشتند را براتون میگم ببینید لنگه این نوع تعظیم و خاطرخواهی امام معصوم نسبت به دیگران در طول تاریخ دیده شده یا نه؟
والا ما که این مدل تسلیت ندیده بودیم و از تصور و ذهن کوچیک ما خیلی بالاتره که ببینیم امام معصوم رضایت کامل از متوفی داشته و غم و غصه زیاد بخاطر از دست دادنش تحمل کرده باشه و این اقرار و شهادت را به متن نامه و با دست خط شریفشان بنویسند تا برای همیشه و تا قیامت در تاریخ بمونه!
ببینید حضرت در متن تسلیت چه فرمودند:
🔹 «پدر تو به سعادت و نیکبختی زندگی کرد و وفات نمود در حالتی که محمود و پسندیده بود. خدا او را رحمت کند و او را به اولیا و سادات و موالیان او ... ملحق نماید. خداوند روی او را تر و تازه نماید و لغزشهای او را ببخشد و جزا و اجر تو را زیاد کند و صبر نیکو در مصیبت او به تو عطا فرماید، تو مصیبتزده شدی و ما نیز مصیبتزده شدیم، و مفارقت پدرت، تو را و ما را به وحشت انداخت. پس خداوند او را به رحمت خود مسرور فرماید، در منقلب و مثوای او که آرامگاه او است.»
دهان آدم باز میمونه!
چقدر باید کسی بزرگ باشه که امام زمانش از رفتنش اینقدر ناراحت باشند.
میگن: قدر زر، زرگر شناسد ... قدر گوهر، گوهری
دقیقا ینی همین.
👈 مطلب آخر را عرض کنم و تمام!
از عثمان بن سعید پرسیده بودند لذت بخش ترین لحظه عمرت کی بود؟
(اجازه بدید با زبان خودم روایت کنم)
فرموده باشند:
در محضر امام عسکری علیه السلام بودیم و درباره جانشین ایشان پرسیدیم؟
حضرت فرموده باشند: پسرم که او را تا حالا ندیدید و امروز او را خواهید دید. او جانشین من و آخرین ذخیره الهی است و...
دل ما برای دیدن آخرین ذخیره الهی میتپید و تحمل نداشت.
لحظات به سختی میگذشت و یک چشممان به جمال امام عسکری بود و یک چشم دیگرمان به درب حجره.
تا اینکه پس از لحظاتی، در باز شد. نوری پیشاپیش کودکی که آثار جلالت و شکوه فراوان در چهره و هیبتش داشت وارد شد.
دو سه نفر بودیم و نفسمان در سینه حبس شده بود.
بی اختیار از جای خود برخواستیم
دستمان بر سینه بود تا قلبمان پرواز نکند و از هیجان و شدت عشق و علاقه، قالب تهی نکنیم.
با چشم اشکبار سلام کردیم و چشم از چهره و قد و بالای مبارک و فاطمیِ آخرین امام و ذخیره الهی بر نمیداشتیم.
به زبانم آیه و ان یکاد و ذکر لا حول و لا قوه الا بالله جاری بود.
تمام قد تعظیم کردیم در حالی که با ذوق فراوان، در آن لحظه فقط یک جمله به زبانمان جاری بود و آن جمله این بود:
🌺اللهم صلّ علی محمد و آل محمد🌺
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه