امشب تمام خانه را آماده کردی
کار علی را در دل شب ساده کردی
با اشک هایت باغ را جارو کشیدی
سیبی برای کودکان از شاخه چیدی
خونابه را از روی درها پاک کردی
در سینه ات زخم دلت را خاک کردی
خانه به دور چشم کم سوی تو چرخید
ماه از غم قد کمانیّ تو بارید
دستت به پهلو شانه را آغاز کردی
موی حسن، روی حسینت ناز کردی
حیدر که دید آهی کشید از جان خسته:
زهرا کمی آرام تر، دستت شکسته...
رنگ گل یاس علی سرخ است و نیلی
پهلو به پهلو میشود از ضرب سیلی
می سوخت زینب از فراق و داغ مادر
از چشم های سرخ و بی روح برادر
شب تا سحر زهرا که مشغول نماز است
قلب علی و کودکانش در گداز است
امشب چرا دستان زینب مثل بید است
او از قنوت فاطمه ذکری شنیده است
میگفت با چشم ترش《 عجل وفاتی》
میجست زینب با علی راه نجاتی
مهتاب امشب ساکت است و سرد وخاموش
دنیا کنار فاطمه افتاده بی هوش
افتاده عکس فاطمه در صورت ماه
دیگر علی سنگ صبورش میشود چاه...😭😭😭
#زهره_قاسمی
https://eitaa.com/khalvatevesal
باغ آلاله ی من بین در و آتش و دود
رنگ پاییز شد و صورت او گشت کبود...
#زهره_قاسمی
https://eitaa.com/khalvatevesal
رنگ لباس آسمان، امشب سیاه است
چشمان نمناک جهان، امشب سیاه است
ابری قرق کرده هوای شعر من را
دنیا شده نامهربان، امشب سیاه است
دیوار و در با بغض و کینه رنگ گشته
باغ مدینه شد خزان، امشب سیاه است
با چادر خاکی قنوتش را گرفته:
مادر فقط یک شب بمان، امشب سیاه است
روز و شب و حال و هوایم رنگ درد است
شال عزای روضه خوان ، امشب سیاه است...
#بداهه
#زهره_قاسمی
https://eitaa.com/khalvatevesal