eitaa logo
•|خـلوتگہ‌دل|•
238 دنبال‌کننده
274 عکس
128 ویدیو
2 فایل
~پناھـی در‌ڪوچہ پـس‌ڪوچہ‌هاے بـــرھانΓ• @Borhan_180 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17046153583566
مشاهده در ایتا
دانلود
عمر و غلامش قنفذ ریسمان گردن علی تو انداختند تا برای بیعت به مسجد ببرن😭😭😭
اما تو با اون حال زار بازم پا شدی....🥀🥀
نمیتونستی امامت رو تنها بزاری...💔💔💔
خودت رو به دامن علی انداختی و گفتی نمیزارم علی را ببرید...😭😭😭😭
اما نمیدونم تازیانه بود، غلاف یا دسته شمشیر بود؟ اما هر چه بود اونقدر زدن به بازو و پهلوی مجروح تو که از حال رفتی...😭😭😭😭😭
یاعلی...
غیرت الله...😭😭😭
ببخشید بیشتر از این نمیتونم ادامه بدم ببخشید که طولانی شد اما داستان در و دیوارو پهلوی شکسته رو نمیشه کوتاه کرد قصه یتیمی ما از کنار در شروع شد..💔💔💔
اگر میخواید ادامه محفل رو بزارم اگرم که نه انشاالله فردا ادامه محفل روضه در و دیوار رو میزارم...🖤🙏
2096_1546092740.mp3
7.36M
🏴قدم قدم تا فاطمیه فاطمیه رسیده ...
متاسفم ولی امشب محفل نمیتونم بزارم🙏
طبق قرار شبانه منتظرتونیم...🖤
بسم الله الرحمن الرحیم...🖤
شروع میکنیم با صلواتی برای تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج)...🖤
محفل را با این بی کلام دنبال کنید...
فضه گفت او را به مسجد بردند...😔
نمیدانم به چه توانی بلند شدی و دویدی سمت مسجد...💔💔
وقتی علی رو در چنگال دشمن دیدی سرشان فریاد کشیدی:ای ابوبکر اگر دست از سر پسرعمویم برنداری سرم را برهنه میکنم، گریبان چاک میزنم و همه تان را نفرین میکنم...🥀🥀🥀
همه وحشت کردند، ای وای اگر نفرین میکردی...😔😔😔😔
سلمان با شتاب سمتت امد و گفت که ای دختر رسول خدا نفرین نکنید ...💔💔
تو فریادزدی علی را، خلیفه به حق پیامبر را دارند میکشند...😭😭😭
با اینکه موقت، ولی دست از سر علی برداشتند...😔😔😔
با علی به خانه امدی اما چه امدنی...💔💔💔