eitaa logo
رهبر حوزه‌ها
3.5هزار دنبال‌کننده
410 عکس
82 ویدیو
13 فایل
توصیه‌های رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای به طلاب و مسئولین حوزه‌های علمیه Khamenei.ir روبیکا و روبینو: rubika.ir/khamenei_hawzah روابط عمومی: @sedrezaw
مشاهده در ایتا
دانلود
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببينيد| توصیه به طلاب برای بهره‌گیری از تعطیلات تابستانی طلاب 💟 در این تعطیلی درس، کار فقهی نباید تعطیل شود @Khamenei_Hawzah
💠 خاطره رهبری از نماز شب شهید‌مطهری مرحوم مطهّری یک مرد اهل عبادت و اهل تسویه و تزکیه اخلاق و روح بود. من فراموش نمی‌کنم ایشان وقتی به مشهد می‌آمد خیلی از اوقات به منزل ما وارد می‌شد، گاهی ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود. هر شبی که ما با مرحوم بودیم، این مرد نیمه شب تهجّدِ با آه و ناله داشت. یعنی نماز شب می‌خواند و گریه می‌کرد، به طوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار می‌کرد. یک شب ایشان منزل ما بودند. نیمه شب از صدای گریه ایشان خانواده ما از خواب پریده بودند. البته اول ملتفت نشده بودند صدای کیست، اما بعد فهمیدند که صدای آقای مطهری است. @Khamenei_Hawzah
️شصت سال بعد از تشکیل حوزه‌ی علمیه به وسیله‌ی آیةالله حائری، بزرگترین ثمره‌ای که ممکن است بر وجود همه‌ی حوزه‌های علمیه و علمای دین مترتب شود یعنی تشکیل نظام اسلامی، مترتب شد. هیچ حوزه‌ی علمیه‌ای در تاریخ تشیع و غیر تشیع، هرگز چنین برکتی را به جهان اسلام نداده بود که حوزه‌ی علمیه‌ی قم داد! ۱۳۶۹/۱۰/۱۹ @Khamenei_Hawzah
🔅 پدرم گوشه‌گیری را دوست داشت اما من نه [پدرم] ‌گوشه‌گیری را دوست داشت، ولی من این خصلت ایشان را خوش نمی‌داشتم؛ لذا عکس آن را فراگرفتم. ایشان وقتی وارد مسجد می‌شد، سر را به زیر می‌انداخت، نگاه خود را به زمین می‌دوخت، و بی‌آنکه با احدی از نمازگزاران حرفی بزند، مستقیماً به سوی محراب می‌رفت. در آنجا عینک خود را برمی‌داشت؛ بنا بر سنت، دنباله عمامه را به زیر چانه می‌انداخت و نماز جماعت را امامت می‌کرد؛ آنگاه به همان‌گونه که وارد شده بود، بیرون می‌رفت. در مجالس، خاموش می‌نشست؛ مگر اینکه از او چیزی بپرسند. جز با علمایی که از دوستان خاصش بودند سخن نمی‌گفت. به هیچ گفت‌وگویی هم جز بحث علمی وارد نمی‌شد. نتیجه این گوشه‌گیری تنگدستی شدید بود. کتاب خون دلی که لعل شد، ص ۵ @Khamenei_Hawzah
📒 روایتی از برخورد میرزا جواد آقای تبریزی با ملاحسینقلی همدانی 🗓 به مناسبت سالروز رحلت ملاحسینقلی همدانی 🔹 شنیدم مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی معروف - که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحبدلِ زمان خودش بوده است - اوایلی که برای تحصیل وارد نجف شد، با این‌که طلبه بود، ولی به شیوه‌ی اعیان و اشراف حرکت می‌کرد. نوکری دنبال سرش بود و پوستینی قیمتی روی دوشش می‌انداخت و لباسهای فاخری می‌پوشید؛ چون از خانواده‌ی اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملک‌التجار بوده یا از خانواده‌ی ملک‌التجار بودند. ایشان، طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آن‌که توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانه‌ی عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی - که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبله‌ی اهل معنا و اهل دل بوده است و حتّی بزرگان می‌رفتند در محضر ایشان می‌نشستند و استفاده می‌کردند - راهنمایی شد. 🔹 روز اولی که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیأتِ یک طلبه‌ی اعیان و اشراف متعین، به درس آخوند ملاحسینقلی همدانی می‌رود، وقتی‌که می‌خواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلی همدانی، از آن‌جا صدا می‌زند که همان‌جا - یعنی همان دمِ در، روی کفشها - بنشین. حاج میرزا جواد آقا هم همان‌جا می‌نشیند. البته به او برمی‌خورد و احساس اهانت می‌کند؛ اما خودِ این و تحمل این تربیت و ریاضت الهی، او را پیش می‌برد. جلسات درس را ادامه می‌دهد. استاد را - آن‌چنان‌که حق آن استاد بوده - گرامی می‌دارد و به مجلس درس او می‌رود. یک روز در مجلس درس، او که در اواخر مجلس هم نشسته بود، بعد که درس تمام می‌شود، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی، به حاج میرزا جوادآقا رو می‌کند و می‌گوید: برو این قلیان را برای من چاق کن و بیاور! بلند می‌شود، قلیان را بیرون می‌برد؛ اما چه‌طور چنین کاری بکند؟! اعیان، اعیان‌زاده، جلوی جمعیت، با آن لباسهای فاخر! ببینید، انسانهای صالح و بزرگ را این‌طور تربیت می‌کردند. قلیان را می‌برد، به نوکرش که بیرون در ایستاده بود، می‌دهد و می‌گوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او می‌رود قلیان را درست می‌کند و می‌آورد به میرزا جوادآقا می‌دهد و ایشان قلیان را وارد مجلس می‌کند. البته این هم که قلیان را به‌دست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینی بوده است؛ اما مرحوم آخوند ملاحسینقلی می‌گوید که خواستم خودت قلیان را درست کنی، نه این‌که بدهی نوکرت درست کند. ۱۳۶۹/۰۱/۳۰ @Khamenei_Hawzah
📢 اهمیت تبلیغ رو در رو #تبلیغ به این شکلی که در میان ما معمول است، امر خیلی بدیعی است. حقیقتاً هیچکدام از روشهای تبلیغی، هنری، وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌ها، جای این تبلیغ را نمیگیرد. نمیخواهم عرض کنم که این تبلیغ مغنی از آنهاست؛ لیکن آنها هم مغنی از این تبلیغ و از این سبک و این روش نیست. این‌که انسانی روبه‌رو با مؤمنین در اجتماعات هرروزه یا هرشبه پیاپی بنشیند و برای آنها با روشهایی که باید مورد توجّه قرار گیرد به بیان معارف الهی را بپردازد، نصیحت کند، اخلاق فاضله را برای آنها بشکافد، صراط مستقیم را در مقابلشان قرار دهد و آن را برایشان تبیین کند و میان گوینده و مخاطب، نفسها و نگاهها و دلها بر هم گره بخورد، این چیز بسیار بااهمیتی است. ۱۳۷۶/۱۰/۰۳ به تدریج نکات تبلیغی در بیانات رهبری در کانال رهبر حوزه‌ها انعکاس خواهد یافت. @Khamenei_Hawzah
1⃣ شناخت نیاز مخاطب عزیزان من! از جمله چیزهایی که در تبلیغ بسیار مهمّ است، این است که شما پاسخ استفهام‌های مخاطبان خود را بدهید. اگر جوانی جلوِ ما نشسته است و ده، بیست سؤال در ذهن اوست، ما هم یک سخنرانی یک‌ساعته برای او می‌کنیم، در حالی که هیچ‌یک از سؤالات او جواب داده نشده است، آیا به نظر شما این سخنرانی موفّق است؟ البته که نه. ما باید سؤال‌های ذهن او را که احیاناً بر زبان نمی‌آورد، یا نمی‌تواند به زبان بیاورد، یا خودش متوجّه نیست که این سؤال‌ها را باید به زبان آورد، یا موقعیت مقتضی نیست، پاسخ دهیم. چطور میشود پاسخ داد؟ وقتی که استفهام‌های او کشف شود و ما بدانیم در ذهن او چیست. ۱۳۷۶/۱۰/۰۳ #تبلیغ @Khamenei_Hawzah
🔅 سیره امام خمینی در ماه مبارک رمضان @Khamnei_Hawzah
2️⃣ تبلیغ؛ وظیفه اصلی روحانیون بر همه معلوم گردیده است که «تبلیغ» وظیفه اصلی روحانیون و علمای دین است. درس خواندن ما، فکر کردن ما، تحقیق کردن ما، یافتن نگین‌ها و دُرهای ناب معارف اسلامی از گنجینه متون الهی، همه این کارهای ارزنده‌ای که وظیفه یکایک ماست، مقدّمه تبلیغ دین خدا و تبلیغ حقّ است. ۱۳۷۷/۹/۲۳ #تبلیغ @Khamenei_Hawzah
3️⃣ اعتدال را رعایت کنید. 🔹 ، یعنی در هیچ جهت دچار نشوید. بعضی در منبرها دچار افراط می‌شوند؛ حالا یا در طرف جهات اخلاقی، یا در طرف جهات سیاسی؛ فرق نمیکند. علی اىّ‌ حال، افراط مذموم است؛ مستحسن نیست. البته مردم به اخلاقیات خیلی احتیاج دارند. ما احتیاج به یک انقلاب اخلاقی داریم؛ برای این‌که در خودمان و در آحاد مردممان، صفات رذیله را ریشه‌کن کنیم و مُسلم حقیقی را با همان خصوصیاتی که در روایات و آیات کریمه‌ی قرآن هست، در مردم رشد بدهیم. اخلاق، خیلی لازم است؛ اما این‌طور نباشد که ما وقتی اخلاق می‌گوییم، یا برای مردم حدیث می‌خوانیم، بکلی از مسایل روز، مسایل انقلاب، مسایل جهان، مسایل زندگی و تاریخچه‌ی این یازده سالِ پُر از حادثه بر کنار باشیم. همان‌طور که عرض کردم، بعضی که منبر می‌روند، وقتی انسان پای منبرشان می‌نشیند، گویی در این کشور انقلابی رخ نداده، گویی رهبری مثل امام راحل (رضوان‌اللَّه‌علیه) ظهور نکرده، گویی این جنگ اتفاق نیفتاده است! این‌طور حرف می‌زنند و بکلی از اوضاع برکنارند! این، از آن طرف افراط است. 🔹 در جهت هم افراط خطاست. بعضی در منبر و سخنرانی خود، همه‌ی مطلب را - من البدو الی الختم - مصروف به امور سیاسی میکنند و یک کلمه اخلاق و نصیحت و تهذیب و احکام، در گفتارشان نیست! حتّی مثلاً می‌بینید که آقا در فلان ده منبر رفته و درباره‌ی انقلاب نیکاراگوئه بحث می‌کند و این‌که چه‌طور شد ساندنیستها در نیکاراگوئه شکست خوردند! یا مثلاً درباره‌ی علل پیدایش کشور نامیبیا و این‌که سابقه‌اش چه بوده است، بحث می‌کند! حالا این بحثها چه اهمیتی دارد، او دیگر فکر نمی‌کند و توجه ندارد که این مباحث، در رادیو، تلویزیون و روزنامه‌ها مطرح می‌شود و همه آن را می‌گویند. این هم از این طرف افراط است. افراط، از هیچ طرف مناسب نیست. 🔹در ماه رمضان، منبر را بین احکام دینی - همین احکام عملی، فردی و جمعی - نصایح و اخلاقیات متخذه از آیات کریمه‌ی قرآن و احادیث شریفه و تکیه‌ی روی اینها و استفاده‌ی صحیح از آنها، و نیز بیان مسایل روز و تکالیف مردم در جنب انقلاب و کشور و شناساندن دوست و دشمن تقسیم کنید. پس، اعتدال و عدم افراط هم، یکی از آن شرایط است. ۱۳۶۹/۰۱/۰۴ @Khamenei_Hawzah
4⃣ رعایت اقتضای حال چیز دیگری که باید رعایت کنید، اقتضای حال است. گاهی مطلبی صحیح است، اما گفتن آن در بعضی از تریبونها مستحسن نیست و باور مستمع را جلب نخواهد کرد. ما حرفِ گفتنی خیلی داریم. بعضی از نقلهای ضعیف، بعضی از روایات یا حکایات ضعیف و بعضی از استنتاج‌های ضعیف را مطرح نکنید. هرجا منبر می‌روید، منبر باید قوی باشد؛ ولو در سطح پایین. من همیشه مثال می‌زنم، می‌گویم: کتابی که برای کلاس اول یا دوم دبستان در باب یک مسأله‌ی ریاضی مینویسند، همان مطلبی را می‌گوید که کتابی در باب ریاضیاتِ استدلالىِ درجاتِ بالای این علم بیان می‌کند؛ مطلبش یکی است. ۱۳۶۹/۰۱/۰۴ @Khamenei_Hawzah
🔶 اشکالی که حوزه‌ی ما، دیروز آن را نداشت و امروز دارد، این است که حوزه‌ی دیروز از دنیای زمان خود عقب‌تر نبود؛ بلکه جلوتر هم بود... 🔸 در زمان «شیخ طوسی»، اگر دشمنِ مکتبِ اهل بیت می‌گفت : «أن لا مصنَّفَ لکم»؛ شما کتاب و تصنیف ندارید، «شیخ طوسی» خودش به تنهایی وارد میدان می‌شد و بزرگترین کتاب رجالی را تلخیص می‌کرد و اختصاصاً یک کتاب و فهرست رجالی دیگر می‌نوشت. یعنی بدون معطّلی، رجال «کشّی» را تلخیص کرد، رجال خود را نوشت و فهرست «شیخ» را هم نگاشت! 🔸 هنوز پاسخ در خانه‌ی اشکال‌کننده بود که می‌گفت فقه ندارید؛ ناگهان یک کتاب عظیم پرفرع پر تحقیق - به حسب سطح تحقیق آن روز - مبسوط از آب در می‌آمد. اگر «محمدبن زکریای رازی»، چهار کلمه‌ی الحادی بر زبانش جاری می‌شد، فوراً «سید مرتضای رازی» در ردّ او کتاب می‌نوشت و نمی‌گذاشت حرف او بی‌جواب بماند... 🔸 اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزه‌ی علمیه از زمان خودش خیلی عقب است. حساب یک ذرّه و دو ذرّه نیست. مثل این است که دو نفر سوار بر اسب، در وادی ای همراه یکدیگر بروند و یکی اسبش از دیگری تندروتر باشد و آن‌که اسبش کندروتر است، بعداً به اتومبیل دست پیدا کند. طبیعی است آن‌که اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمی‌رسد. الان وضعیت این گونه است. در حال حاضر، امواج فقه و فلسفه و کلام و حقوق، دنیا را فرا گرفته است. ما وقتی به خودمان برگردیم، خیلی فاصله داریم. ۱۳۷۴/۰۹/۱۳ @Khamenei_Hawzah