⭕️ خاطره عجیب دکتر محمد تقی رمضانی درباره نحوه رأی دادن نمایندگان مجلس!
🔺آن زمانی که همسرم [ خانم دکتر سوسن کشاورز] برای وزارت آموزش و پرورش از طرف رئیس جمهور[دکتر احمدی نژاد] در کابینه دولت خود به مجلس پینشهاد شده بود و همزمان نیز خانم آجورلو که ولایتش روستای کلجین از شهرستان اوج هست ، هم به عنوان وزیر رفاه پیشنهاد شده بود. در مدت زمان بررسی کابینه دولت ، خانم آجورلو به همسرم گفته بود: من حتما رای می اورم ، چون ۱۷۰ نفر از نمایندگان گفتن به من رای می دهند و من چون قبلا نماینده بودم[ نماینده دو دوره از کرج] و می دانم اینها حرف مفت زیاد می زنند؛ لذا از انها به روی قران قسم گرفتم که به من رای دهند ، به همین خاطر من حتما رای می آورم . اما روز رای اعتماد ایشان متاسفانه ففط حدود ۷۰ تا رای اورد و وزیر نشد.
‼️نکته اینجاست که؛ در مجلس جمهوری اسلامی ایران از ۱۷۰ نفر فقط ۷۰ نفر احترام قران رو نگه می دارن و ۱۰۰ نفر باقی مانده بدبختانه احترام قران رو هم نگه نمی دارن.
ای خدا !! کی میشه که مجلس جمهوری اسلامی ایران؛ نمایندگانش حالا همه نه ، حداقل غالبش در سطح تراز انقلاب اسلامی باشند؛ یعنی آن روز رو ما می ببینیم ، ای خدای مهربان !!!؟؟
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴زن زیبای بدنام و عابد جوان
🏷معروف است که در بنی اسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به گناه آلوده می شد! درب خانه اش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به دام می کشید، هرکس به نزد او می آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می داد!
عابدی از آنجا می گذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد که ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی هایم از بین خواهد رفت!!
رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند.
گفت: ای زن! من از خدا می ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می خورد و سخت می گریست!
زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال توبه کرد و در را بست و جامه کهنه ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می دهم، شاید با من ازدواج کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد.
بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین خدا شدند!
📚پی نوشت:
اثر استاد حسین انصاریان
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره رهبرانقلاب از روز اولی که به مدرسه رفتند...
🔸به مناسبت بازگشایی مدارس
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🚨خاطره جالب امام خمینی(ره) در پاسخ به کسانی که روحانیت را از دخالت در سیاست منع می کنند
🔺آقای کاشانی فرمودند "خیلی خری" ☺️☺️☺️
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
📚حڪایت خواندنی
🔴نقشه شوم زن زیبارو برای پسر جوان
در بلخ زنی جوان و خوش چهره ای وجود داشت که هر مردی را به گناه آلوده میکرد.
روزی زن زیبا برای خرید پارچه به مغازه پارچه فروش رفت، چشمش به پسرکی که در مغازه بود افتاد و از او خوشش آمد. از پسرک خواست پارچه ها را تا خانه حمل کند.
هنگامی که به خانه رسیدند درب خانه را قفل کرد و به پسر جوان گفت: میخواهم امشب را با تو سر کنم، اگر مانع شوی با دادو بیداد مردم را خبر میکنم
پسرک پاک که آبروی خود را در خطر دید مجبور به قبول کردن پیشنهاد او شد. زن زیبارو پسرک را به اتاق برد
ناگهان فکری به سر پسرک خطور کرد. فکر کرد یک راه باقی است، کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضای حاجت از اتاق بیرون رفت، با وضع و لباس آلوده برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی در هم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد.
📚منبع: الکنی و الالقاب، ج 1/ص 313.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اذن_رهبر
نام هر کوچه ، برزن و میدان
شده با نام یک شهید بیان
دورِ میدان اگر که می چرخیم
با زن و بچه ها ، خوش و خندان
به گذشته کمی رجوع کنیم
زیرِ دِینیم ، دِینِ خونِ جوان
تا که از یادمان برون نشود
اَمن بودن چقدر هست گران
سندِ بیست سیِّ آلِ یهود
خنجرش سَمتِ ما گرفته نشان
و منافق در این خیالِ تهی
که کند خاطرِ شهید نهان
گوشِ خود باز کن منافقِ پست
ظاهرت نیک و باطنت شیطان
تا که خون در رگ و نَفَس باقیست
نشکنم با حسین ، من پیمان
گفته ؛ سِیّد علیِّ خامنه ای
که کنم سر به پایِ او قربان :
"افتخاری برایِ هر کوی اَست
نام رخشندهء شهید بر ان
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 مداحی بسیار #دل_نوا
#اربعین پایین پاتو عشقه❤
موکبای #کربلاتو عشقه
چائیای بین راتو #عشقه
#رضا_نریمانی
اللّهم ارزقنا حرم...🙏
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
مجری برنامه کودک که غسال کودکان در بهشت زهرا س هم هست😢
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
❗️شما همسر خامنه ای هستید؟
▪️هرچند من پس از انقلاب بیشتر به كارهایی اجرایی مشغول بودهام اما طبابت همیشه علاقه اولم بوده و هست. در سالهای پایان دوره وزارتم، هر روز در بیمارستان مصطفی خمینی به طبابت میپرداختم و اطفال را معاینه میكردم.
▪️در طول این سالها، بسیاری از بیماران من، فرزندان مسوولان ارشد نظام بودند كه ترجیح میدادند از دانش طبی من بهره ببرند و من همیشه شرمندهشان میشدم؛ چون مجبور بودند چند ساعت در نوبت بنشینند. البته هنوز هم هنگام طبابت گاهی با چنین مشكلی درگیرم.
🔺یك روز خانمی وارد اتاقم شد و گفت: «آقای دکتر مرندی! وقت گرفتن از شما واقعا دشوار است. منشیتان میگوید از ساعت ۱ تا ۲ برای وقت گرفتن تلفن كنید. تا ساعت ۱۲ و ۵۹ دقیقه هم كه زنگ میزنیم، كسی گوشی را جواب نمیدهد! از طرفی، از ساعت ۱ هم تلفن دفترتان اشغال میشود و موقعی كه تلفن آزاد میشود، تازه منشیتان میگوید كه ظرفیت امروز تكمیل شده و نمیتوانیم وقت بدهیم. باز باید منتظر بمانیم تا ساعت ۱ فردا!»
🔺عذرخواهی كردم و گفتم: «من واقعا بیتقصیرم. متاسفانه من سكته قلبی كردهام و نمیتوانم زیاد در مطب بمانم.» بعد، فرزند آن خانم را معاینه كردم و نوبت به نفر بعدی رسید كه یكی از مسوولان كشور بود. وارد اتاق كه شد، به من گفت: «آقای مرندی! همسر رییسجمهور هم مشتری شما بود و ما خبر نداشتیم!» تعجب كردم و گفتم: «نه!»
گفت: «چرا؛ همین خانمیكه الان بیرون رفت، همسر آیتالله خامنهای بود.»
🔺به پرونده نگاه کردم و دیدم اسم ایشان در پرونده نوشته شده بود: «خانم حسینی». تازه فهمیدم كه ایشان برای آنكه شناخته نشوند، خودشان را «حسینی» معرفی کردهاند. بعد، یاد حرفهایشان افتادم كه گلایه میكردند از شرایط وقت گرفتن برای ویزیت. كلی پیش خودم شرمنده شدم. دفعه بعد كه ایشان به مطب من آمدند، یكدفعه سوال كردم: «ببخشید، شما خانم خامنهای هستید؟» تعجب كردند و گفتند بله. گفتم: «پس چرا خودتان را معرفی نكردید؟» گفتند: «چه ضرورتی داشت كه خودم را معرفی كنم؟» گفتم: «من از این به بعد به مسوول دفترم میسپارم که شما را بدون وقت قبلی به مطب من راهنمایی كند. بالاخره شما همسر رییسجمهور هستید.» ایشان بهشدت ناراحت شدند و گفتند: «لطفا چنین دستوری ندهید كه به هیچوجه قبول نمیكنم. من هیچ فرقی با این مردم كه ساعتها در مطب شما منتظر میمانند، ندارم. مثل همیشه زنگ میزنم و اگر توانستم وقت میگیرم و اگر هم نشد، روز بعد. خدا بزرگ است.»
راوی: دکتر علیرضا مرندی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
11.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️دوربین مخفی وقتی مجری،مجری نباشه/نصرتیوی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆