هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
🔴توجه توجه 🔴
◼️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام◼️
عاشقان امام حسین علیه السلام درخواست یاری داریم از همه شما سروران گرامی ، هرکس به وسع و توان مالی خودش اگر مشتاق هست کمک کند ، برای زائران حرم امام حسین علیه السلام
از ۵ تا تک هزاری گرفته تا به قدر وسع مالیتان ،
واریز به شماره کارت زیر 👇👇
6037997585406193
سرکارآباد
بعداز واریز لطفا به پی وی زیر مراجعه و اعلام کنید ممنون
🆔 @hajtohid
اجرتون با امام زمان عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ريح الدموع - نماهنگ بسیار زیبا اربعین 98 - کربلایی محمد فصولی
مشکی می پوشم گرم چاووشم
یاد شش گوشم دوستت دارم
ای اصل ایمان ای جان جانان
عشق بی پایان دوستت دارم
کاری کن تسلای قلب مادرت باشم
امسالم مثل هر سال آقا نوکرت باشم
روز و شب پریشون جسم بی سرت باشم
نزدیکه غمت ماه ماتمت
امسالم الهی که محرم رو ببینم
بی تابم حسین اربابم حسین
از حالا به فکر کربلا و اربعینم
کاشکی اربعین با دست ساقی
مهمونم کنی چای عراقی
محبوبي حسین
ریح الدموع
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️دختر کوچولوی لبنانی مایل است چادر بپوشد. ببینیم چرا./سورنا
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🔻داریوش ارجمند: من تحت تأثیر دو «علی» هستم؛ علی خامنهای و علی شریعتی
بازیگر نامآشنای سینما و تلویزیون:
🔹من شاگرد اول کلاس مرحوم دکتر شریعتی بودم و در دانشگاه مشهد کار هنری میکردم.
🔹او یک انسان مبارز بود. این جمله دکتر شریعتی همیشه در ذهنم میماند که «اگر بند از بندم جدا کنند حسرت گفتن یک «آخ» را بر دلشان میگذارم» و واقعا هم گذاشت.
🔹آن زمان دیدگاهی وجود داشت که مثلا هر کس عمامه سرش دارد عقبمانده است، اما دکتر شریعتی به این موضوع اعتقاد نداشت و به ما دانشجویانش میگفت در مسجد کرامت، روحانی جوانی است به نام سیدعلی خامنهای. بروید پای صحبتش بنشینید.
🔹من در همه زندگیام تحت تاثیر دو «علی» بودهام: علی خامنهای و علی شریعتی. همچنان هم همینطور است.
🔹تنها کسی که با من میجنگید ساواک بود، چون من با شریعتی راه میرفتم و از او تعریف میکردم. حدود سال ۴۵ یا ۴۶ بود. من را به زندان لشکر بردند و تهدید کردند که اعدامت میکنیم و بعد هم از دانشگاه اخراجم کردند
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
💠 ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ آیت ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ ﻗﻀﯿﻪ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﻩ!
🔸ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﻮﻥ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
🦋ﺑﻌﺪ ﻓﻮﺕ "آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ" ﺳﻨﮓ ﺗﺮﺍﺵ ﻫﺎ ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﺑﺮﺍﯼ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻥ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻦ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻌﻈﻤﯽ ﺳﻨﮓ ﺗﺮﮎ میخوﺭﻩ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﺩﯾﮕﻪ مینوﯾﺴﻦ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﯿﺪ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺯ ﺳﻨﮓ ﺗﺮﮎ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻩ
🔹ﺧﻼﺻﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻦ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﺗﺮﮎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻩ ﭘﯿﺶ ﭘﺴﺮ ﺍﺭﺷﺪ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ میرﻥ ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﭼﯽ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺍﺭﺷﺪﺷﻮﻥ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻓﻮﺗﺶ ﻭﺻﯿﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﺵ ﻓﻘﻂ ﺑﻨﻮﯾﺴﻨﺪ《 ﺍﻟﻌﺒﺪ 》ﭼﻮﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺷﻮﻥ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺒﻮﺩ. ﻋﺒﺪ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فشار قبر چیست؟
بخونید خیلی جالبه 👌🏻
استادالهی قمشه ای، میگوید: که مرگ واقعی چگونه است و فشار قبر چیست؟ آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ،در کسری از ثانیه انجام میشود. این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند. یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد. یه حس سبک شدن و معلق بودن ...
بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود. شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است. زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست. این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است
با مرور زندگی ،روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد. برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند. میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است ...
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند. این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی ...
مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود. ولی به هرحال وابستگی ست ...
این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد. یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد. یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد. اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند. به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد. فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است ...
این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند. پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد. این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد. یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود ...
وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد. بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست. گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند.
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم ؛🌹
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنید"
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم ... ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...
لطفاً این متن رو دقیق بخونید چون ارزش هر کلمه معادل دنیایی فهم و شعور هست 🙏🏻
👤 استاد الهی قمشه ای
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بدانیم_سالم_بمانیم
🎥 #غافلگیری_موکبداران_عراقی توسط زائران ایرانی برای تشکر از آنان!
پ.ن: به این میگن یه کار فرهنگی درجه 1 و پر برکت!
#الحسين_یجمعنا
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
1_51428017.mp3
2.54M
🎙احترام به پدر و مادر...
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🎤 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
👌اگر #پدرومادر ازت #راضی باشن دست به هرچیزی بزنی #طلا میشه
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
نامه ای خیلی خیلی خیلی خیلی زیبا از سوی پروردگار به همه انسانها❤️
🌹سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کردهام و نه با تو دشمنی کردهام(ضحی 1-2).
🌹افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را به سخره گرفتی(یس 30).
🌹و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید و از پیامهایم روی گردانیدی(انعام 4).
🌹و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام. (انبیا 87)
🌹و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان کردی خودت بر همه چیز قدرت داری(یونس 24).
🌹و این در حالی بود که حتی مگسی را نمیتوانستی و نمیتوانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمیتوانی از او پس بگیری(حج 73).
🌹پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزید آن هم چه لرزشی؛ گفتم کمکهایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی؟ اما به من گمان بردی چه گمانهایی. (احزاب 10)
🌹تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد، پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)
🌹وقتی در تاریکیها مرا به زاری خواندی، که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی. (انعام 63-64)
🌹این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شدهای. (اسرا 83)
🌹آیا من از دوشت باری که پشتت را میشکست برنداشتم؟ (سوره شرح 2-3)
🌹غیر از من چه کسی برایت خدایی کرده است؟ (اعراف 59)
🌹پس کجا میروی؟ (تکویر26)
🌹پس از این سخن دیگر به کدام سخن میخواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)
🌹چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که میبینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6)
🌹مرا به یاد می آوری؟ من همانم که بادها را میفرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده میکنم تا قطره ای باران از خلال آنها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود. (روم 48)
🌹من همانم که میدانم در روز روحت چه جراحتهایی برمیدارد و در شب روحت را در خواب به تمامی باز میستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه میدهم. (انعام 60)
🌹من همانم که وقتی میترسی به تو امنیت میدهم. (قریش 3)
🌹برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم. (فجر 28-29)
🌹تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)
❤️این پیام های زیبا را برای کسانی که دوست شان دارید ارسال نمایید🙏
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🔴نتيجه فرمانبردارى از شوهر
مرويست كه :درزمان پيامبر اكرم (ص)مردى از انصار به مسافرت رفت وقبل از رفتن به همسرش سفارش كرد كه از خانه بيرون نرود تا او برگردد.
چيزى نگذشت كه پدر آن زن بيمار شد . قاصد ى فرستاد واز پيامبر اكرم (ص) اجازه خواست تا به عيادت پدرش برود . حضرت فرمودند :درخانه بنسين و شوهرت را اطاعت كن.
حال پدر بدتر شد وبازهم آن زن از رسول خدا (ص) اجازه ملاقات با پدر را خواست ولى باز همان جواب را شنيد .
پدر آن زن از دنيا رفت وزن كسي رانزد پيامبر (ص)فرستاد و اجازه خواست تا در مراسم كفن ودفن پدر حاضر شود ولى پاسخ قبلى را شنيد واز خانه بيرون نرفت .
آن گاه رسول اكرم (ص)براى آن بانوى بزرگ پيغام فرستاد كه:
خداوند به پاس اين فرمانبردارى كه از شوهرش كردى هم تو را آمرزيد وهم پدرت را مورد مغفرت قرار داد .
منبع 👇🏻
📚داستان شگفت آور از عاقبت غلبه بر هوس
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🔴مرد ذاکـــر و ابلیس
مردی در میان بنی اسراییل ذکر"الحمدلله رب العالمین و العاقبه للمتقین" را زیاد بر لب جاری می ساخت . ابلیس از این کار او خشمگین شده بود یکی از شیاطین را مامور نمود تا به او القاکند که پایان خوش و عاقبت از آن ثروتمندان است .اما مامور ابلیس در ماموریت خود موفق نشد و کار به دعوا و مرافعه کشید تا اینکه تصمیم گرفتند برای پایان دادن به دعوا از کسی بخواهند که میانشان داوری نماید و هر کس مغلوب شد دستش بریده شود . آن دو، شخصی را به عنوان داور برگزیدند اما حق را به مامور ابلیس داد و پایان خوش را از آن ثروتمندان دانست بدین ترتیب یکی از دستان عابد بریده شد . ولی مرد عابد باز ذکر شریف را زمزمه نمود . مامور ابلیس که از سخت ورزی عابد خشمگین شده بود برای رهایی از دست او پیشنهاد کرد فردی دیگر را در میان خود حاکم سازند تا هرکس مغلوب شد گردنش زده شود . عابد نیز قبول کردو این بار مجسمه ای را میان خود به عنوان داور قرار دادند . در این هنگام مجسمه به اذن خدا بر محل بریده شدن دستان عابد دست کشید و دستانش را به او بازگرداند آن گاه ضربه ای سنگین بر گردن مامور ابلیس وارد کرد و او را به قتل رساند . مرد عابد با تماشای این حادثه گفت : این چنین است پایان خوش و عاقبت از آن متقین است.
(برگرفته از کتاب قصص الانبیا، آیت الله سید نعمت الله جزائری)
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه رفتند و دل بی سر و پا جا مانده
از هوای حرم کرب و بلا جا مانده....😭🌷
💥 برای همه اربعینی ها ارسال کنید
میلاد حیدری
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
Panahian-Clip-TarbeyateEshghi.mp3
913K
🎵تربیت عشقی!
🔸همه کار ها را کردم، بچهام خوب تربیت نشده، مشکل کجاست؟
🔹مشکل اینه که بچهات را عشقی تربیت کردی!
👶مجموعه کلیپهای تربیت فرزند (قسمت ۷)
#کلیپ_صوتی #تربیت_فرزند
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🔴حکایت عابد بی حیا
روزی روزگاری، مرد عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا می کرد. آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر می کرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند و او را بدینگونه سیر نمایند.
بعد از ۷۰ سال عبادت، روزی خدا به فرشتگانش گفت: «امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم.»
آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوهمنزل داشت رفت و از او طلب نان کرد. آتش پرست ۳ قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد و جلوی راه او را گرفت. مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد.
سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت. مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت: «ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟»
به اذن خدای عز و جلٌ، سگ به سخن آمد و گفت: «من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ خانه این مرد هستم. شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم.شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم. شبهایی که مرا از خانه اش راند،پشت در خانه اش تا صبح نشستم. تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شبغذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد. یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی. مرد با شنیدن این سخنان منقلب شد و به عبادتگاه خویش بازگشت و توبه کرد.
📚هزارویڪ حکایت
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
💕 داستان کوتاه
"قصابی" بود که هنگام کار با ساتور "دستش را بریده" بود و خون زیادی از زخمش می چکید.
همسایه ها جمع شدند و او را "نزد حکیم" باشی که دکتر شهرشان بود، بردند.
حکیم بعد از ضد عفونی زخم می خواست آن را ببندد که متوجه شد "لای زخم" قصاب "استخوان کوچکی" مانده است.
می خواست آن را بیرون بکشد، اما پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت:
زخمت "خیلی عمیق" است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم.
"از آن روز به بعد کار قصاب درآمد."
هر روز "مقداری گوشت" با خود می برد و با مبلغی به حکیم باشی می داد و حکیم هم همان "کار همیشگی" را می کرد، اما زخم قصاب خوب نشد که نشد.
مدتی به "همین منوال" گذشت.
تا این که روزی حکیم برای مداوای بیماری از شهر خارج شد و چند روزی به سفر رفت و از آنجایی که "پسرش" طبابت را از او یاد گرفته بود، به جای او بیماران را "مداوا" می کرد.
آن روز هم "طبق معمول" همیشه قصاب نزد حکیم رفت و حکیم باشی دست او را مداوا کرد و پس از ضد عفونی می خواست پانسمان کند که متوجه "استخوان لای زخم" شد و آن را بیرون کشید و زخم را بست و به قصاب گفت: به زودی زخمت "بهبود" پیدا می کند.
دو روز بعد قصاب خوشحال نزد پسر حکیم آمد و به او گفت:
"تو بهتر از پدرت مداوا می کنی.
زخم من امروز خیلی بهتر است."
پسر حکیم هم بار دیگر زخم را ضدعفونی کرد و بست و به قصاب گفت:
از فردا "نیازی نیست" که نزد من بیایی.
چند روزی گذشت و حکیم از سفر برگشت. وقتی همسرش سفره را پهن کرد متوجه شد که "غذایش گوشت ندارد" و فقط "بادمجان و کدو" در آن است.
با تعجب گفت:
این غذا چرا گوشت ندارد؟!
همسرش گفت: تو که رفتی پسرمان هم گوشتی نخریده.
حکیم با تعجب از پسر سوال کرد:
"مگر قصاب نزد تو نیامد؟"
پسر حکیم با خوشحالی گفت:
چرا پدر آمد و من زخمش را بستم و استخوانی را که لای آن مانده بود، "بیرون کشیدم."
مطمئن باشید "کارم" را خوب انجام دادهام.
حکیم آهی کشید و روی دستش زد و گفت: از قدیم گفته بودند؛
"نکرده کار، نبر به کار."
پس بگو، از امشب غذای ما گوشت ندارد. من خودم استخوان را لای زخم گذاشته بودم تا قصاب "هر روز" نزد من آمده و مقداری گوشت برایمان بیاورد.
از آن روز به بعد درباره کسی که جلوی پیشرفت کارها را بگیرد یا دائم اشکال تراشی کند، می گویند:
* استخوان لای زخم می گذارد…*
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدم قدم با یه علم .....
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
4_5832318249391359238.mp3
1.12M
اگه رفتی زیرقبه حسین یادم کن😭
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
4_6026261844149141813.mp3
2.08M
🌴خیلی دیگه سخته برام
🌴وقتی که آقا جلو چشام
🌴رفیق هیئتیم میگه
🌴 که عازم کرببلام
🎤 #سید_رضا_نریمانی🎧
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_بسیار_زیبا_از_شهید_مدافع_حرم_حمید_سیاهکالی_مرادی
@aniiiiiiiiiiiiiiiiiiii
@aniiiiiiiiiiiiiiiiiiii
♡برای ظهور کار کنیم ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺استاد رائفی پور #رائفی_پور « جهل شیک » #جاهلیت_مدرن
@aniiiiiiiiiiiiiiiiiiii
♡برای ظهور کار کنیم ♡
جایی دعوت بودم برنجشون با اینکه کمی نرم بود اما عجیب خوشمزه و معطر بود، طوری که خورشت روی اون اضافه میکردم عطر برنجو میگرفت، تا آخر برنج سفید خوردم فقط 😋
آخر مجلس از کسی که برنجو پخته بود سوال کردم: برنجتون عالی بود چکار کردید؟ به منم میگین⁉️
گفت من اینجا مهمانم برنجو به من سپردن درست کنم، مقدار پخت این برنجو نمیدونستم، سریع رفتم...
ادامه این خاطره واقعی 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/192544789Ca024ccbaef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اونايى كه نميرن كربلا ببينند لطفاً
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆