eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
57.8هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
30.3هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅سه خواب عجیب رهبرانقلاب که برای مادرشان نقل کردند 🔻از آقای خامنه‌ای هم خاطره دارید؟ 🔻بانو میردامادی: خیلی خاطره دارم... سید علی گفت مادر جان از دعاهای شما بود که زندانم کوتاه شد 🔻آسیدعلی ما هشت ماه زندان بود و بعد از اینکه آزاد شد گفتم: «مادر من خیلی دعا کردم و ختم‌ها گرفتم و کارها کردم و خواب عجیبی دیدم؛ حضرت رضا را به خواب دیدم که ایشان دست خود را به روی سینه‌ام کشیدند و قلبم آرام گرفت»؛ 🔅گفت: «مادر جان از همین دعاهای شما بود که هشت ماه طول کشید قرار بود من هشت سال در زندان بمانم.» 🔅یک روز «آقا سیدعلی» ما به اینجا آمد و گفت که یک خوابی دیده‌ام، خواب دیده‌ام که امام دور از جانشان مرحوم شده‌اند و من یک تعبیر خوبی کردم 🔅خلاصه گفت خواب دیدم که امام مرحوم شده‌اند و ما داریم ایشان را می‌بریم و جمعیت زیادی بود که از شهر بیرون رفتیم و بعد جمعیت کم شدند و روی بلندی رفتیم و جنازه را هم به روی بلندی بردیم. 🔅امام به «سید علی» گفتند تو یوسف می‌شوی 🔅دیدم که مردم ساکت هستند اما [من] از علاقه‌ای که به امام داشتم از شدت ناراحتی به پاهای خود دست می‌زنم و راه می‌روم و خودم را می‌زنم؛ 🔅آن بالا هم که رسیدیم از آن علاقه‌ای که داشتم گفتم بگذار روی امام را ببینم، وقتی روی امام را پس زدم، امام سرشان را بلند کردند و با انگشت اشاره کردند و دو مرتبه فرمودند «تو یوسف می‌‌شوی»؛ 🔅وقتی این خواب را برای من نقل کرد، گفتم حضرت یوسف هم در زندان بود و تو هم از بس که به زندان می‌روی مانند حضرت یوسف می‌مانی. 🔅این خواب مدت‌ها گذشت تا آن سالی که سیدعلی برای ریاست جمهوری انتخاب شد، یکی از علمای تهران این خواب سیدعلی را به یاد آورده بود و به تهران آمده و گفته بود، دیدید تعبیر این خواب چه بود، تعبیرش این بود که وقتی حضرت یوسف هم از زندان درآمد عزیز مصر شد. 🔅ماجرای خدمت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد گوهرشاد 🔻یک بار دیگر هم [سیدعلی] آمد گفت خواب دیده‌ام من در مسجد گوهرشاد یک مشغولیتی دارم و کارهایی مانند تزئین دیوارها و کار خیلی مشکلی انجام می‌دهم؛ 🔻بعد گفتند که پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) آمدند و نگاه کردند، من ایستاده بودم و دیدم پیامبر با حضرت امیر وارد شدند و پیامبر خیلی با جلالت بودند و حضرت امیر مانند نوجوانی کنار پیغمبر (ص) بودند، 🔻من هم کنار حضرت امیر(ع) رفتم و گفتم: «یا امیرالمؤمنین به حضرت رسول(ص) بفرمایید که من از این کار خسته شده‌ام و می‌خواهم دست بردارم، 🔻حضرت امیر(ع) هم گفتند یا رسول‌الله سیدعلی می‌گوید من خسته شده‌ام، پیامبر(ص) فرمودند "نخیر باید مشغول باشند و ادامه بدهد".»  🔅سیدعلی می‌گفت من در خواب یک قوتی گرفتم و بیدار شدم و دیدم فعالیتم برای همین خدمت به اسلام و تبلیغ و همین است که مردم به منزل من می‌آیند و به آنها راهنمایی می‌کنیم؛ این هم یک خواب ایشان بود. ♨️رسانه مستقل خبرحوزه 🔻🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3516137473Cc9d671e336
1.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه آب و ژله قاطی میکنی شد پذیرایی؟ اسمتم گذاشتی زن؟🤐 منم همین بودم والا ، تا مهمون میومد شوهرم رو میفرستادم پودر ژله بخره😐خودمم دیگه خسته شده بودم ازبی هنریم😩 تا بالاخره این کانال به دادم رسید 💃😅 دارم خودمو برای مهمونی های آینده آماده میکنم💪👇 https://eitaa.com/joinchat/1554776077Ce3098c2ffa ☝️☝️ اگه بیای با 🍧کم خرج و 🍡شیک وآسون سکته میدی جاریتو😁
😋👇 😋👇 اسفنجی خوشمزه😋👇 راست میگن مردا چشمشون به شکمشونه😅🤣 با دستپختت دلبری کن😜👆 😍😊🤗 http://eitaa.com/joinchat/1554776077Ce3098c2ffa ❌❌❌❌
✍🏻داستانهایی از امام رضا (ع) 📚کوه و دیگ راوی: ابا صلت هروی همراه امام وارد «مرو» شدیم. نزدیک «دهِ سرخ» توقف کردیم. مؤذن کاروان، نگاهی به خورشید کرد و رو به امام گفت: «آقا! ظهر شده است». امام پیاده شدند و آب خواستند. نگاهی به صحرا کردیم. اثری از آب نبود. نگران برگشتیم. امّا از تعجّب زبانمان بند آمد. امام با دست شان مقداری از خاک را گود کرده بود و چشمه ای ظاهر شده بود. وارد «سناباد» شدیم. کوهی نزدیک سناباد بود که از سنگ آن، دیگ های سنگی می ساختند. امام به تخته سنگی از کوه تکیه دادند و رو به آسمان گفتند: «خدایا!... غذاهایی را که مردم با دیگ های این کوه می پزند، مورد لطفت قرار ده و به این غذاها برکت عطا کن!» فکر می کنم خدا به برکت دعای امام، به کوه، نظر خاصی کرد. چون امام خواستند که از آن روز به بعد، غذایشان را فقط در دیگ هایی بپزیم که از سنگ آن کوه ساخته شده باشد. روز بعد، پس از کمی استراحت، امام به طرف محلی که «هارون» پدر مأمون در آن دفن شده بود، حرکت کردند. مأموران حکومتی جار زدند که امام می خواهد قبر هارون را زیارت کند، امّا امام با یک حرکت ساده، نقشه های مأموران را نقش بر آب کرد. آن حرکت هم این بود که کنار قبر هارون ایستادند و با انگشت، خطی در کنار قبر، کشیدند. بعد رو به ما فرمودند: این جا قبر من خواهد شد... شیعیان ما به این جا خواهند آمد و مرا زیارت خواهند کرد... و هرکس به دیدار قبرم بیاید، خدا لطفش را شامل حال او خواهد کرد. بعد رو به قبله ایستادند و نماز خواندند و با سجده ای طولانی، چیزهایی را زیر لب زمزمه کردند. اشک در چشمم جمع شده بود. 📚گنجینه معارف پایگاه اطلاع رسانی حوزه شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🎥 لحظه شهادت امام رضا (ع) بخشی از سریال "ولایت عشق" 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی! آیت الله مجتهدی تهرانے(ره): یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده به کربلا آمده بود، پای مجروح و خونینش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین (ع ) صحبت می کرد، من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین چه می گوید؟ گفت : می گوید امام حسین من از راه دور آمدم و تو را پیدا کردم ، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیدا کنی ! خوش بحال این افراد، خوش بحال این عقیده ها، خدا کند ماهم مثل اینها چنین عقیده ای داشته باشیم. کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
✍خاطره ای از استاد قرائتی 🕌یك سال براى زیارت به مشهد مقدّس رفتم. در حرم با حضرت رضاعلیه السلام قرار گذاشتم كه من یك سال مجّانى براى جوانها واقشار مختلف كلاس برگزار مى كنم و در عوض امام رضاعلیه السلام نیز از خدا بخواهد من در كارم اخلاص داشته باشم. مشغول تدریس شدم، سال داشت سپرى مى شد كه روزى همراه با جمعیّت حاضر در جلسه از مسجد بیرون مى آمدم، طلبه اى كه جلو من راه مى رفت نگاهى به عقب كرد، با آنكه مرا دید ولى به راه خود ادامه داد! من پیش خود گفتم: یا به پشت سر نگاه نكن یا اگر مرا دیدى تعارف كن كه بفرمایید جلو! ناگهان به یاد قرار با امام رضاعلیه السلام افتادم، فهمیدم اخلاص ندارم، خیلى ناراحت شدم. با خود گفتم كه قرآن در مورد اولیاى خدا مى فرماید: «لا نرید منكم جزاءً و لا شكوراً»(انسان 9) آنان نه مزد مى خواهند و نه انتظار تشكر دارند. من كار مجّانى انجام دادم، ولى توقّع داشتم مردم از من احترام كنند! خدمت آیة اللَّه میرزا جواد آقا تهرانى رسیدم و ماجراى خود را تعریف كرده و از ایشان چاره جوئى خواستم. یك وقت دیدم این پیرمرد بزرگوار شروع كرد به گریه كردن، نگران شدم كه باعث اذیّت ایشان نیز شدم، لذا عذرخواهى كرده و علّت را پرسیدم. ایشان فرمود: برو حرم، خدمت امام رضاعلیه السلام و از حضرت تشكّر كن كه الآن فهمیدى مشرك هستى واخلاص ندارى، من از خود مى ترسم كه در آخر عمر با ریش سفید در سنّ نود سالگى مشرك باشم و خود متوجّه نباشم. کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی! آیت الله مجتهدی تهرانے(ره): یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده به کربلا آمده بود، پای مجروح و خونینش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین (ع ) صحبت می کرد، من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین چه می گوید؟ گفت : می گوید امام حسین من از راه دور آمدم و تو را پیدا کردم ، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیدا کنی ! خوش بحال این افراد، خوش بحال این عقیده ها، خدا کند ماهم مثل اینها چنین عقیده ای داشته باشیم. کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
1.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽ديدار مادر و فرزند پس از ۳۸ سال 🔺استقبال مادر از پیکر پاک فرزند شهیدش «علی ايزديان» پس از ۳۸ سال در مسجد سليمان @Modafeaneharaam
@Aminikhaah امام رئوف.mp3
زمان: حجم: 4.48M
🎙 🔸 رفتار ما چقدر نزدیک به رفتار امام رضا ع است؟ ✅ @Aminikhaah
12.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آواز خواندن رضا صادقی در حرم امام رضا(ع)... اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY
*✨﷽✨* *🔵سیره‌ی عملی امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔵* 👈روزي عربي بدشكل و بسيار زشت ميهمان حضرت شد و بر سر سفره نشست. از روي حرص و اشتهاي فراوان مشغول غذا خوردن شد از آنجا كه خوي امام و اين خانواده، كرم و لطف است آن جناب از غذا خوردن او خوشحال گشت و تبسم فرمود: در بين صرف غذا پرسيد اي عرب زن گرفته اي يا مجردي؟ 🔹 عرض كرد زن دارم. فرمود چند فرزند داري؟ گفت هشت دختر دارم كه من از همه آنها زيباترم، اما آنها از من پر خورترند حضرت تبسم نمود او را ده هزار درهم بخشيد گفت: اين هم سهم تو و زوجه تو و هشت دخترت. ---------- 📚 لطائف الطوائف، ص ۱۳۹. ----------------------------------------- *🌺الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج🌺* @hamsaranekhoob