eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
65هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
23.9هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
از مادر بزرگم پرسیدم: بابا بزرگ تا حالا واست گل خریده؟ گفت: نه! ولی تمام دامن‌هایی که برام خریده گلدار بوده. عشق یعنی درک کردن آنچه هست😍، نه انتظار آنچه نیست!! ❤️برای شادی روح تمام مادربزرگ و پدربزرگ های آسمانی فاتحه و صلوات🙏 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
هدایت شده از 💗زندگی بانوی بهشتی
4_6050596248379983847.mp3
3.02M
درمان با تربت ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یکی از مهمترین اعترافات روح‌الله زم: ⭕️ ما در انتخابات از حمایت کردیم تا نارضایتی مردم به نقطه جوش خود برسد! اگر قالیباف یا رئیسی رئیس جمهور شده بود امروز این مشکلات و نارضایتی‌های مردمی وجود نداشت! ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
✅خجالت می کشیم! ✍استاد قرائتی: یک بار در کشور اندونزی خانمی را دیدم که ناگهان به ساعت و آسمان نگاه کرد و متوجه شد که نمازش را فراموش کرده است. فوری از کیف خود پارچه ای را بیرون آورد و روی زمین پهن کرد و به نماز ایستاد و به اطراف خود توجه هم نکرد! یکی از اشکالات ما آن است که گاهی حیای نابجا داریم. چیزی را نمی دانیم و از پرسیدن خجالت میکشیم. مطلبی را نمی دانیم و شهامت گفتن “نمی دانم” را نداریم. کاری را درست می دانیم ؛ ولی از انجام آن به خاطر نگاه دیگران می ترسیم. 📚کتاب شیوه های دعوت به نماز ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
آقایون دلیل ترک سیگار آوردم براتون 😜😂 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
تست هوش ↩️ 2 مرد نسبت به هم، دايی وخواهر زاده اند. يعنی اولی دايی دومی و خواهر زاده اوست. ⁉️ دومی نيز دایی اولی و خواهر زاده اوست. چطور چنين چيزی ممكن است !؟ ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
‏خالم از مامانم پرسید جایی قبول نشده؟ بعد مامان منم پرسید چیشد نوه دار نشدی؟ تا الان نتیجه یک - یک مساویه😂 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
طنز😂داستان😍 رفته بودیم مهمونی،یکی از نوه‌های صابخونه یه برگ مو رو شست آورد گفت عمو این خوردنیه واسه شما چیدم،منم تشکر کردم و خوردم، نوه کوچیکتره تا اینو دید رفت یه برگ سیب! چید شست آورد گفت عمو اینم بخور،نخواستم دلشو بشکنم و مثل یه گوسفند مهربون برگ درخت سیبم خوردم☺️😐🤦‍♂😂 ✨﷽✨ ✅چقدر ساده میشه دل کسی رو شکست!؟!!!.... ✍مراسم تشیع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد پاییزی در گورستان بودم. نوه متوفی اصلا گریه نمی‌کرد و محزون هم نبود. سال‌ها این موضوع برای من جای سوال بود با این‌که او سنگ‌دل هم نبود. بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدر بزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوه‌های خود عیدی می‌داد و ما کودک بودیم، ما نوه دختری او بودیم و او به نوه های پسری‌اش 1000 تومنی عیدی داد ولی به ما 200 تومنی داد و در پیش آن‌ها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او شما 1000 تومنی عیدی بگیرید. این حرکت او برای همیشه یاد من ماند و من تا زنده‌ام او را پدربزرگ و خودم را نوه او هرگز نمی‌دانم. برای نفوذ در دل‌ها شاید صد کار نیک کم باشد ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت احمقانه کافی است. و بدانیم کودکان هرچند در مقابل محبت ما توان تشکر ندارند و خجالت می‌کشند و در برابر تندی و بی‌احترامی ما، از ترس ما توان عکس‌العمل ندارند و سکوت می‌کنند، ولی آن‌ها تمام رفتار ما را می‌فهمند و محبت‌ها و بدی‌های ما را می‌بینند و می‌دانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ می‌کنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی می‌کنند. ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
✨﷽✨ ✍ پنج سال از زندگی ام گذشته بود، اول زندگى ام بود، بى پول شدم، رفتم خانه استادم گفتم: آقا زمانى كه شما طلبه بوده اى بى پول هم شده اى؟ گفت خيلى، گفتم يك خاطره به من بگو كه حال بيايم؛ گفت: در قم درس میخواندم وارد خانه شدم، خانمم حامله بود، جيغ كشيد كه میخواهم زايمان كنم. يا الله ماما میخواهم . میگفت دويدم توى كوچه ديدم هيچى پول ندارم، رفتم توى خانه، خانمم گفت چه كردى؟ باز آمدم توى كوچه، ديدم هيچى پول ندارم. هى رفتم خانه و آمدم توى كوچه، فكرم به هم ريخت. میگفت آيت الله العظمى بروجردى زنده بود رفتم در خانه را زدم، در را باز كردند خادم گفت چيه؟ گفتم اين نامه را بده به آقا؛ يك نامه نوشتم روى نامه اين آيه را نوشتم «وَهُزِّى إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا» مريم يكدفعه حامله شد میخواست زايمان كند وحشتش گرفت، خدا گفت: نترس درخت خرما را تكان بده خرما تازه برايت میفرستم. گفتم اين را بده به آقا، گفت آقا رفته بخوابد، گفتم تو را به خدا اگر خوابش نگرفته آنرا بهش بده، گفت باشد. آقا هم ديده بود و خنديد گفت خانمش درد زايمان دارد و پول ندارد زود به او پول بدهيد. به من گفت: آقاى قرائتى بى پولى تو به اينجاها رسيده ؟؟ گفتم حالا حالاها خيالم راحت است من حالا حالاها پول دارم. گاهى وقتها غصه هاى ديگران را هم ببينيد، يك ديوانه توى كاشان بود میگفت همه مردم غصه دارند، اگر غصه ها را از مردم بگيريم بريزيم توى يك میدان، همه مردم میشوند بى غصه، بگوييم اى مردم بى غصه، دور میدان جمع شويد، دنيا جاى غصه است، خودتان يكى از غصه ها را برداريد؛ میگفت مردم دور میدان جمع میشوند نگاهشان به غصه هاى ديگران بيفتد میگويند آقا تو را به خدا غصه ی خودم را بدهيد. يعنى اگر غصه هاى ديگران را ببينيم میگوييم زنده باد غصه خودمان. بنابراين يك جوانى كه میخواهد ازدواج كند وحشت نكند، غصه دارى؟ ديگران هم داشته اند. قرآن میگويد به تو متلك گفتند؟ به تمام انبياء گفتند. اين مشكلات را همه داشته اند... ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
4_6050596248379983847.mp3
3.02M
درمان با تربت آیت الله مهدوی امام جمعه اصفهان شماره دفتر ایشان ۳-۰۳۱۳۶۶۱۱۱۱۲ ┄┅┅❅🟤🟢🔴🟣❅┅┅┄ @t_banooo
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
طنز😂 دیشب شوهر عمم یک معما فوروارد کرد گروه خانوادگی جوابش رو‌نمی‌دونستم، گفتم تو اول بگو این خانمی که ازش فوروارد کردی کیه؟! صبح بیدار شدم، دیدم عمم داره ازش طلاق میگیره😍😁 تلنگرانه✅ ⭕️ نوع دوم سوءظن بدگمانی به مردم هست که این نوع از سوظن هم در رابطه با مومنان مذموم و حرام است.❌ 🌲داستان هیزم شکن ⚜هيزم شکن صبح از خواب بيدار شد و ديد تبرش ناپديد شده … شک کرد که همسايه اش آن را دزديده باشد براي همين تمام روز او را زير نظر گرفت... متوجه شد همسايه اش در دزدي مهارت دارد مثل يک دزد راه مي رود مثل دزدي که مي خواهد چيزي را پنهان کند پچ پچ ميکند. آن قدر از شکش مطمئن شد که تصميم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضي برود. اما همين که وارد خانه شد تبرش را پيدا کرد.زنش آن را جابه جا کرده بود.😶 مرد از خانه بيرون رفت و دوباره همسايه را زير نظر گرفت: و دريافت که او مثل يک آدم شريف راه مي رود حرف مي زند و رفتار مي کند.» 👈به سوءظن هرچقدر میدان بدیم خودشو بیشتر در قلبمون جا میکنه اگر در همان لحظه ک فکری به ذهنمون اومد برای خودمون هی توجیه و توجیه و توجیه کنیم کار به قضاوت و نتیجه گیری در مورد دیگران نمیرسه✅ 🔰🔰🔰🔰🔰 @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مهران غفوریان و خاطره دزدیدن ماشین پسر خالش !😂😁 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
▪️زوج شیرازی علی و زهرا تصمیم گرفتند هزینه مراسم ازدواج‌شان را با تهیه ۱۱۰ قواره چادر به ارزش ۲۵ میلیون تومان در خرج کنن و همچنین هزینه شام عروسی را به تهیه بسته‌های غذایی برای افراد ضعیف جامعه که به لحاظ اقتصادی مشکل دارند به مبلغ ۶ میلیون تومان خرج کنن... ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا اول بپرسید چی شده، بعد ابراز همدردی کنید😂 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
‏به فروشنده گفتم کیف فیکه دیگه؟ فکر کنم نمیدونست فیک یعنی چی. گفت بله فیک و عالی 🤦‍♀😂😂 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
آبگوشت رو باید غذای ملی اعلام کنند. خبر دادن ده نفر مهمون اضافه شده، مادرم یک چهار لیتری آب دیگه ریخت تو قابلمه😂😂   ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
موقع شام آدامسمو میچسبونم به بشقابم بعد از شام دوباره میخورم... . . . اونوقت دولت انتظار داره ''من یارانمو ببخشم''🤨😁   ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
سخنرانی استاد موضوع: استخاره های غلط 👇👇
CQACAgQAAxkDAAEWxaxfyejz31xBT9cRm-tutnQVgdgqzwACmAgAAmezAAFS7BxoJfyzI1YeBA.mp3
3.51M
استخاره های غلط ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
🤠🤠عراقی نگو، گودزیلا بگو😂😂 (قسمت اول) مشغول خنثی کردن میدون مین بودیم💥یکهو صدایی از نزدیک من بلند شد. چسبیدم به زمین و چشم تنگ کردم و به جایی که صدا آمده بود، نگاه کردم🧐در آن تاریکی فقط سیاهی یه آدم را توانستم تشخیص بدهم. یک عراقی در سنگر کمین نگهبانی می‌داد😱اول می‌خواستم همان جا بمانم و بگذارم حساب او را رزمندگان برسند، اما نمی‌دانم چطور شد که زد به سرم آرتیست بازی در بیاورم😁 تصمیم گرفتم که بلند شوم و مثل فیلم‌های سینمایی، گربه وار بروم و از پشت ناکارش کنم😅 بی سر و صدا خزیدم و به پشت سنگر کمین دشمن رسیدم. در فیلم‌ها دیده بودم که چطور قهرمان می‌پرید وبا یک ضربه به پس گردن دشمن او را از پا در می‌آورد و بی هوش می‌کند. آب دهانم را قورت دادم. مشتم را گره کردم👊و دعایی در دل خواندم🙏و بعد مثل بختک از پشت سر روی دشمن پریدم و یک ضربه مشت جانانه به پس گردنش زدم اما انگار با مشت به صخره سنگی کوبیده بودم! طرف‌فقط «هقی» کرد و برگشت طرف من. یاجدة سادات! عراقی نگو گودزیلابگو🤣🤣غولتشن بود دومترطول، یک متر عرض. سیبیل از بنا گوش در رفته و قوی و عضلانی💪خواستم مشت دوم را بزنم که مشتم توی پنجه‌اش اسیر شد نامرد چند کلمه عربی بلغور کرد و بعد افتاد به جانم دِ بزن. به عمر کوتاهم چنان کتکی نخورده بودم😭 چنان می‌زد که انگار قاتل پدرش را می‌زند! چپ و راست مشت و لگد بود که به پک و پهلویم فرود می‌آمد. خجالت و ترس از لو رفتن عملیات را گذاشتم کنار و عربده ای از حنجره دادم بیرون‌تااینکه....ادامـــه دارد 🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼 🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
عراقی‌نگو،گودزیلابگو😂(قسمت‌دوم) ادامه....همان لحظه دوستانم سررسیدند. حالا ما ۸ نفر بودیم و او یکی. اما مگر زورمان می‌رسید! مثل شیرهای گرسنه‌ای که به گاومیش‌ها حمله می‌کنند، از سر و کله‌اش آویزان شده بودیم و می زدیمش. من که دل خونی از او داشتم، فقط گوشش را گاز می‌گرفتم و تند تند به دماغ خرطوم مانندش چنگ می‌زدم. اما او با یک حرکت ما را تاراند. دست انداخت و از نوک سلاحش گرفت و با قنداقش افتاد به جانمان. انگاری ناظم بی رحمی بود که به جان چند دانش آموز درس نخوان شلوغ افتاده است.حالا ما پیچ و تاب می‌خوریم و گریه کنان خدا را صدا می‌زدیم و او هم می‌زد. داشت دخلمان را می‌آورد که یک تیر از غیب رسید و درست خورد به پس کله‌اش و او با هیکل سنگینش تلپی افتاد روی من بدبخت. داشتم له می‌شدم که بچه‌ها آه و ناله کنان آمدند و چند تایی زور زدند انگار بخواهید یک جرثقیل🏗 از جوی آب در بیاورید، او را از روی من انداختند کنار.آه و ناله کنان داشتیم پک و پهلویمان را می‌مالیدیم. لامروت جای سالم در تن و بدمان نگذاشته بود. با هزار مکافات خودمان را به یک ماشین رساندیم و رسیدیم به اورژانس صحرایی. حالا درد و ناله یک طرف، سؤال امدادگرها، طرف دیگه که: شما چرا به این حال و روز افتاده‌اید؟ نگاه کنید! انگار زیر تانک رفته‌اند؛ یک جای سالم تو بدنشان نیست! برادر شما مجروح شدید یا تصادف کردید؟😂یکی از بچه‌ها که حال و روزش بهتر از بقیه بود، با مکافات ماجرا را تعریف کرد. امایی کاش تعریف نمی‌کرد از بس از متلک‌ها و خنده اهالی اورژانس جان به سر شدیم😣 🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼 🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
هدایت شده از 💗زندگی بانوی بهشتی
سلام شبتون بخیر بنده ۵ ماهی میشه عقد کردم من ۲۸ ساله و همسرم ۳۲ ساله همسرم بسیار مذهبی و مومن هستن برای من کنترل نگاه همسر خیلی مهم بود و در جلسه خاستگاری خیلی تاکید کردم و ایشون هم اصلا من و خانمهای دیگه رو نگاه نمیکردن الان که بیرون میریم، گاهی اوقات به خانمها خیلی نگاه میکنه یعنی با نگاهش خانمها رو دنبال میکنه تا وقتی دور بشن من چادری با حجاب هستم و از نظر تیپ زدن و مرتب بودن خیلی رعایت میکنم رفتارها و حرفهای جذب کننده هم انجام میدم خودم خیلی موضوع نگاه رو رعایت میکنم با نامحرم در حد ضرورت صحبت میکنم البته خیییلی علاقشون به من زیاده و محبت کلامی و رفتاری خیییییلی زیادی دارن و برای من واقعا هیچی کم نمی زارن ولی واقعا رفتارش ناراحتم میکنه ولی چیزی نگفتم ممنون میشم راهنمایی کنید 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob