شادی و نکات مومنانه
معمای مهمانی #معما ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
پاسخ:
نفر اول با 9 نفر دست می دهد.
نفر دوم با 8 نفر
و.......
9+8+7+6+5+4+3+2+1=45
کلا 45 تا دست دادن اتفاق می افتد.
پاسخ C میباشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واسه موندن همین دلیل بسه👌
😂
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
🔴 مشکل نقاشی کجاست؟؟
15ثانیه =نابغه
30ثانیه =باهوش
45ثانیه =متوسط
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اول بذار ببینم تو کیفت چی داری
[بچه است دیگر 😂 ]
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
✨با آن همه شوخ طبعی سر نترس و شجاعت خاصی داشت.همان طور که خوش خنده بود و بچه ها را می خنداند. پای روضه های اباعبدالله خیلی نمکی گریه می کرد.
💫حاضرم قسم بخورم اگر با هر کدام از رفقایش صحبت کنید تا اسم حسین مشتاقی را بیاورید، اولین عکس العمل شان لبخند است.
✨با اینکه با همه شوخی می کرد و خلاصه اذیت و آزارش به بچه ها رسیده بود.اما همه دوستش داشتند.
💫مثلا وقت هایی که چایی می ریختیم بخوریم، بی سر و صدا می رفت و نمک می ریخت توی لیوان چای،آب معدنی بچه ها را برمی داشت و کلا آرام و قرار نداشت.
✍ روایتی از همرزم #شهید_حسین_مشتاقی🌹
@Modafeaneharaam
🎨 لوح
💠 شهید مدافع حرم محمد کیهانی :
مردم عزیز و با شرافت ایران عزیز تا میتوانید از ولایت فقیه مراقبت نمایید، همیشه گوش به فرمان رهبر با بصیرت خود امام خامنهای عزیز باشید.
#شهید_محمد_کیهانی
🔅 طراح | khademgraph
@Modafeaneharaam
طنز😁نکته✅
"بگذریم غیبت نکنیم"
" اصلا به ما چه؟"
جمله ای آشنا بعد از دو ساعت فضولی و غیبت😏😂
غیبت❌❌❌
روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند،اما حسنات خود را در آن نمى بيند،عرض مى كند:الهى! اين كارنامه من نيست!زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم!به او گفته مى شود:پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش،عمل تو به سبب #غيبت كردن از مردم بر باد رفت،سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند،در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند،عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام!گفته مى شود:فلانى از تو #غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.
📚جامع الأخبار (شعیری)ص۱۴۷
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
پدیده ای سرخ رنگ
هشت ساله بودم که در یک میهمانی شبانه برای اولین بار با پدیده ای سرخ رنگ به نام "خرمالو" آشنا شدم...
نامبرده را شکافته و چشیدم...
شوربختانه خرمالوی مذکور به غایت گس بود و تا چند ساعت احساس می کردم گونه هایم در حال تجزیه شدن هستند..
در نهایت ؛
تجربه تلخ اولین کام از خرمالو،باعث شد که من سی سال این گردالی سرخ رنگ را به صورت یک طرفه تحریم کنم.
با اصرار فراوان همسرم،دیوار تحریم خرمالو ترک برداشت و من هم در سی و هشت سالگی به خرمالو یک فرصت تازه دادم...
خرمالو هم از این فرصت به نحو احسن استفاده کرد و چنان مزه ای را تجربه کردم که مجبور شدم خرمالو را از لیست سیاه بیرون آورده و ایشان را پس از لیمو ترش و توت فرنگی در "صدر مصطبه" بنشانم...
یک تجربه ی تلخ در هشت سالگی،باعث شد که سی سال از همه خرمالو ها متنفر باشم...
اولین تجربه های کودکی،شالوده ی ما را می سازند...
چه بسیارند باورها،هنجارها و اعتقاداتی که به خاطر ؛
تجربه طعم"گس" آن ها در کودکی،هنوز منفور ما هستند.
مواظب تجربه های گس فرزندان مون باشیم و آگاهشون کنیم...
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
طنز😁داستان😍
یه سریام خیلی با اعتماد بنفس میان میگن حس من هیچوقت بهم دروغ نمیگه.
حالا انگار ما هرشب حسمون با چش قرمز میاد خونه میگیم کجا بودی میگه با رفیقام کتابخونه بودم😐😂
داستان😍
💠دو کلام حرف حساب
🔹هفت یا هشت سالم بودم، با سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن!
🔹پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش... میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.
🔹خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود... مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور میکردم اما اضطراب نهفته ای آزارم می داد.
🔹پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود. که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت نه همشیره.
گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه از جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد گفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.
🔹دنیا رو سرم چرخ میخورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت به خاطر دو گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج صبوری!
🔹مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من!
ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟! بخدا هنوزم بعد 44 سال لبخندش و پندش یادم هست!
بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟
چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه كتاب های روانشناسی خوندن و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه...!
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
امیرالمؤمنین عليه السلام:
اگر خواستى از برادرت ببرى، ته مانده اى از دوستى خود براى او باقى گذار كه اگر روزى به فكرش رسيد كه آشتى كند به آن بازگردد
إنْ أرَدْتَ قَطِيعةَ أخيكَ فاستَبْقِ لَهُ مِن نفسِكَ بَقيّةً يَرجِعُ إليها إن بَدا لَه ذلكَ يوما مّا
نهج البلاغه، از نامه31
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
سوتی خاطره🤦♀😁
پسرم که امادگی میرفت
یه همکلاسی داشت
من با مامانش میونمون خوب بود که باردار هم بود
اخرای سال یه جشن پایان تحصیلی براشون گرفتن
اونروزم سرویس نبود باید خودمون بچه هارو میبردیم و میاوردیم
بالاخره بچه هارو بردیم جلو مدرسه من این خانمو دیدم
گفت حالم خوب نیی و بارداریم پرخطره و فلان
از من اصرار که تو دیگه ظهری نیا دنبال بچت من خودم میارم
از اون اصرار که نه زحمتتون میشه خودم میام
منم اصرار که نه بابا چه زحمتی سوار ماشین میشه سوار من نمیشه که
اونم میگفت نه خودم با اژانس میام میبرمش
بالاخره راضیش کردم من بچه رو ببرم ظهری برگردونم
برگشتم خونه سر ظهر رفتم دم مدرسه خیلی ریلکس پسر خودمو ورداشتم اومدم خونه😄
بعد یک ساعت یادم افتاد قرار بود همکلاسیشم ببرم خونشون😬
زنگ زدم مدرسه که بگم نگردارین بچه رو الان خودمو میرسونم
تا اسم بچه رو گفتم
فکر کردن من مادرشم گفتن بله خانم فلانی همین الان دادیم اژانس اورد🙄
نگو انقد منتظر شده زنگ مدرسه زده
گفتن هنو اینجاست بیچاره گفته بدین بچه رو اژانس بیاره😩😂😂😂
انقد خجالت کشیدم حتی زنگ نزدم معذرت بخام
اونم هیچ وقت زنگ نزد😅😂😇
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
🔖فرازی از وصیتنامه شهید «علی محمد قربانی»
🌸در فرازی از وصیتنامه شهید علی محمد قربانی آمده است: «مردم خوب و سالم کم نیستند و مسائل جامعه را هم به خوبی میدانند و میفهمند و بهترین تصمیم را در موقع خود میگیرند. میبینیم که هر وقت آقا اذن میدهد چه عکس العملی از خود به زیبایی نمایش میدهند. من که به این ایمان دارم و رسیده ام که تنها راه نجات جامعه و عاقبت بخیر شدن فقط و فقط گوش به فرمان آقا بودن است و لا غیر...»
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیاز به بغل داشت😄
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
پیشنهاد وزیر جوان به دانشجویان در روز دانشجو
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
– اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل
– خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب
– کار گروهی در هنگام امتحان
– حرف زدن بدون تکون خوردن لب
– حضور در زمان غیبت
– توانایی خواندن مطالب کل ترم در کاغذی به ابعاد 4 در 4
روز دانشجو مبارک😁
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واسه روز دانشجو از مردم پرسیدن که اگه به عقب برمیگشتی بازم درس میخوندی؟
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
قرار بود باسواد شویم...
یک عمر صبح زود بیدار شدیم و لباس فرم پوشیدیم. صبحانه خورده و نخورده، خواب و بیدار، خوشحال و ناراحت، با ذوق یا به زور، راه افتادیم به سمت مدرسه...
قرار بود باسواد شویم...
روی نیمکت نشستیم، صدای حرکت گچ روی تختهی سبزرنگی که میگفتند سیاه است را شنیدیم، با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که میخورد مثل پرنده که در قفسش باز میشود از خوشحالی پرواز کردیم...
قرار بود باسواد شویم...
بند دوم انگشت اشارهمان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم، به ما دیکته گفتند تا درست بنویسیم... گفتند از روی غلطهایت بنویس تا یاد بگیری، ما نوشتیم و یاد گرفتیم...
قرار بود باسواد شویم...
از شعر، از گذشتههای دور، از مناطق حاصلخیز، از جامعه، از فیثاغورث، از قانون جاذبه، از جدول مندلیف گفتند، تا ما همهچیز را یاد بگیریم...
استرس و نگرانی... شببیداری و تارک دنیا شدن. کنکور شوخی نداشت، باید دانشجو میشدیم.
قرار بود باسواد شویم...
دانشگاه، جزوه، کتاب، امتحان و نمره... تمام شد. تبریک حالا ما دیگر باسواد شدیم.
فقط میخواهم چند سوال بپرسم...
ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟
ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟
ما چقدر سواد رابطه داریم؟
ما چقدر سواد دوست داشتن داریم؟
ما چقدر سواد انسانیت داریم؟
ما چقدر سواد زندگی داریم؟
قرار بود باسواد شویم...
👤 حسین حائریان
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خداوندی که مدیریتش حسابداری
وحسابداریش مدیریتی بر مدار عدالت.
چه اینکه به مثقال وذره هم رسیدگی
میکند وچیزی را از قلم نمی اندازد.
دارايی هاتون روز افزون، بدهی هاتون كن فيكون، سرمايه هاتون شادی، دلتون گرم، گردش وجوه نقدتون بكام....
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
بعضی وقتا با یه اشتباه نوزده نمیشی صفر میشی... 👌
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سری که برف اومد، از این کارا کنید 😍❄️
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم درآمد دولت از این دو هفته تعطیلات 😄👌
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
سوتی خاطره😂🤦♀
سلام
یه سال واسه عیددیدنی رفتیم خونه دوستمون، رفتیم نشستیم سفره ی هفت سین، شوهرم یه کم آجیل برداشت خورد
دوستم هم سرسفره ظرفی واسه آشغال نذاشته بود، یهوشوهرم خودشو خم کرد ریخت داخل یه پیش دستی حالا حدس بزنین توش چی بود😂
داخل اون پیش دستی چیپس میوه بود که شوهرم فکرکرده اونا آشغاله 😂
برگشت گفت ااا اینا اشغال نبود؟؟
منکه داشتم روده بُرمیشدم ازخنده ولی جلوی خودموگرفتم، الان هم که دارم مینویسم خندم گرفته
خداوکیلی خب چیپسهای میوش هم شبیه آشغال میوه بود😂😂
خدا منوببخشه
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
شادی و نکات مومنانه
🔴 مشکل نقاشی کجاست؟؟ 15ثانیه =نابغه 30ثانیه =باهوش 45ثانیه =متوسط ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
پاسخ
خرس قطبی در قطب شمالی ساکن هست و پنگوئن ها در قطب جنوبی و این دو در کنار هم پیدا نمی شوند😉
طنز😁داستان😍
از خانواده پدریم
فقط با بابام رفت و آمد داریم😐🤦♀😁
داستان😍
روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد
سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: این سبد گردو را هدیه میدهم به مردم دهکده، فقط در صف بایستید و هر کس یک گردو بردارد، به اندازه همه گردو در این سبد است و به همه میرسد
مرد ثروتمند این را گفت و رفت
مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند
و یکی یکی از داخل سبد گردو برداشتند
پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد
اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد
و نوبتش را به نفر بعدی داد!
به این ترتیب هر کسی یک گردو برمیداشت
و پی کار خود میرفت
مردی که خیلی احساس زرنگی میکرد
با خود گفت: نوبت من که رسید دو تا گردو برمیدارم و فرار میکنم
در نتیجه به این پسر چیزی نمیرسد
او چنین کرد و در لابهلای جمعیت گم شد
سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند
و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت:
من از همان اول گردو نمیخواستم این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد
خیلیها دلشان به گردوبازی خوش است!
و از این غافلند که آنچه گرانبهاست و ارزش بسیار بیشتری دارد سبدی است که این گردوها در آن جمع شدهاند
خیلیها قدر خانواده و همسر و فرزند خود را نمیدانند و دائم با آنها کلنجار میروند
و از این نکته طلایی غافلند که این سبدی که این افراد را گرد هم و به اسم خانواده جمع کرده ارزشی به مراتب بیشتراز لجاجتها و جدلهای افراد خانواده دارد
بسیاری اوقات در زندگی گردوها آنقدر انسان را به خود سرگرم میکنند که فرد اصلاً متوجه نمیشود به خاطر لجاجت و یا یکدندگی و کلهشقی و تعصب و خودخواهی فردی و گروهی در حال از دست دادن سبد نگهدارنده گردوهاست
و وقتی سبد از هم میپاشد و گردوها روی زمین ولو میشوند و هر کدام به سویی میروند
تازه میفهمند که نقش سبد در این میان
چقدر تعیینکننده بوده است
بیائید در هر جمعی که هستیم سبد و تور نگهدارنده اصلی را ببینیم و آن را قدر نهیم
و نگذاریم تار و پود سبد ضعیف شود
چرا که وقتی این تور نگهدارنده از هم بپاشد
دیگر هیچ چیزی در جای خود بند نخواهد شد
و به هیچکس سهم شایسته و درخورش
نخواهد رسید!
بسیاری از شکارچیان باهوش به دنبال سبد هستند و نه گردوهای داخل آن
بنابراین حواسمان جمع باشد که بیجهت سرگرم گردوبازی نشویم و اصل کار را از دست ندهیم
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
سلام..اینم قرآن کامل همراه با صدا و تصویر ...👇👇👇
http://www.parsquran.com/book/
یک هدیه ناب.. ، چه بهتراز قران صوتی برای مخاطبان گرامی...🙏🌹
برای این مجموعه زحمات زیادی کشیده شده لطفا جهت همه گیری این هدیه گرانبها و استفاده هر چه بیشتر تا میتوانید باز نشر دهید...
التماس دعا ...
💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak