🌷 خاطرات جبهه 🌷❤️
سال ۶۱، پادگان ۲۱ حمزه، فخرالدین حجازی آمده بود منطقه برای دیدن دوستان، طی سخنانی خطاب به بسیجیان روی ارادت و اخلاصی که داشت، گفت: من بند کفش شما هستم. یکی از برادران، نفهمیدم خواب بود یا عبارت درست برایش مفهوم نشد، از آن ته مجلس با صدای بلند در تأیید و پشتیبانی از حرف او تکبیر سر داد. جمعیت هم با اللّه اکبر خودشان بند کفش بودن او را قبول کردند😐😁😁
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
@mezahotollab
✅ تمرین از علامه طباطبایی برای تمرکز ذهن،قبلش یه داستان کوتاهی بگم:
🔹 یه نفر از مرتاض های هندی اومده بود پیش علامه.
از اون کسانی که مثلا آدم ها رو میذاشت روی یه سینی و از سطح زمین بلند میکرد. یه بنده خدایی میگفت که من با چشم خودم دیدم اون رو.
👳
اون مرتاض اومده بود قم و بعضی طلبه ها گفتن ببریمش پیش علامه
🔸 اومدن پیش علامه و گفتند یه کسی هست قدرتهایی داره و اینا... یه بار بیاریمش پیش شما؟
استاد گفت: نه برای چی آخه!😒
🔶 خلاصه اینا هم انقدر اصرار کرده بودن تا بالاخره علامه اجازه دادن.
اما آخرش علامه گفته بود که شما اون مرتاض رو خواستید بیارید ولی من کاری بهش ندارم و باید به کارای نوشتن بپردازم.
🔹 بعد اون آقا رو آوردن پیش علامه و بهش گفته بودند ببین یکی از آدمهای قوی ما ایشونه.
اون مرتاضه گفته بود حالا ببینید من چیکارش میکنم!😏
بعد اومد و نشست یه کناری، حضرت علامه هم کنار میز کوچکی مینوشت....📝
یه سلام و علیکی کردن...
بعد این مرتاضه هی نگاه میکرد به علامه و...
🔹 ما که نمیدونستیم چی میگذره، چه امواجی داره رد و بدل میشه...😐😁
بعد علامه هر چند وقت یکبار سرش رو بلند میکرد و یه نگاه میکرد به این مرتاضه،
اینم آه، و فریاد میکشید و پرت میشد یه طرف و یه کارهایی میکرد!!!
💢 بعد از دو سه مرتبه که اینجوری شد، گفت: بابا این کیه من رو آوردید پیشش؟این کیه آخه؟😤😁
من تمام قدرتهام رو برای منصرف کردن فکر این و ازبین بردن تمرکز و توّجهش بهکار میبرم، اما یه نگاه به من میکنه تمام زحمات من رو به هدر میده.🤕
🌹✔️ 🏅 این قدرتی هست که یه مومن میتونه در اثر ایمان و تمرکز زیاد به دست بیاره.
حالا بریم سراغ تمرینی که علامه طباطبایی رحمه الله علیه دادن برای تمرکز.
در رسالة الولایة،علامه طباطبایی میفرماید:
✅ مکان خلوتی را انتخاب کن که هیچ مشغولکنندهای از قبیل نور،صدا، و غیره در آنجا نباشد، سپس طوری بنشین که مشغول به کاری نشوی و حواست پرت نشود و چشمانت را بسته نگه دار.
🔵 آنگاه صورتی را مثلاً صورت «الف» یا یکی از اسماءالله را در خیال خود مجسّم کن که کاملاً توّجهت به آن معطوف شود و هوشیار باش که هیچ صورت خیالی واردمحوطه صورت«الف» نشود،👌
🔶 در این هنگام که ابتدای کار است درمییابی که صورتهای خیالی دیگر مزاحم تو شده و ذهن تو را میخواهند تاریک و مشوّش نمایند،
صورتهایی که بسیاری از آنها قابل تشخیص و شناسایی از یکدیگر نیست.👥👤👥
🔵 صورتهایی که افکار روزانه و شبانه و مقاصد و خواستههای توست.
🔶 حتّی این افکار چه بسا دربارهی این باشد که یک ساعت بعد با کي ملاقات داری، یا فلان شخص را ملاقات خواهی کرد یا فلان عمل را انجام خواهی داد،
👈 این در حالی است که تو در خیال خود فقط به صورت «الف» نظر داری و به آن توّجه میکنی
و این تشویش مدّتی با تو خواهد بود و تداوم خواهد داشت.
🔵پس اگر چند روزی به تخلیه و پاکسازی این خیالات مزاحم اقدام نمایی،
(یعنی میاد بزنش کنار... میاد بزنش کنار...)
✅ بعد از مدتی مشاهده میکنی آن خیالات و خواطر رو به کاهش گذاشته و هر روز کم میشود،
و خیال نیز نورانی میشود،✨🌺💕
👆 هر روز این کار رو حدود 10 دقیقه انجام بده
و تمرین هم کن. انقدر تمرین کن تا بعد از چند روز به طور کامل بتونی خیال و ذهن خودت رو پاک کنی.
⭕️ منتظر نشین که یه معجزه ای اتفاق بیفته
👌 تلاش کن...
وقت بذار. تمرین کن
🌹 ان شالله به زودی به قدرت تمرکز بالایی خواهی رسید...
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
💎یک سفردانشجویی رفته بودیم شیراز، خیلی خوش گذشت!
همیشه دوست داشتم شیراز رو ببینم؛ وقتی رسیدیم بعد استراحت با دوستام رفتیم حافظیه...
ما 6 تا دختر مجرد بودیم كه تصمیم گرفتیم سر قبر حافظ فال بگیریم!
بعد ازاينكه هممون يدور فال گرفتیم، با خنده گفتم:
بچه ها بیاین ببینیم اگه حافظ زنده بود كدوم یكی ازما رو ميگرفت؟!!! و با كی ازدواج ميكرد!!
همه خندیدیم بعد نیت كردم و صفحه فال مورد نظر رو بازكردم...
داشتم شعر رو میخوندم كه رسیدم به یه بیت خاص!!!
چشام از شدت تعجب ٤تا شد...
زبونم بند اومده بود...
چیزی كه میدیدم رو باور نمي كردم!!
دوستام گفتن بخون دیگه چرا ادامه نمیدی؟!!
و من اين بیت شعر رو بلند براشون خوندم...
"شهری ست پر كرشمه و خوبان ز شش جهت،
چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم...!!"
ودراون لحظه بود كه تصمیم گرفتم دیگه ههیچ وقت با حافظ شوخي نكنم🙈😂😂
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
📕 این خداست نه پسرخالهات!
📚 خاطره ای از جبهه و نماز خواندن خاص یک رفیق
💠 در جبهه مدتی با یک بندۀ خدایی محشور بودیم. این رفیق ما وقتی سجده میرفت، در خودش جمع میشد به طوری که فاصلۀ بین مهر تا زانوی او، نزدیک یک وجب میشد و به جای نوک پا، پشت پایش را روی زمین قرار میداد
و این نماز باطل است چون موقع سجده باید فاصلۀ مهر تا زانو به قدر کافی باشد تا زانو درست روی زمین قرار بگیرد و به آن تکیه شود، و همچنین باید سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد.
این رفیق ما وقتی در سجده ذکر «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» را میخواند با لحن خیلی کشیده و خاصی میگفت: «سُبان رَبّیَ العَلی».
💠 البته او در عالم خودش بود و قشنگ هم میخواند، یعنی صوتش قشنگ بود، ولی تلفظش اشتباه بود؛ به جای «اَعْلی» میگفت: «عَلی» و به جای «سُبْحان» میگفت «سُبان».
💠با خودم کلنجار میرفتم که خدایا چکار کنم؟ بگویم؟ نگویم؟ عیب رفیقم را لاپوشانی کنم تا رفاقتمان به هم نخورَد یا به او بگویم تا از اشتباه در بیاید؟
بالاخره یک لحظه تصمیمم را گرفتم و گفتم؛ بگذار عیب رفیقم را به خودش بگویم.
به او گفتم:
ـ چرا موقع سجده، اینجوری در خودت جمع میشدی؟ چرا آنجوری ناله میزدی؟ نالهات قشنگ بود، اما قرائتت غلط بود.
ـ من اینجوری بیشتر با خدا حال میکنم!
ـ اشتباه میکنی که میخواهی با خدا حال کنی!
خدا اگر میخواست، بلد بود احکام نماز را سادهتر کند تا ما آزاد باشیم و راحت با او حال کنیم.
آیا خدا عقلش به این حرفها نمیرسید که این احکام سفت و سخت را گذاشته است؟!
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
استاد #پناهیان
#ادامه_مطالب_فردا_ظهر
#حی_علی_صلاه_العشق
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🌺😍😂
#لطیفه 😂
#لطیفه 😂
👇
شما برو لباس فروشی، دست بذار رو لولای در😳، بگو چند؟
میگه آخ دست گذاشتی رو بهترین کارم. از اینا خودم ۳ تا بردم.
داداشمم میخواست بهش پیشنهاد دادم😊😅😅
👔👕👗
#احکام_معامله⚖
💛 دروغگویی هنگام خرید و فروش حرام است.
❌حرام است فروشنده برای فروش جنس خود دروغ بگوید یا تعریف غیر واقعی از جنس خود بکند.
❗️و نیز حرامست خریدار برای ارزانتر خریدن دروغ بگوید مثلا بگوید پول ندارم درحالیکه دارد 💶و یا هر جمله غیرواقعی دروغ دیگر بگوید تا فروشنده طبق میل او عمل کند.💰
💎💳
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیههای شاد آیتالله مهدوی کنی😊
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
🆔 @menbare_shad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلّه قند
🔰 #حجتالاسلام_قرائتی
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
🆔 @menbare_shad
هدایت شده از آشپزی ونکات اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرمایین هلو😋
یه عمر اشتباه هلو خوردیم😁
آشپزی اسلامی👇
😋😋😋😋😋😋😋😋😋
#غذاها_را_به_نیت_نذری_بپزید
☘☘☘☘☘
@menoeslami
سوتی🤦♂🤦♂🤦♂
سلام من میخوام سوتی پسر عمومو بگم یه بار مامانم زنگ زد خونه عموم پسر عموم به جای الو گفت کیه؟؟؟ مامان ماهم باحال گفت درو باز کن ما پشت دریم پسر عموم خوشحال رفته آیفونو زده میگه بفرمایید تو و قطع کرده وقتی مامانم تلفنو گذاشت نمیتونست از خنده حرف بزنه نیم ساعت بعد زنگ زده میگه زن عمو چرا نمیاین تو ما داشتیم منفجر میشدیم
یکبار دیگه هم بابام میره در خونه داییم اینا زنگ ایفون میزنه داییم هم برمیداره شروع میکنه به حال احوالو مفصل که به به اقا رضا چه خبر خوبین خوشین 😁🤦♀بابامم مات و مبهوت جواب میداده😂
بعد داییم که میگه جانم اقا رضا کار داشتی ؟
بابامم میگه اره اگه مارو خونه تون راه میدی همینجا تو کوچه چایی بهم نمیدی درو باز کن بیام تو🤣🤣🤣
داییم تازه به خودش میاد این گوشی ایفونه نه تلفن😁😁
هنوز داییم سوژه س تو خونه شون
تا میخاد بره ایفون جواب بده بچه هاش میگن بابا این ایفونه بابا 😅
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه خبر خوب برای شکموهای بستنی خور.
بستنی ساز خونگی اومد به بازار 😋
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دست نذار رو دلم!
🔻یه اتفاق باحال تو تماس تصویری خانوادگی... 😉
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
آقای روحانی چیکار کردی با ما!؟ 😅😐
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
@Drsalaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلدانهای لبخندرا
درحیاط چهره بگذارید😊
چشم هایتان را آب بزنید
پلکهای خسته راجارو کنید
نان تازه ای ازسرکوچه نشاط بگیرید
هرصبح
بنشینیدعشق بخورید
وچای بنوشید
و به خداوند و همه درود بگوئید🌸
سلام. صبحتون بخير❤️
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
وقتی عذاب وجدان درس نخوندن رو داری
ولی بازم درس نمیخونی :)
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بچگی دخترا متخصص ارایشن🤦♀😂
داره ب مامانش مشاوره میده😁
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
❖
نامه واقعی به خدا
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید،مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که(به قول پروین اعتصامی)
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای بچههاتون اسباببازی نخرید. چرا؟
به این دلیل.☝️😂
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی قدیمی خندهدار رائفیپور با طرفداران دیروز روحانی و منتقدان امروز نظام
+ تا ۱۴۰۰ با روحانی ✌️😁
نوش جان
اخبار داغ سلبریتی ها
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوتی های رستورانی😬😬😬😬😂😂
#آپارات_فآن
اخبار داغ سلبریتی ها
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یجو عکس بیگیر آقا رائفی پورم بیوفته 😁
🔻شوخی مجری استدآپ (رضا احسان پور) با استاد رائفی پور 😂😂😂
خاطره شم خیلی خووووبه😁😁
✅از دست ندید
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
سلامـ
میخواستم این عنایت شهیدرو که مادربزرگم تعریف ک ده بگم براتون
پدربزرگ من تو دوران جنگ شهید شدن
مادربزرگم اونموقع حدودا بیست و سه چهار ساله بودن با ۴ تا بچه قد و نیم قد که بزرگترینش ۷ ساله بود
اونا تو یه خونه ای مستاجری دوطبقه با صاحبخونه زندگی میکردن که صاحبخونه یه پسر داشتن که به طور ناگهانی فلج شده زود و دکترا ازش قطع امید کرده بودن و گفته بودن تا چند وقت دیگه میمیره
یه روز صاحبخونه میاد به مامان بزرگم میگه اگه میشه خونه رو خالی کنید پسرم تا چند وقت دیگه میمیره میخوام عزاشو تو خونه خودمون بگیرم
بعد مادربزرگم یه بچه هاشو ور میداره میره روستا به عموی مامانم بگه براشون یه خونه دیگه بگیره
بعد چند روز برمیگردن خونه تا وسایلو برای اثاث کشی جمع کنن که میبینن زن صاحبخونه فرشا و پرده ها و پتو هارو شسته خونه رو براشون رنگ کرده میگه تا هر وقت دلتون میخواد بمونید بمونید تو خونه
بعد که جویا میشن قضیه چی بوده
خانم صاحبخونه میگه پسرم (همون که فلج شده بود) گفته یه شب خواب دیدم که در میزنن و هیچ کس به جز من خونه نیست از پنجره کنار تختم سرک کشیدم دیدم یه آقایی با لباس جنگی و چفیه دور گردنش پشت دره
از همونجا گفتم کیه
گفت من بابای یزدانم (دایی بزرگ من) بیا درو باز کن منم گفتم نمیتونم
گفت بیا میتونی
گفتم آقا من فلج شده نمیتونم
گفته من برات شفا آوردم به شرطی که بذارید تا سال دیگه اینموقع زن و بچه هام مستاجرتون باشن و کرایه رو زیاد نکنید
و بعد از خواب پریده بود دید میتونه راه بره
رفته بود پیش مامانش مامانش هم که پسرشو رو پای خودش دیده بود غش کرده بود بعد که به هوش اومده بود رفته بود خونه مادربزرگم رو از نو تمیز کرده بودن
شهید کاکاعلی شعبانی از استان کرمانشاه
اون آقا پسر هم بعدا اومدن قم و طلبه شدن و الان یه دختر کوچولو دارن
با عرض سلام و احترام .
بنده نیز خاطره ای میخواستم از شهید ابراهیم هادی بازگو داشته باشم .محل کارم رئیسم تصمیم برجابجایی پرنسل گرفته بود در ابتدا فکرم نسبت بخودم رفت ولی وقتی متوجه شدم همکارم بجای من قراره جابجا بشن متوسل به شهید ابراهیم هادی شدم چون میدونستم امکان نداشت که رئیسم از تصمیمشون برگردن که با عنایت شهید ایشون سرجای قبلیشون باقی موندن ابتدا خیلی خوشحال شدم ولی در نهایت من جابجا شدم البته با موقعیت بهتر با وجود اینکه نمیخواستم .
فقط نمیدونم چرا توسل بابت ازدواج بشهدا سخت جواب داده میشه انشاله که مشکل همه جوونا حل بشه .
التماس دعا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیههای شاد آیتالله مهدوی کنی😁
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
@menbare_shad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مزاح حجتالاسلام ماندگاری با روزه
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
@menbare_shad
💧وضو بر نام علی(ع)
✍نقل است که در هندوستان کسی را گرفته بودند و می زدند و او هیچ اعتراضی نمی کرد و آخ هم نمی گفت. بعد آزادش نمودند. شخصی از او سؤال کرد: چرا اعتراض نمی کردی و آخ هم نمی گفتی؟ گفت: من باید کتک می خوردم. پرسید: چرا؟ گفت: برای این که هرکس بخواهد نام بت بزرگ را ببرد، باید یک سال حرف دنیا نزند و من امروز بی اختیار نام او را بردم. چون مستحق کتک خوردن بودم، نه اعتراضی کردم و نه آخ گفتم.
مرحوم حاج شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی(ره) نقل می کند:
مرحوم پدرم - رحمةالله علیه - نقل نمودند: در اصفهان شخصی بود به نام درویش کافی از اهل الله و بزرگان اهل دل. شب در خانقاه او را از خانقاه بیرون کرد و مطرودش نمود. گفت به نام حضرت بی احترامی نمودی، ریرا به خاطر یک کبریت نام حضرت را بردی. اگر قرار باشد برای بردن نام بت بزرگ یک سال نباید حرف دنیا زده شود با بتوان نام او را ببرند، ولی خدا امیرالمؤمنین(ع) که آیه بزرگ خداوند است، که فرمود علیه الاسلام: مالله نبأ اعظم منی و ما لله ایة اکبر منی یعنی: نیست از برای خدا خبری بزرگ تر از من، و نیست از برای خدا آیتی بزرگ تر از من، چگونه باید اسم او را برد.
در حدیث است که هر روز پیغمبر خدا(ص) تشریف می آوردند در خانه علی(ع) و حضرتش را به اسم صدا می فرمودند. یک روز تشریف آوردند و حضرت را به کنیه صدا فرمودند: یا اباالحسن! حضرت امیر(ع) علتش را پرسیدند، فرمودند: امروز وضو نداشتم، نخواستم نام تو را بدون وضو ببرم. در جایی که رسول خدا(ص) چنین فرمودند، تکلیف سایر مردم روشن است.
📚نشان از بی نشان ها، ص 165 و 166.
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆