eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
65.2هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
23.9هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خفن ترین حیات وحشی که تا حالا دیدم😜 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
روایتی زیبا از فال حافظ به نقل از مرحوم دکتر «عبدالحسین زرین کوب» : روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی. نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم، ذهنم واقعاً مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟ گفتم: استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم. خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. همین‌طور که صحبت می‌کرد، دقیق نگاهش می‌کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره‌ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار. می‌گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می‌خواند. پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟ گفت: سوالی داشتم. گفتم: بفرما. پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم: خب بله، صددرصد. گفت: ولی من اعتقاد ندارم. پرسیدم: من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی بر می‌آید؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می‌بردم) گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می‌کشید؟ گفتم: اگر از دستم بر بیاید، حتماً، چرا که نه؟ گفت: یک فال برایم بگیرید. گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما. مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید. فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی‌خواهم، می‌خواهم ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟ برای لحظه‌ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال. حافظ، عاشورا! اگر جواب نداد چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد. متوجه تردیدم شد، گفت: چه شد استاد؟ گفتم: هیچ، الان، در خدمتتان هستم. چشمانم را بستم و فاتحه‌ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه‌ای را باز کردم: زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی‌مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی‌عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ‌ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون‌آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین علیه‌السلام و وقایع روز و شب یازدهم محرم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟ سالها خود را حافظ پژوه می‌دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم، از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه با من کرد و از حفظ با من همخوانی می‌کرد و گریه می‌کرد. طوری که چهار ستون بدنش می‌لرزید، انگار داشتم روضه می‌خواندم و او هم پای روضه من بود. متوجه شدم عده‌ای دارند ما را تماشا می‌کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگر می‌دانستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم. بلند شدم، دستم را گرفت. می‌خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد. معتقد بودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد. گریه امانش نمی‌داد. آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه‌ای به قول خودشان گریه نکرده بودند. پیشنهاد می‌کنم هر وقت حال خوشی داشتید، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد، این غزل را بخوانید. @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم از گریه ‌کنان عالی بر سیدالشهدا بود 🔹خاطره حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان از حاج قاسم سلیمانی کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
✨﷽✨ ▪️سلوک عاشوراییان ▪️ ✍حر بن یزید ریاحی بعد از شنیدن فریاد یاری طلبی امام حسین علیه السلام خطاب به عمربن سعد گفت: آیا تو واقعا میخواهی با حسین بجنگی؟ ابن سعد گفت: آری. حر با شنیدن این سخن از این سعد فاصله گرفت و در حالی که بند بند بدنش می لرزید، در این حال مهاجر بن اوس با دیدن رعشه بر بدن حر به او گفت: ای حر! کار تو مرا شگفت زده نموده، اگر زمانی شخصی از من درباره شجاع ترین فرد کوفه می پرسید، من فقط تو را نام می بردم، پس اینک چه حالی داری؟! ▪️ حر گفت: به خدا قسم می خورم که خویشتن را میان دو راهی بهشت و دوزخ سرگردان می بینم و به خدا سوگند که جز بهشت را برنگزینم؛ هر چند که در این راه تکه تکه شده و جسدم را با آتش بسوزانند. ▪️حر پس از گفتن این کلام، سوار بر اسب شده و به سوی خیام حسینی رفت، در حالی دستان خویش را بر سر نهاده بود و می گفت: خداوندا به سوی تو باز می گردم، توبه مرا قبول نما؛ زیرا من دل اولیای تو و فرزند دختر پیامبر تو را لرزاندم. سپس به امام گفت: فدایت شوم! من همان کسی هستم که همراه تو می آمدم و کار را بر تو دشوار گرفتم. من توبه کردم آیا خدا می پذیرد؟! امام فرمود: آری! خدا توبه تو را می پذیرد ، حال از اسب پیاده شو. 📚 لهوف ٫ صفحه 143 آزاده ام اما گرفتار تو هستم خارم که خواهم در گلستان تو باشم... کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
CQACAgQAAxkDAAENqlVfQ8hmdOkvy_15e6joiXAXv5X0oAACCAcAAq4pgVPvKNHfkFXiHRsE.mp3
4.81M
🎧🎧 ⏰ 6 دقیقه 👆 ✅ داستان مسلمان شدن عبدالعزی ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤 🔹 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت امروز بورس باز ها وقتی میبینن بورس دوباره سبز شده ☺️ کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
❌ ۹۷ درصد دیگه کار کی بوده😐🏃‍♂🏃‍♂ کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چندتا کودک ونوجوان، در کنار یکی از خیابان‌های زنجان، با چادرهای مشکی مادرشان، تکیه کوچکی برپا می‌کنند. حالا باید بگردند، مداحی پیدا کنند که حاضر شود بیاید برایشان روضه بخواند. از بین معروف‌ترین مداحان کشور "حاج مهدی رسولی" از راه می‌رسد؛ کسی که در بیت رهبری برای آقا روضه میخواند. ✍️لیوا قدح کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این داستان: افراد عجول صبور باشید🙏 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
سخنرانی حاج آقا قرائتی موضوع: کربلا، دانشگاه انسان سازی کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالا بردن پرچم حسینی توسط زن وشوهر اروپایی در بلند ترین نقطه اقیانوس منجمد شمالی کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
CQACAgQAAxkDAAENqldfQ8h2-YKbk-jdrTmvvFFm3_HZLwACAgMAAtq8mFLYbZN4xch5BxsE.mp3
7.33M
🎧🎧 هر رفتی اومد داره هر سلامی علیک داره.. ⬅️داستان شنیدنی خادمی که ۶۰ سال حرم امام رضا را صبح ها جارو میزد و... ✅حتما گوش کنید بسیار زیباست ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🔹 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
خاطره جالب یک زائر امام حسین (ع) از اربعین یکی از عاشقان و زائر سید و سالار شهیدان، حضرت أبا عبدالله الحسین علیه السلام که امسال توفیق زیارت حرم مطهر آن حضرت در أیام أربعین حسینی علیه السلام را داشته،‌ با ارسال مطلبی برای ما، به بیان خاطره ای جالب پرداخت. وی در این باره نوشت: من جوانی ۲۷ ساله هستم. امسال برای دومین بار توفیق زیارت حرم مطهر حضرت امام حسین علیه السلام را یافتن. اما اولین باری بود که در أیام أربعین به زیارت می رفتم. در چند روزی که با پای پیاده در مسیر رفتن به سمت کربلا بودم،‌ با اتفاقات جالبی که شاید برای بسیاری از زائران رخ دهد، مواجه شدم. این زائر جوان افزود: البته یکی از این خاطرات برای خودم بسیار جالب بود. من از سنین بسیار جوانی، از عمل شستن لباس نفرت داشته ام. همواره این کار دشوار را مانند بسیاری از افراد دیگر، به مادرم محول می کردم. تا به امروز هم که ۲۷ سال سن دارم،‌ همچنان لباس های چرکم را مادرم در لباس شویی منزل انداخته و زحمت شستن آن را برایم می کشد. وی همچنین گفت: در مسیر کربلا که بودم، انواع ایستگاه های صلواتی برای توزیع غذا، آب، میوه، استراحت کردن، ماساژ و غیره به چشمم خورد. اما ناگهان دیدم که یکی از ایستگاه ها برای شستن لباس است. در آن ایستگاه چند لباس شویی قرار داده شده بود و بر روی آن نوشته بودند “وقف امام حسین برای شستن لباس های زائران”. این زائر جوان ادامه داد: با توجه به اینکه من از نوجوانی از لباس شستن نفرت داشتم، اما این صحنه برایم جالب و عجیب بود. ناگهان عبارت روی لباس شویی مرا جذب کرد و کم کم به سمت ایستگاه صلواتی رفتم. چند دقیقه ای ایستادم و فعالیت جوانان و عاشقان امام حسین علیه السلام که لباس دیگر زائران را مشستند را دیدم. آن صحنه به هیچ وجه برایم نفرت انگیز نبود. ناگهان نیرویی مرا به سمت آنان کشاند و با زبان عربی دست و پا شکسته به آنها فهماندم که من هم می خواهم به آنان کمک کنم و لباس های زائران را بشویم. وی در پایان گفت: چند ساعتی در آن ایستگاه توقف کردم و به کمک آنان پرداختم. ساعات خاطره انگیزی برایم بود. منکه از نوجوانی از این کار نفرت داشتم، اما به هیچ وجه از شستن لباس دیگر زائران احساس نفرت نمی کردم. روی اربعین کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلفن همراهتون رو بچرخونید و از زوایای مختلف به فیلم بالا نگاه کنید ، این فیلم شبیه ساز یه کرم چاله هست. کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
به سید می‌گفتن: اینا کی هستند مياري هيئت؛ بهشون مسئوليت میدی؟! می‌گُفت: کسی که تو راه نیست، اگه بیاد توی مجلس اهـل بیت و یه گوشه بشینـه و شما بهش بها ندی، میـره و دیگه هم برنمی‌گرده اما وقتی تحویلش بگیری، جذب همین راه میشه! شهید سید مجتبی علمدار کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهتزاز پرچم امام حسین (ع) در نیویورک کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
🌱🕊 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 نقل کرده اند. که در یک روز سرد زمستانی که برف سنگینی در حال باریدن بود .. ناصر الدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد .. درشکه چی بیچاره را صدا کرد و دستور داد “که اتاقک درشکه را برایش گرم کنند و منقل و وافور شاهی را هم در ان مهیا کنند .انگاه در حالی که دو سوگلی را در دو طرف اش گرفته بود در درشکه گرم و نرم ..به درشکه چی دستور حرکت داد …. کمی که از تماشای برف و بوران بیرون “واحساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد …هوس بذله گویی به سرش زد و برای اینکه سوگلی های خود را بخنداند “با صدای بلند به پیر مرد درشکه چی که از سرمای بیرون می لرزید گفت : درشکه چی “به سرما بگو ناصر الدین ..! تره هم واست خرد نمی کند … درشکه چی سکوت کرد .! اندکی بعد ناصر الدین شاه دوباره پرسید ! به سرما گفتی مردک … درشکه چی که از سرمای جانسوز نای حرف زدن نداشت ..جواب داد : بله قربان گفتم .. خب چی گفت ! پیر مرد جواب داد ! گفت : با حضرت همایونی کار ندارم ..ولی پدر تو یکی را درمی آورم ... این دقیقا حکایت کسانی است که برای تحریم ها تره هم خرد نمیکنند. مردم زیر خط فقر همان درشکه چی... ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
هر سال بعدازماه محرم وصفر که می شد مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سید الشهدا علیه السلام می فرمودند :کبوتر بازها وقتی یه کبوتر از بازار می خرند ، چند روزی بال و پرش رو می بندند ، روی پشت بام خو نه بهش آب و دانه میدن ، بعد چند روز بال و پرش رو باز می کنند ، و پروازش میدن، اگه اون کبوتر رفت و مجددأ برگشت روی همون پشت بام نشست ، میگن هنر داره و رگه داره ، اما اگه برنگشت و رفت ، روی پشت بام کس دیگه ای نشست ، میگن بی هنر وبی رگ بود ! (آهای مردم آهای جوان ها ، محرم و صفرگذشت) و توی این دو ماه امام حسین(علیه السلام ) ما ها رو خرید ، بال وپر مون رو بست پیش خودش نگه داشت در این دو ماه میهمان امام حسین(علیه السلام ) بودیم و هر جا دعوتمون کردند به احترام امام حسین(علیه السلام ) بودو در واقع از آب و نان امام حسین(علیه السلام ) خوردیم ،حالا بعد دو ماه بال و پر مون رو باز کرده که پرواز کنیم ،نکنه که بی هنر و بی رگ باشیم ، بریم روی بام کس دیگه بشینیم ، نکنه نان ونمک بخوریم و نمکدون بشکنیم ، بیایید به امام حسین(علیه السلام )یه قول بدیم ، قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه فقط کبوتر امام حسین(علیه السلام ) باشیم وفقط واسه اون پرواز کنیم، وفقط روی پشت بام اون بشینیم. لبیک یا حسین ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
بخشندگی را از گل بیاموز زیرا حتی ته كفشی را كه لگدمالش می كند خوشبو می سازد . 👤 اونوره دو بالزاک کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
از شیخ انصاری پرسیدند چگونه میشود یک ساعت فکر کردن برتر از هفتاد سال عبادت باشد؟ فرمودند : فکری مانند فکر جناب حرّ در روز عاشورا … کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوه عذرخواهی زن و شوهر از یکدیگر اول آقا بعد خانم😐 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ " ‏شاهرخ غول "محافظ هتل کاباره میامی ‏که عشق امام خمینی(ره) تغییرش داد و او نیز لقب "حر انقلاب" گرفت. 🕊شادی روحش اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY کانالهای ما 👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami