✨#چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹قسـمـت هـفـدهــم
تصمیمم رو گرفتم..
من باید چادری بشم
حالا مونده راضی کردن پدر و مادر
هرکاری میشد کردم تا قبول کنن..ازگریه و زاری تا نخوردن غذا ولی فایده نداشت.
و این بحث ها تا چند هفته تو خونه ما ادامه داشت.. اوایلش چادرمو میزاشتم توی یه پلاستیک و وقتی از خونه بیرون میرفتم میزاشتم تا اینکه بابا و مامان اصرار من رو دیدن یه مقدار دست کشیدن و گفتن یه مدت میزاره خسته میشه...فعلا سرش باد داره و از این حرفها.
خلاصه امروز اولین روزیه که با چادر وارد دانشگاه میشم
از حراست جلوی در گرفته تا بچه ها همه با تعجب نگاه میکنن
نمیدونم ولی یه حس خوبی توش داشتم و به خاطر همین هم سریع رفتم سمت دفتر بسیج خواهران.
وقتی وارد شدم سمانه که از صبح منتظرم بود سمتم اومد:
-وای چه قدر ماه شدی گلم
ممنون
بابا و مامانو چطوری راضی کردی؟!
خلاصه ما هم ترفندهایی داریم دیگه خب حالا بهمون میگی کارمون اینجا دقیقا چیه
اره..با کمال میل
در همین حین بودیم که زهرا خانم وارد دفتر شد و:
-به به ریحانه جان...چه قدر چادر بهت میاد عزیزم
-ممنونم زهرا جان
-امیدوارم همیشه قدرشو بدونی
-منم امیدوارم..ای کاش همه قدرشو بدونن و حرمتشو نگه دارن
زهرا رو کرد به سمانه و گفت :
سمانه جان آقا سید امروز داره میره مرکز و یه سر میاد پرونده ی اعضای جدید رو بگیره..من الان امتحان دارم وقتی اومد پرونده ها رو بهش تحویل بده
-چشم زهرایی..برو خیالت راحت
زهرا رفت و من و سمانه تنها شدیم و سمانه گفت خوب جناب خانم مسئول انسانی... این کار شماست که پرونده ها رو تحویل بدین به اقا سید
یهو چشمام یه برقی زد و انگار قند تو دلم اب شد
اقا سید اومد و در رو زد و صدا زد:
زهرا خانم؟
اقا سید اومد و در رو زد و صدا زد:
-زهرا خانم؟!
سریع پرونده هارو برداشتم و رفتم بیرون:
-سلام
سرش پایین بود و تا صدامو شنید و فهمید که صدای زهرا نیست چند قدم عقب رفت وهمونطوری که سرش پایین بود گفت:
-علیکم السلام...زهرا خانم تشریف ندارن؟!
-نه...زهرا امتحان داشت پرونده ها رو داد به من که تحویل بدم بهتون
یه مقدار سرشو بالا آورد و زیر چشمی یه نگاهی بهم کرد و گفت:
اااا...خواهرم شمایید
نشناختمتون اصلا...
خوشحالم که تصمیمتون رو گرفتین و چادر رو انتخاب کردین
ان شا الله واقعا ارزششو بدونید چون هم با چادر خیلی فرق کردید و اینکه هم با چادر...
هیچی..
حرفشو خورد و نفهمیدم چی میخواست بگه و منم گفتم:
-ان شا الله..ولی من یه تشکر به شما بدهکارم بابت راهنماییتون
-خواهش میکنم... نفرمایید این حرفو
دستشو آورد بالا و پرونده ها رو گرفت و همچنان همون انگشتری که زهرا خریده بود تو دستش بود.
پرونده ها رو تحویل دادم و رفت ولی من همچنان تو فکرش بودم.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِكَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَكِ یا إلَهَ العالَمین.
خدایا در این روز مرا بر موافقت نیکان بدار و از رفاقت اشرار دور گردان و مرا در بهشت دارالقرار به رحمتت منزل ده به حق الهیتت ای خدای عالمیان
بسم الله الرحمن الرحیم
💕💕💕💕💕💕
✅ مثل دو نیمه سیب
و من آيته ان خلق لكم من انفسكم ازوجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان فى ذلك لايات لقوم يتفكرون ( سوره مبارکه روم. آیه 21)
و یکی از نشانه های قدرت الهی آنست که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار او به آرامش برسید و بین شما مودت و مهربانی قرار داد ....
🌸🌺💐🌸💐
علامه طباطبائی رحمه الله در تفسیر این آیه شریفه می فرمایند:
هر یک از زن و مرد فی نفسه ناقص و محتاج به طرف دیگر است و از مجموع آندو واحد تام و تمامی درست میشود و به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوی دیگری حرکت می کند، و چون به آن رسید آرام میشود. چون هر ناقصی مشتاق به کمال است و هر محتاجی مایل به زوال حاجت و نقص خویش است، و این حالت همان شهوتی است که در هر یک از دو طرف به ودیعت نهاده شده... ترجمه المیزان ج 16
ص 249
💞💞💞💞💞💞
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#کودک https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌿🌺🌿🌺🌿
#کودک
#یادش_بخیر فکر کنم کلاس سوم یا چهارم بودم که یه روز تو مدرسه دستم پیچ خورد وباید میرفتم پیش شکسته بند که دستمو جابندازه، اونجا که رفتیم ، همه میگفتن، بچه جون روزه تو باز کن، تو طاقتن نداری تا دستت جا بیافته ولی من اصرار که نه من نمیخام روزه ام رو بشکنم.همه ی درد رو تحمل کردم و روزه رو باز نکردم.
عجب حسی داشت، حس غرور و بزرگ شدن. که دیدی تو بزرگ شدی و میتونی حتی با دهن روزه طاقت بیاری و ...تا افطار هم همه هوامو داشتن و برای افطار هم یه کلی تحویلم گرفتن و کلی چیزای خوشمزه بهم دادن..........یادش بخیر
✨نکته ظریف تربیتی:
به خاطر حس اجتماعی شدن و خود را در جایگاه دیگران دیدن، کودکان علاقمند به روزه گرفتن هستند تا خود را بزرگ فرض کنند.
🌿🌺🌿🌺
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
بسم الله الرحمن الرحیم
💔💔💔💔💔
#طلاق_عاطفی (1)
✅ طلاق دو نوع است: رسمی و عاطفی.
#طلاق_رسمی را در محضر میخوانند، شاید همان محضری که عقد ازدواجشان را خوانده اند! صیغه خاصی هم دارد که دانستنش خاطرتان را مکدر می کند، و همچنین آهنگ خاصی! همه آشنایان، فامیل، دوستان و همکاران آن را می شنوند! برای دوستان غمناک است و برای دشمنان طرب ناک !
اما داستان طلاق به همین جا ختم نمی شود! نوع دیگری هم دارد که نه محضر میخواهد و نه صیغه خاص! حتی صدای بلند و گوش خراشی هم ندارد! فقط زن و شوهر اند که صدایش را می شنوند.... و این همان #طلاق_عاطفی است! البته دیگران هم آرام آرام صدایش را خواهند شنید: ابتدا بچه ها، سپس خانواده ها و به مرور دوستان و آشنایان! به ظاهر ساده است اما گاهی از طلاق رسمی هم ویرانگرتر است!
⬅️ متخصصان خانواده میگویند: طلاق عاطفی حالتی در روابط همسران است که بین آنها هیچگونه علاقه ، صمیمیت و رابطه احساسی وجود ندارند و از مجاورت با هم لذتی نمی برند، اما بنا به دلایلی به زندگی با یکدیگر تن داده و طلاق رسمی نمی گیرند.
♻️ طلاق عاطفی پدیده ای دفعی و آنی نیست که در یک مشاجره ساده زن و شوهری به وجود آید بلکه #فرایندی ادامه دار است که از #آسیب_در_روابط همسران شروع می شود و کم کم گرمای عاطفی آنها را به سرما و "انجماد عاطفی" تبدیل می کند!
روابط آسیب دیده همسران، نشانه نرسیدن به نیازهاست! نیاز به تکیه خواهی و توجه طلبی در زن و نیاز به اقتدار و زیبایی دوستی در مرد!
🔹در پایان میتوانیم #فرمول طلاق عاطفی را به این ترتیب ارائه دهیم:
عدم ارضاء نیازها⬅️ روابط آسیب دیده ⬅️ نزاع های ذهنی یا آشکار با همسر⬅️ سردی عاطفی⬅️ بی تفاوتی⬅️ طلاق عاطفی
👈 طلاق عاطفی #نشانه_هایی دارد و همچنین راه هایی برای #پیشگیری که ان شاء الله در شماره های بعد به آن خواهیم پرداخت.
💔💔💔💔💔
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
✅در کنار حس بینایی در مردان، بویایی نیز سایر حواس را رشد میدهد؛
✨زنان گل اند 🌸
و گل هرچه معطرتر 👈پسندیده تر
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#نوجوان
✔️افسردگی دوران بلوغ در دختران بیشتر است یا پسران ؟
🔻افسردگی دوران بلوغ در دختران دو برابر پسران است .
افسردگی خلقی شامل بیحوصلگی و گریز از فعالیت یا بیمیلی و بیعلاقگی است که میتواند روی افکار، رفتار، احساسات خوشی و تندرستی فرد تاثیر بگذارد.
.
🔺دلیل بیشتر بودن افسردگی در دوران بلوغ را هورمونها، مرحله تکامل جنسی، زمان شروع دوران بلوغ و حوادث استرسزای زندگی است.
🍂🍂🍂💐💐💐🍂🍂
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
✨#چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹قسـمـت هـجـدهــم
پرونده ها رو بهش تحویل دادم و رفت ولی من همچنان تو فکرش بودم با دیدن انگشترش سرم درد گرفته بود و بدنم سرد شده بود و همچنان خیره با چشمهام که الان کم کم داشت بارونی میشد بهش زل میردم و رفتنشو نگاه میکردم
با صدا زدن سمانه به خودم اومدم که گفت ریحانه؟ چی شدی یهو؟!
-ها؟! هیچی هیچی
-آقا سید چیزی گفت بهت؟!
-نه.بنده خدا حرفی نزد
-خب پس چی؟!
-هیچی..گیر نده سمی
-تو هم که خلی به خدا
خلاصه یکم تو بسیج موندم و بهتر که شدم اروم اروم سمت کلاسم رفتم و وقتی پامو گذاشتم تو میشنیدم که همه دارن زمزمه هایی میکنن فهمیدم درباره منه ولی به روی خودم نیاوردم پسرا که اصلا همه دهن باز مونده بودن
اما امروز واقعا همه پسرها هم با احترام کنارم حرف میزدن و هر چیزی رو نمیگفتن و شوخی هاشون کمتر شده بود.
نمیدونم شایدم میترسیدن ازم
.ولی برای من حس خوبی بود
خلاصه ولی زمزمه هاشونم میشنیدم.
-یکی میگفت حتما میخواد جایی استخدام بشه
-یکی میگفت حتما باباش زورش کرده چادری بشه
-و خلاصه هرکی یه چی میگفت
-ولی من اصلا به روی خودم نمیاوردم
یه مدت به همین روال گذشت و من بیشتر به چادر و نماز خوندن و مدل جدیدم داشتم عادت میکردم
تو این مدت خیلی از دوستانو از دست داده بودم. و فقط مینا کنارم مونده بود.ولی اونم همیشه نیش و کنایه هاشو میزد
توی خونه هم که بابا ومامان
همچنین توی همین مدت احسان چند بار خواست باهام مستقیم حرف بزنه و نزدیک شد ولی من همش میزدم تو ذوقش و بهش اجازه نمیدادم زیاد دور و برم بیاد..راستیتش اصلا ازش خوشم نمیومد..یه پسر از خود راضی که حالمو بهم میزد کارهاش..و فقط اقا سید تو ذهنم بودشاید چون اونو دیده بودم نمیتونستم احسان رو درک کنم
تا اینکه یه روز صبح مامانم گفت:
-دخترم...
عروس خانم.
پاشو که بختت وا شد
با خواب الودگی یه چشممو باز کردم و گفتم باز چیه اول صبحی؟
-پاشو..پاشو که برات خواستگار میخواد بیاد
-خواستگار؟!امشب؟؟؟
-چه قدرم هوله دخترم نه اخر هفته میان
-من که گفتم قصد ازدواج ندارم
-اگه به حرف باشه که هیچ دختری قصد ازدواج نداره
-نه مامان اگه میشه بگین نیان
-نمیشه باباش از رفیقای باباته
-عههههه...شما هم که هیچوقت نظر من براتون مهم نیست
-دختر خواستگاره دیگه.هیولا نیست که بخورتت تموم شی
خوشت نیومد فوقش رد میکنیش
ادامه دارد...
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
دعای روز هفدهم ماه رمضان https://eitaa.com/khaneAram_Basir
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَللّـهُمَّ اهْدِنى فیهِ لِصالِحِ الاَْعْمالِ وَاقْضِ لى فیهِ الْحَوآئِجَ وَالاْمالَ یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَى التَّفْسیرِ وَالسُّؤالِ یا عالِماً بِما فى صُدُورِ الْعالَمینَ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ
خدایا! در این روز مرا به شایسته ترین اعمال راهنمایی کن و آرزوها و حاجتهای مرا برآور، ای کسی که احتیاج به بیان و درخواست نداری! ای دانا به آنچه که در سینههاست! بر محمّد و آل پاکش درود فرست!
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
بسم الله الرحمن الرحیم
💐🌸🌺💐🌸🌺💐🌸🌺
✅ خانه فرشته ها یا خانه شیاطین؟!!
کدام را انتخاب میکنی؟! برکت یا نقصان؟ فرشته یا شیطان؟ نور یا ظلمت؟ اینجا دنیاست و تو حق #انتخاب داری! تصمیم نهایی هم با خودت است! کسی تو را مجبور نمی کند حتی خدا ... ! لا إکراه فی الدین؛ هیچ اکراهی در کار نیست! می توانی قرآن را فقط زینت طاقچه خانه ات قرار دهی و مثل آیینه و شمعدان عروسیت با آن رفتار کنی! و یا می توانی چادر سفیدت را سر کنی، رو به قبله و روی سجاده ترمه ات بنشینی و بخوانی:
بسم الله الرحمن الرحیم
یس
و القرآن الحکیم
إنک لمن المرسلین علی صراط مستقیم ...
اما قبل از هر گونه انتخاب لحظه ای پای سخن پدرت بنشین! پدری آرزوی خوشبختی دخترش را دارد:
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: خانه اى كه در آن #قرآن خوانده شود و ذكر خداى عزوجل در آن باشد، #بركت آن بسیار گردد، و #فرشتگان در آن حاضر شوند و #شیاطین از آن دور شوند، و براى اهل آسمان مى درخشد چنانچه #ستارگان براى اهل زمین مى درخشد! و خانه اى كه در آن قرآن خوانده نشود و ذكر خداى عزوجل در آن نشود بركتش كم شود، و فرشتگان از آن دور شوند و شیاطین در آن حاضر گردند!
📚 الکافی ج 4 ص 366 . طبع دار الحدیث
💐🌸🌺💐🌸🌺💐🌸
https://eitaa.com/khaneAram_Basir