eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
327 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍁🍁🌸🌸🌸🍁🍁🍁 ▫️در تربیت دینی نوجوان و جوان دقت داشته باشید که او میخواهد بر اساس تفکر و دلایل منطقی مسائل را بررسی و قبول کند؛ ❕شک های مذهبی از همین سنین آغاز میشود: شک در اعتقادات دینی حاکم بر خانواده, در تعلیمات مذهبی، حقانیت و ... ▪️او میخواهد با دلایل منطقی همه اینها را قبول یا رد کند و از طرفی میترسد که این شک را با دیگران مطرح کند که مبادا او را به بی قیدی و بی دینی متهم کنند،این موضوع باعث ماندن او در شک ها و بی پاسخ رها شدن و تبدیل به یک مشکل بزرگ در دوران جوانی و میانسالی او خواهد شد. ❕باید بکوشید با استفاده از منابع صحیح و دلایل منطقی این شک ها را برطرف کنید و توقع نداشته باشید چون شما این مسائل را قبول دارید، او هم مثل شما فکر کند... 🍁🍁🍁💐💐💐🍁🍁🍁 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
برگزاری مراسم افطاری روزه اولی ها ادامه خبر در ادرس زیر👇 http://basirkashan.ir/index.php/component/k2/item/169-
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹قسـمـت نـوزدهــم اخر هفته شد و خواستگارها اومدن و من از اطاقم میشنیدم که با بابا دارن سلام و احوال میپرسی میکنن مامانم بعد چند دیقه صدام کرد چادرم رو مرتب کردم و با بی میلی سینی چای رو گرفتم و رفتم به سمت پذیرایی تا پامو گذاشتم بیرون مامانش شروع کرد به تعریف و تمجید از قد و بالای من به به عروس گلم فدای قدو بالاش بشم این چایی خوردن داره ازدست عروس آدم فک نمیکردم پسرم همچین سلیقه ای داشته باشه داشت حرصم میگرفت و تو دلم گفتم به همین خیال باش. وقتی جلو خواستگاره رسیدم اصلا بهش نگاه نکردم دیدم چایی رو برداشت و گفت ممنونم ریحانه خانم نمیدونم چرا ولی صدای سید تو گوشم اومد تنم یه لحظه بی حس شد و دستام لرزیدقلبم داشت از جاش کنده میشد.تو یه لحظه کلی فکر از تو ذهنم رد شد. نمیدونم چرا سرم رو نمیتونستم بالا بگیرم اصلا مگه میشه سید اومده باشه خواستگاری؟! نگاه به دستش کردم دیدم انگشتر زهرا رو هم نداره دیگه. اروم سرم رو بالا اوردم که ببینمش دیدم عهههه احسانه... داشت حرصم میگرفت از اینکه چرا ول کن نبود یه خواهش میکنم سردی بهش گفتم و رفتم نشستم بعد چند دقیقه بابا گفت خوب دخترم اقا احسان رو راهنمایی کن برین تو اطاق حرفاتونو بزنین . با بی میلی بلند شدم و راه رو بهش نشون دادم هر دوتا روی تخت نشستیم و سکوت -اهم اهم...شما نمیخواید چیزی بگید ریحانه خانم؟! -نه...شما حرفاتونو بزنین. اگه حرفای من براتون مهم بود که الان اینجا نبودید -حرفات برام مهم بود ولی خودت برام مهم تر بودی که الان اینجام ولی معمولا دختر خانم ها میپرسن و اقا پسر باید جواب بده -خوب این چیزها رو بلدینا...معلومه تجربه هم دارین -نه.اختیار داری ولی خوب چیز واضحیه به هر حال من سوالی به ذهنم نمیاد و چند دقیقه دیگه سکوت -راستی میخواستم بگم از وقتی چادر میزاری چه قدر با کمال شدی البته نمیخوام نظری درباره پوششت بدما چون بدون چادر هم زیبا بودی و اصلا به نظر من پوششت رو چه الان و چه بعد ازدواج فقط به خودت مربوطه و باید خودت انتخاب کنی. -از ژست روشنفکری و حرف زدناش حالم بهم میخورد و به زور سر تکون میدادم تو ذهنم میگفتم الان اگه سید جای این نشسته بود چی میشد یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد و اخر سر گفتم: اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون بفرمایین ...اختیار ما هم دست شماست خانم حیف مهمون بود وگرنه با اباژورم میزدم تو سرش وارد پذیرایی شدیم و مادر احسان سریع گفت وایییی چه قدر به هم میان..ماشا الله...ماشا الله بابام پرسید خب دخترم؟! منم گفتم : نظری ندارم من مامانم سریع پرید وسط حرفمو گفت بالاخره دخترها یکم ناز دارن دیگه..باید فک کنن مادر احسانم گفت : اره خانم...ما هم دختر بودیم میدونیم این چیزارو عیبی نداره پس خبرش با شما . خواستگارا رفتن و من سریع گفتم لطفا دیگه بدون هماهنگی من قراری نزارید مامان: حالا چی شده مگه؟؟خب نظرت چیه؟! -از اول که گفتم من مخالفم و از این پسره خوشم نمیاد و حالا شروع شد سر کوفت بابا که تو اصلا میدونی چه قدر پول دارن اینا؟! میدونی ماشینشون چیه؟! میدونی پدره چیکارست؟!میدونی خونشون کجاست؟! -بابای گلم من میخوام ازدواج کنم نمیخوام تجارت کنم که -آفرین به تو...معلوم نیست به شما جوونا چی یاد میدن که عقل تو کله هاتون نیست -شب بخیر..من رفتم بخوابم اونشب رو تا صبح نخوابیدم تا صبح هزار جور فکر تو ذهنم میومد یه بار خودم با لباس عروس کنار سید تصور میکردم اما اگه نشه چی؟! یه بار خودمو با لباس عروس کنار احسان تصور میکردم داشتم دیوونه میشدم از خدا یه راه نجات میخواستم خدایا حالا که من اومدم خب سمتت تو هم کمکم کن دیگه ادامه دارد... https://eitaa.com/khaneAram_Basir
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین خدایا مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار و متنبه ساز و دلم را به روشنی انوار سحر منور گردان و تمام اعضاء را برای آثار و برکات این روز مسخر فرما به حق نور خود ای روشنی بخش دلهای عارفان
خانه آرام من(موسسه بصیر)
زندگی به سبک مهدوی https://eitaa.com/khaneAram_Basir
☀️ ۱ مردی آهنگر که عمیقا به خدا عشق می ورزید، به بیماری سخت و رنج های بسیاری دچار بود. روزی یکی از آشنایان که اعتقادی به خدا نداشت، از او پرسید: چگونه می توانی به خدایی ایمان داشته باشی که رنج و بیماری نصیبت می کند؟! 😏 مرد آهنگر به نرمی پاسخ داد: هنگامی که می خواهم ابزاری بسازم، یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم. سپس آن را روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دل خواهم در آید. 🗡 اگر به صورت دلخواهم درآمد، می فهمم که می توانم وسیله ای مفید از آن بسازم، وگرنه آن را درون انبار آهن های قراضه پرتاب می کنم. 🕳 این نشانه موجب شده است که پیوسته به درگاه خداوند دعا کنم: خدایا! مرا در کوره ی رنج ها بگذار، اما مرا درون توده ی قراضه ها میفکن! ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️ ✴️ امام صادق (ع) در توصیف یاران حضرت مهدی (عج) فرمودند: آنها کسانی هستند که دل هایشان مثل پاره های آهن، محکم است. ذره ای شک درباره خدا به دل هایشان راه ندارد. از سنگ، سرسخت تر و استوارترند. انگار دل هایشان مشعلی از نور است. 🏷 بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷ https://eitaa.com/khaneAram_Basir
بسم الله الرّحمن الرّحیم اَللّـهُمَّ وَفِّرْ فیهِ حَظّى مِنْ بَرَکاتِهِ وَسَهِّلْ سَبیلى اِلى خَیْراتِهِ وَلاتَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ یا هادِیاً اِلَى الْحَقِّ الْمُبینِ. خدایا! بهره ام را از برکات این روز زیاد فرما و راهم را به سوی خیرات آن آسان نما و از پذیرش خیرات آن محرومم مدار، ای راهنما به سوی حق آشکار
بسم الله الرحمن الرحیم 🔳🔳🔳🔳🔳🔳 ☑️ فراق و وصال! این روز ها روزهای زهرا و علی است؛ روزهای حیدر و فاطمه .. همه جا سخن از ضربت خوردن مولاست! سخن از نامردی اشقی الاخرین و ضربت تیغ مسمومش! سخن از شهادت علی است آن هم به خاطر شدت عدالتش ... ! سخن از مظلومیت قهرمانی است که اول مظلوم عالم شد! ای وای بر آنها که لایق علی نبودند و شور بخت آنها که کینه اش را در سینه داشتند! راست گفته اند: خلایق هر چه لایق ... اما سکه این روزها دو رو دارد! یک رویش خون است و شمشیر، غم است و فراق؛ اشک است و ماتم! روی دیگرش اما روی وصال است! روی بهشت است! روی بندگی و عبودیت است! 🔳🔳🔳🔳🔳🔳 داستان، داستان عشق است اما نه خسرو وشیرین! حرف، حرف وصال است اما نه لیلی و مجنون! این عشق، عشقی خدائی ست .... عشق زهرا و علی! و این روزها، روز وصال است، وصال حیدر و فاطمه! عشقی به طهارت همه پاکی ها و وصالی به شیرینی تمام عسل ها! چه روزها که حیدر مظلوم بر مزار فاطمه گریه نکرد و چه شب ها که مرتضی در فراقش اشک نریخت ...! دیگر تمام شد روزهای تنهایی علی! و به پایان رسید گریه های شبانه اش ...! دیگر ای چاه های کوفه منتظر درد دلهای علی نباشید! و ای یتیمان عرب در انتظار نان و خرمایش ننشینید! ای بیوه زنان عرب دیگر صدای کوبه در را نخواهید شنید و از دست آن مرد ناشناس، قوت شبانه تان را نخواهید گرفت! و اما شما یا اشباه الرجال! ای بی وفایان کوفه! شما که از مردی به جز شهوت و شکم بارگی و البته نفاق و بی وفایی چیزی در وجود نداشتید! اینک بشنوید صدای جبرائیل امین را که میان زمین و آسمان ندا میدهد: ""یا اهل العالم قتل علی المرتضی ...تهدمت والله ارکان الهدی!"" آری! علی رفت و در کنار زهرایش آرام گرفت! اینک شما ماندید و یک عمر شرمندگی! ◼️نوزدهم رمضان، سالروز ضربت خوردن امیر مؤمنان علی علیه السلام بر شیعیان حضرتش تسلیت باد! 🔳🔳🔳🔳🔳🔳 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#همسرانه https://eitaa.com/khaneAram_Basir
بسم الله الرحمن الرحیم 💔💔💔💔💔💔 طلاق عاطفی (2) ✅ علائم و نشانگان طلاق عاطفی 📢مقدمه: هر چیزی اثر و نشانه ای از خود به جای می گذارد؛ مثلا آب، رطوبت را و آتش، حرارت را. نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما نکته قابل توجه اینجاست که فقط با دو یا سه مورد از این نشانه ها نمی توان به وجود طلاق عاطفی بین زن و شوهر حکم نمود. بنا براین، ذکر این به شما کمک میکند تا از میزان گرما یا سرمای عاطفی بین خود و همسرتان آگاه شوید و در صورتی که تعداد بالایی از این نشانه ها در رابطة زناشوئی تان وجود دارد به یک مراجعه نمائید: ⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️ 1) فقدان عواطف مثبت و احساس تنهایی 2) بی توجهی به مشکلات یکدیگر 3) بی هدفی در زندگی مشترک 4) بسترهای جدا و فقدان صمیمیت جنسی 5) روابط کلامی کمتر از 20 دقیقه در روز 6) تنش های لفظی دائمی 7) پشیمانی از ازدواج با هم 8) نا امیدی از بهبود روابط 9) عدم گذران وقت با یکدیگر 10) خشونت کلامی و رفتاری 11) بی اعتمادی و شک به وفاداری همسر 12) عدم تمکین مالی زن توسط شوهر 13) اختلال در روابط با خانواده همسر 14) تکریم های ریاکارانه 15) میل دائم به طلاق و جدایی 16) تمایل بیش از حد به مهمانی های مجردی 💔💔💔💔💔💔 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
💕💕 اگر کسی چندین کتاب آموزش شنا بخواند و توی قسمت عمیق استخر شیرجه بزند، باز هم غرق می‌شود. آموزش شنا خواندنی نیست! به تمرین عملی نیاز دارد. آموزش اعتمادبه‌نفس به نوجوان و جوان نیز با خواندن کتاب حاصل نمی‌شود، باید به فرزندانمان کار و مسئولیتی سپرد و حتی اگر آن کار را ناقص انجام دادند آنها را تشویق کرد. 🍃🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃🍃 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
❤️❤️❤️ 🔴 💠 مردی برای رفتن به محل کار، وارد اتاقش شد تا کلیدهایش را بردارد. زیادی روی میز و صفحه تلویزیون دید! به آرامی خارج شد و به همسرش گفت: ، کلیدهایم را از روی میز بیاور! زن وارد شد تا کلیدها را بیاورد؛ دید همسرش با وسط غبارهای روی میز نوشته "یادت باشه خیلی دوستت دارم" و خواست از اتاق خارج شود، صفحه را دید که میان گردوغبار آن نوشته شده بود: "امشب شام مهمون من" 💠 زن از اتاق خارج شد و کلید را به همسرش داد و به رویش زد؛ انگار خبر می‌داد که نامه‌اش به او رسیده است. 💠 این همان همسر است که اگر در زندگی مشکلی هم بود، مشکل را از ناراحتی و عصبانیت به و لبخند تبدیل می‌کند! ❤️❤️❤️❤️ https://eitaa.com/khaneAram_Basir