💖
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_هشتم
الان یه هفته از سفر مشهد میگذره. امیرعلی که از همون روز اول که برگشت رفت این اردوی شلمچه. منم که کلا از وقتی برگشتیم هیچ جا نرفتم. همش تو فکر مشهدم. اونجا که بودم یکی رو داشتم که باهاش درد و دل کنم ولی الان چی ؟ حوصلم سر رفته بود ولی دلم نمیخواست از خونه برم بیرون. عمو هم چند سری زنگ زد ولی هربار بهونه اوردم اصلا دیگه دلم نمیخواست با یه مرد هوس باز رابطه ای داشته باشم. خودمم نمیدونم اون همه عشق به عموم که باعث میشد 24 ساعته خونشون باشم چی شد ولی میدونم الان اصلا صلاح نیست برم پیشش تازه میدونستم اگر هم برم و بفهمه که اون سفر مشهد با دل من چه کرده کلی مسخره میکنه . کاش امیرعلی بود تا باهاش درد و دل میکردم. هعی.....
الان نت گردی میتونست یکم حوصلمو سرجاش بیاره . لپ تاب رو روشن کردم و رفتم تو اینترنت. نفهمیدم چی شد که یه دفعه سرچ کردم امام رضا. خب چه ایرادی داشت میخواستم در مورد دوستی که این آرامش رو مهمون قلبم کرده بود تحقیق کنم. اول ازهمه عکسای حرم رو دیدم و بعد خیسیه گونم رو حس کردم وای چقدر دلم تنگ شده بود. خوندم. تک به تک سایتارو. زندگینامه امام رضا رو. وای الهی بمیرم براش چقدر سخته تو غربت شهید بشی. بعد از خوندن زندگینامشون بیشتر بی تاب شدم وبارون اشکام هم تندتر بارید . ولی از یه طرف هم خوشحال شدم چون فهمیدم آرامگاه خواهرشون قم هستش و مامان اینا هم قراربود این هفته برن سالگرد یکی از اقوام که خونه اون ها هم همونجاست قرار نبود من برم چون اصلا به این جور چیزا علاقه نداشتم ولی حالا....
وقتی امام رضا انقدر خوب بود پس خواهرش هم میتونست خوب باشه. میتونست مایه آرامش من باشه.
امام على عليه السلام:
اى پسر آدم!
وصىّ خودت در مال و دارايى خويش باش و با آن چنان كن كه ترجيح مى دهى پس از تو با آن چنان شود
يا بنَ آدمَ، كُنْ وَصِيَّ نَفسِكَ في مالِكَ، و اعمَلْ فيهِ ما تُؤثِرُ أن يُعمَلَ فيهِ مِن بَعدِكَ
نهج البلاغه، حکمت 254
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#سلام_اربابم ✋
🌺هرگز گره ام از عَلَمت واشدنی نیست
غیر از تو کسی در دل من جاشدنی نیست
🌺از نوکر بد هم که بپرسند بگوید
ارباب به خوبی تو پیدا شدنی نیست
#شاه_سلام_علیک
#السلامعلیکیااباعبدللهالحسینعلیهالسلام ❤️
صبحتون حسینی
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
💐💐🌺🌺💐💐🌺🌺💐💐
🌺 کلید حل معمای رابطه ای خوب, صمیمی و رضایت بخش.
قسمت 3⃣
💐 پیوند دهنده های رابطه,
💐 قطع کننده های رابطه
💐 کدامیک؟
💐 به چه میزان؟
اگر چه رعایت تمام عیار و کامل این رفتارها تقریبا غیر ممکن می نماید ولی اگر ضرورت آن را خوب درک کنیم, می توانیم بکوشیم هر روز از رفتارهای سازنده. یا پیوند دهنده کمی بیش تر استفاده کنیم و رفتارهای کشنده را کم تر به کار گیریم.
💐 همراه عزیز!
این پیام ها رو تجربه کنید و نتیجه تلاشتون رو حتما برای ما ارسال کنید.
💐 منتظر نظراتتون هستیم.
#خانم_کرمی
💐💐🌺🌺💐💐🌺🌺💐
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌾🌺🌾🌺
نوجوان و استقلال طلبی عاطفی(1)
درسالهای کودکی فرزند شما هر چیز را برایتان می گفت، مثلا در مدرسه چه اتفاقی افتاده، دیشب چه خوابی دیده وغیره...🔅
⁉️اما در سالهای نوجوانی شما احساس می کنید که او قلب و ذهنش را به سوی شما بسته است وقتی از نوجوان می پرسید در مدرسه چه خبر بوده، ممکن است بگوید هیچی....
✅ یکی از راههایی که نوجوان به استقلال عاطفی دست می یابد این است که افکار و احساسات خود را برای خودش نگه می دارد، والدین باید به این خواسته نوجوان احترام بگذارند، 🌸
❌در چنین مواقعی سرسختانه پیگیر اینکه موضوع چیست نباشید... ❌
🔅نوجوان شما درحال بزرگ شدن است
((من می دانم گاهی تو دلت نمی خواهد افکار واحساساتت را با من در میان بگذاری، من این را میفهمم واشکالی ندارد، اما اگر خواستی حرف بزنی می خواهم بدانی که من همیشه آماده شنیدن هستم))
✅اینها کلماتی هستند که والدین دور اندیش به نوجوان خود می گویند، 👌
#خانم_لاجوردی
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#پیشنهاد_کتاب
معرفی کتاب فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور
#کتاب_فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور اثر برگزیده جایزه کتاب سال دفاع مقدس به قلم مهناز فتاحی است که به روایت خاطرات زنی شجاع که در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی دشمن را به خاک و خون بکشاند، میپردازد.
رهبر انقلاب در سفرشان به کرمانشاه به این بانوی بزرگ اشاره کرده بودند و بر ثبت خاطراتش تاکید داشتند.
فرنگیس حیدرپور زنی کرمانشاهی است که از قضا در روستایی نزدیک غرب گیلان زندگی میکند، رفتارش پر ابهتتر از تندیس تبر به دستش در کرمانشاه و دلی مهربان دارد.
فرنگیس برای سالیان سال خسته و کلافه از دوربین و مصاحبه زیر بار تعریف خاطراتش نمیرفت تا این که بالاخره در این کتاب حاضر به روایت بخشی از حوادثی شد که در طی سالیان جنگ بر وی گذشته است.
در سال 1359 پس از حمله عراق به روستای اوازین، مردم به درههای اطراف فرار میکنند.
فرنگیس که در آن زمان 18 سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز میگردند.
اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته میشوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر میکند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل میدهد.
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#پیشنهاد_کتاب معرفی کتاب فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور #کتاب_فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور اثر برگ
در بخشی از #کتاب_فرنگیس میخوانیم:
وقتی به کوه برگشتم، هنوز مادرم و لیلا با ناراحتی به من نگاه میکردند. با خودم گفتم: «اشکال ندارد. بالاخره میفهمند کار من درست بوده.»
آوهزین دست عراقیها بود و زنها مرتب از هم میپرسیدند چه کنیم؟ برویم عقب یا بمانیم؟ یک بار که حرف و حدیثها بالا گرفت، با تندی گفتم: «عقب نمیرویم. همینجا میمانیم. نیروهای خودی بالاخره روستا را آزاد میکنند و به روستا برمیگردیم. باید تحمل کنیم. زیاد طول نمیکشد، فوقش دو سه روز.»
اما آن دو سه روز، شد دوازده روز! دوازده شب در کوهها بودیم؛ در کوههای آوهزین و چغالوند. فقط آب داشتیم و گاهی پنهانی به روستا میرفتیم و آرد برمیداشتیم، میآوردیم و با آن نان درست میکردیم. در آن روزها که توی کوه بودیم، گاهی وقتها نیروهای خودمان میآمدند، بهمان سری میزدند و میرفتند.
یک بار داشتم روی سنگ صافی نان میپختم که چند نظامی از دور نزدیک شدند. تندی از جا بلند شدم. دستم از آرد سفید بود. وقتی رسیدند، سردستۀ نظامیها پرسید: «شماها اینجا چه کار میکنید؟ اینجا دیگر خط مقدم است. برگردید بروید گیلانغرب، یا روستاهای دورتر. اینجا بمانید، کشته میشوید. ما خودمان هم به سختی اینجا میمانیم، شما چطور ماندهاید؟»
باورشان نمیشد مردم روستا، با این وضعیت، توی منطقۀ جنگی مانده باشند. نظامیها از شهرهای شمالی و تهران بودند. با خنده به آنها گفتم: «نکند میترسید؟!»
یکیشان با تمسخر گفت: «یعنی میخواهی بگویی تو نمیترسی؟»
مستقیم نگاهش کردم؛ چشم دوختم توی تخم چشمهایش و گفتم: «نه، نمیترسم. آنجا را که میبینی، خانۀ من است.»
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
💖
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_نهم
وای داشتم از خوشحالی میمردم اخ جووووون داشتم میرفتم پیش خواهر همون دوست صمیمیم .
_ مامان. چادر بردارم؟
مامان_ اره دیگه مگه نمیگی میخوای بری حرم؟
_ ای بابااااا
مامان_ انقدر غر نزن .برووووو
چادرمو برداشتم گذاشتم تو کیفم. بلند ترین مانتوم که تا روی زانو بود رو برداشتم یه مانتوی سفید با ساپورت و شال مشکی .
مامان _تانیااااا
_ بله؟؟؟
مامان_ بیا تلفن. امیرعلیه.
_ اخ جووووون. اومدم
با حالت دو از اتاق زدم بیرون.
_ سلاااااااام داداش بی معرفت خودم.
امیرعلی_ سلام خواهر خانم خودم. من بی معرفتم انصافا ؟
_ نه بابا دقیقا به اندازه موهای سر حسن کچل معرفت داری داداشی. کجایی حالا؟
امیرعلی_ خونه اقا شجاع. شنیدم که دارید تشریف میبرید زیارت بانو؟
_ بلی بلی. خبرا زود میرسه ها. کلاغ داری؟؟؟
امیرعلی_ بلی بلی 😂. ابجی من الان کار دارم بازم زنگ میزنم. فعلا....
_ باشه بی معرفت. بای
امیرعلی_ یا حق...
.
.
.
.
.
مامان _ مطمئنی میتونی بری خودت؟
_ آره مامان جان بچه که نیستم. میپرسم میرم. بابای.
بابا_ مواظب خودت باش. خداحافظت.
روبه روی حرم وایسادم. سلام کردم و وارد شدم......
امام صادق عليه السلام :
هر كس كه به زيارت قبر حسين نايل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد خداى متعال او را در بلندترين درجه عالى مقامان ثبت مى كند
من لا يحضره الفقيه ج 2 ص 581
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#سلام_اربابم ✋
میان روشن وخاموش آسمان هر روز
خوشم به ذکر سلامی به درگهت ارباب...
#شاه_سلامُُ_علیک ❤️
#السلامعلیکیااباعبدللهالحسینعلیهالسلام
🏴سلام روزتون حسینی
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
مشکلات خانوادگی باعث می شود دوستی های خیابانی فرزند شما به دلبستگی افراطی ختم شود.
#نوجوان
👌 احساس کمبودهای عاطفی در خانواده یا تنش های بین والدین،ناخودآگاه یک نوجوان یاجوان رابرای رسیدن به آرامش و جبران نیاز عاطفی به سمت دوستی های نامناسب سوق می دهد. وقتی خانواده، فرزند را با مهارت خودمهارگری آشنا نکرده، ممکن است نوجوان برای پاسخ به نیازهای طبیعی اش راه های غیر منطقی و اشتباه راانتخاب کند.
البته کم توجهی به نیازهای فرزندان هم می تواند عاملی برای شروع دوستی های خیابانی باشد.👌
#خانم_جلوداریان
https://eitaa.com/khaneAram_Basir