🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
🍂🌸🍂🌸
🌸🍂
#کودک👭
#بازی برای کودکان یعنی همه چی(۱۱)🤔
💝پدر مهربان سلام، مامان جون عزیز سلام💝
👈ویژگیهای بازی مفید :🏃♂️🏃♀️
۵.انتخابی ؛نه تحمیلی😡
👈یکی از دلایل گوش ندادن به حرفها،لجاجت،بهانه گیری و رفتارهایی شبیه به این ،محروم شدن کودک از بازیهای مورد علاقه اش و تحمیل بازیهایی است که کودک به آن علاقه ای ندارد.😭
👈یکی از اصلیترین دلایل تحمیل بازیهای خاص به کودکان،فرار کردن از زحماتی است که بازیهای مورد علاقه کودکان برای بزرگترها دارد.😯
🙏مثال:کودک میخواهد دوباره بازی خانه سازی رو داشته باشه،لگوها رو پخش میکنه وسط اتاق و از مامان هم میخواد که تو بازیش شرکت کنه،مادر با فریاد اونها رو جمع میکنه و میگه:بسه دیگه،چقدر ریخت و پاش! برو نقاشی بکش.😢کودک با بی میلی شروع به نقاشی میکنه ،مدادها رو گاز میگیره،تا اخر شب هم با مامان سر لجبازی بر میداره.💪😥
👈ولی پدر و مادرهای زرنگ و خلاق ،نه تنها اجازه ی بازی مورد علاقه کودک رو میدن، بلکه با همبازی شدن با کودک ،برای بقیه روز اعتبار میخرن برای خودشون.😄😉
با ما باشین🌸
#خانم_نزادی
#مدرس_مشاور
🌸🍂
🍂🌸🍂🌸
🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌸 کربلا را هم حسین بن علی آباد کرد
#میلاد_امام_حسین علیه السلام
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼🌿
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿
🌼🌿🌼
🌼🌿
🌼
#ناحلہ🌺
#قسمت_یازدهم1⃣1⃣
°•○●﷽●○•°
چسبیدم ب صندلیم
از اینکارم خندش گرفت زد زیرخنده و شیطون گفت
+آخییی
خم شده بود ک داشپورت و باز کنه
داشت توش دنبال ی چیزی میگشت
تو این فاصله بوی عطر خنکش باعث شد ی نفس عمیق بکشم
از موهای لخت خیلی خوشم میومد
ناخودآگاه جذبشون میشدم.
بی هوا ی لبخند زدم و مثه گذشته ها دستم و گذاشتم تو موهاش و تکونشون دادم.
از اینکه بخاطر لختیشون ب راحتی با یه فوت بالا و پایین میشد ذوق میکردم
محکم فوتشون کردم و وقتی میومدن پایین میخندیدم
یهو فهمیدم مصطفی چند ثانیست که ثابت مونده .
خجالت کشیدم و صاف نشستم سرجام .
ایندفعه بلند تر از قبل خندید .
کیف پول چرمش و از داشپورت ورداشت و دوباره نشست رو صندلی.
برگشت سمتم و به چشمام زل زد
از برقی ک تو نگاهش بود ترسیدم .
چیز بدی نبود ولی من دلم نمیخواست وقتی از احساسم بهش مطمئن نبودم اینو ببینم .
نگاهم و ازش گرفتم
از ماشین خارج شد و رفت بیرون
مسیرش و با چشمام دنبال کردم
در یه فست فودی و باز کردو رفت داخل
ب ساعت نگاه کردم ۱۵ دیقه ای مونده بود تا شروع مراسم
تقریبا ۳ دقیقه بعد با یه ساندویچ برگشت تو ماشین .
گرفت سمتم. ازش گرفتم داغ بود و بوش تحریکم میکرد برای خوردنش .
پرسیدم :این چیه ؟
داشت کتش و در میاورد
وقتی در اورد و گذاشتش رو صندلیای عقب گفت
+اگه گشنته بخورش . اگه نه ک نگه دار با خودت. گشنت میشه تا تموم شه مراسمشون .
ازش تشکر کردم که گفت
+نوش جان
یخورده ک از مسیر و گذروندیم دستش و برد سمت سیستم و یه اهنگ پلی کرد
تقریبا شاد بود
ابروهام بهم گره خورد و رو بهش گفتم
شهادته خاموشش کن
دوباره با همون لحن مهربونش گفت:
شهادت فرداعه بابا
+کی گفته فرداست؟ فاطمیه دو تا دهس
الان دهه دومشه حداقل وقتی خودمون داریم میریم هیئت رعایت کنیم دیگه.
_سخت نگیر فاطمه جان ملت عروسی میگیرن ک
+اولا اینکه مردم مرجع رفتارای ما نیستن و ما از اونا الگو نمیگیریم
دوما اینکه اصن اینا هیچی میگم حق با تو و وارد بحث اعتقادات بقیه نمیشم فقط اینو خیلی خوب میدونم خوشی هایی که وقت غمِ خدا باشه مونگار نیست و میشه بدبختی...
دهنم کف کرده بود انقدر که تند حرف زدم
مصطفی که دید دارم تلف میشم گفت :باشه بابا بااشهه غلط کردممم تسلیمم
آروم باش عزیزم
خودمم خندم گرفت از اینکه اینجوری حمله کردم بهش ...
دیگه چیزی نگفتیم ۱۰ دقیقه بعد رسیدیم ب مقصدمون
باخوندن اسم مکان و مطمئن شدن ماشین و کنار خیابون پارک کرد و پیاده شدیم ...
از ماشین پیاده شدم و کولمو انداختم دوشم. یه نگاه به مصطفی کردم و
_توعم میای مگه؟
+نه ولی میام راهنماییت کنم بعدش باید برم جایی کار دارم .
_اها باشه
+مراسم تموم شد زنگ بزن بیام دنبالت
_نه مزاحمت نمیشم
اخم کرد و محکم تر گفت
+جدی گفتم . دیر وقت نمیزارم تنها بری
چپکی نگاش کردمو گفتم باشه
بعد باهم راه افتادیم سمت قسمتی که خانوما نشسته بودن
چون باید از وسط اقایون رد میشدیم مصطفی به من نزدیک تر شد.
دیگه کاراش داشت آزارم میداد .
یه خورده که رفتیم ازش خداحافظی کردم .
اونم ازم جدا شد و رفت سمت ماشین.
از رفتنش که مطمئن شدم حرکت کردم. یه ذره راه رفتم که دیدم یه سری پسرا تو خیابون رو به روی در ورودی هیئت حلقه زدن و باهم حرف میزنن
وایستادم و چند بار این ور و اون ور و نگاه کردم .
چشَم دنبال آشنا بود .
میخواستم اون دونفرو پیدا کنم .
هی سرمو میچرخوندم دونه دونه قیافه ها رو زیر نظر میگرفتم .
تا یه دفعه قیافه آشنایی نظرمو جلب کرد. سریع زوم شدم روش.
متوجه شدم همونیه که برام دستمال اورده بود .
مشغول برانداز کردنشون بودم که یه نفر ازشون جدا شد چون نمیتونستم برم بین پسرا وقتی داش از سمت من رد میشد بهش گفتم
_ببخشید
سرشو انداخت پایین و گفت
+بفرمایید امری داشتین؟
_میشه اون آقا رو صدا کنین ؟
+کدوم؟
دستمو بردم بالا و اونو نشونش دادم .
دنبال دستمو گرفتو گفت
+اها اونی که سوییشرت سبز تنشه ؟
_نه نه اون بغلیش .
چشاشو گرد کرد و با تعجب بم خیره شد .
+حاج محمدو میگین ؟؟؟؟
پَکر نگاش کردم با اینکه اسمش و نمیتونسم جهت انگشت اشارشو که دنبال کردم گفتم
_بله
از همونجا داد زد
+آقااا محمدددد !!!
همه برگشتن سمتمون
حاجیییی این خانوم (پوف زد زیر خنده)کارتون داره
با این حرفش همه ی اونایی که داشتن باهم حرف میزدن خندیدن.
برام عجیب بود که چی میتونه انقدر جالب و خنده دار باشه براشون...
بہ قلمِ🖊
ــ🖊
#غین_میم 💙و #فاء_دآل
ادامه دارد......
امیرالمؤمنین علیه السلام:
إِلٰهِى هَبْ لى كَمالَ الانْقِطاعِ إِلَيْكَ
خدایا کمال جدایی از مخلوقات را، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن
از مناجات شعبانیه
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
1_910290282.mp3
3.98M
🎙 راهکارهای ثبات قدم
از زبان امام حسین💐
علیه السلام...❤️
🌺دکتر رفیعی
🌺🍃💐🌺🍃💐🍃🌺
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای مهربان امام! بر محضرت سلام...
🌸 تولد امامِ عشق مبارک
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
☘☘☘☘☘
#کودک
#آیا_میدانید :
دنیای کودکان سراسربازی وتخیل وخلاقیت وکشف راز و رموز طبیعت است
اما دنیای بزرگسالان سراسر باید ها و نبایدها و قوانین خشک و سخت است .
برای تسهیل در امر تربیت فرزند دنیای خودتان را به دنیای کودکان نزدیک کنید .
#خانم_عموحسینی
#مدرس
☘☘☘☘☘
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌾🍃🌼🌼🍃🌾🍃
💚 روز پاسدار بر همهٔ آزادگان عالَم مبارک ؛
🌹❤️🌸🌼🌺
بر آنان ڪہ از جنس شهـیدان
و هـم پیمان با حسین(ع)
و از نسل فصل سرخ استقامتند ...🥀🥀🥀🎊
#روز_پاسدار_مبارک🌹🧚♀
🍃🌾🍃🌼🍃🌾🍃
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾
🔰السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ
💠ارمنی یک بار رو زد حاجت خود را گرفت
💠خوش به حال ما که عمری در پی ات آواره ایم
💐ولادت باسعادت حضرت ابالفضل العباس(ع) برهمگان مبارک باد
🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
امام على عليه السلام:
أمسِك عن طَريقٍ إذا خِفتَ ضَلالَهُ؛ فإنَّ الكَفَّ عَن حَيرَةِ الضَّلالَةِ خَيرٌ مِن رُكوبِ الأهوالِ
از پيمودن راهى كه بيم گمراه شدن در آن را دارى ، خوددارى كن؛ زيرا باز ايستادن از سرگشتگىِ گمراهى، بهتر از مواجه شدن با هول و هراس هاست
تحف العقول صفحه69
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خدایا!
قـღـلبی به من عنایت کن،
که اشتیاقش او را به تو نزدیک کند،
و زبانى که صدقش به جانب تو بالا برده شود؛
و نگاهى که حق بودن او را به تو نزدیک نماید.💔🙃
|فرازی از مناجات شعبانیه|
#صبحتون_بخیر
═◆💚◆═
https://eitaa.com/khaneAram_Basir