از همه عزیزان تقاضا دارم، شادی روح این مرحومه مغفور، فاتحه قرائت بفرمایید. ان‌شاءالله در بهشت همنشین خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها باشند.

🕌ان‌شاءالله قرار شد مسجد‌مدرسه حضرت قمربنی‌هاشم(ع)، کار خودش رو با کلاس اول دبستان شروع کنه. 👬👭عزیزانی که در محدوده کرج و مهرشهر هستند میتونن برای سال تحصیلی جدید فرزنشون رو ثبت‌نام کنند. مسئول مسجدمدرسه و ثبت‌نام آقای خرم‌یار👇 @khorramyar

بچه‌های هیأت، همه‌چی شون خوبه!🌷✊🏻 🔰 تربیت همه‌جانبه و تخصصی و پرورش استعداد نوجوان‌های نخبه بااستعداد - در محیط سالم و تربیتی - توسط متخصصانی از بهترین دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه کشور - حاصل پژوهش‌های اساتید حوزه و دانشگاه ⚪️ فعال در دو شعبه تهران و قم @Zovvaralzahra 💯فعالیتها به صورت جهادی برگزار می‌شود. 📌جهت آشنایی با برنامه های مجموعه به آدرس zovvar.com مراجعه فرمایید. 🖥 جهت ثبت نام به آدرس zovvar.com/heyat مراجعه فرمایید. 💠 @zovvaralzahra 💠 @Jazbzovvar ╭┅─────────┅╮ @khane_estedad🏡 ╰┅─────────┅╯

این عزیزان یه مجموعه تربیتی بنام هیئت زوار الزهرا (س) هستند. هدفشون تربیت نسل انقلابی، مومن و قدرتمند هستش، که تحت نظر حاج‌آقامیرهاشم حسینی فعالیت می‌کنند. برای آشنایی با مجموعه می‌تونید وارد سایتشون بشین و اطلاعت تکمیلی رو مشاهده کنید یا با شماره‌های درج شده داخل بنر تماس بگیرید.

👀روایتی متفاوت از برنامه‌های هیات زوار‌الزهرا (س) 🎥هیات زوار‌الزهرا (س) برای نوجوان‌ها چه فعالیتهای علمی و تربیتی داره؟! ╭┅─────────┅╮ @khane_estedad🏡 ╰┅─────────┅╯

😍 فضیلت انسان متاهل 🎥 حجت الاسلام استاد حسینی قمی

. مگه خانواده‌ها، مدارس، مساجد و هیتها زمینه‌های رشد همه جانبه افراد رو ایجاد میکنن که یه جوان ۱۸ ساله بتونه ازدواج کنه؟! مگه یه جوان ۱۸ ساله👇 مهارت کسب و کار داره؟! مهارت ارتباط موثر با جامعه و خانواده داره؟ مهارت مدیریت خانواده داره؟ اعتماد به رزاق بودن خدا داره؟ و... چقدر خانواده‌ها و مرکز آموزشی و فرهنگی در ایجاد این چالشها مقصرند؟!

بسم الله 🔰دل نوشته یک شاگرد برای استادش 📌استاد عزیزم سرور گرامی حضرت حجت الاسلام اسماعیل #صرافیان دامت برکاته عرض صمیمانه ترین تسلیتها را دارم نمی دانم این متن به دست شما میرسد یا خیر ⭕️ دیروز ظهر اقا مصطفی (پسر استاد) به من زنگ زدند با صدای گرفته و محزون توام با گریه که کجایی؟ گفتم نزدیک مسجدم گفت خواهرم مرحوم شده میخوام برم به پدرم خبر بدم بیاین که من تنها نمیتونم، شما هم باشید وااااای پناه برخدا چه کار سختی، چه کار دشواری، من کی ام، من ضعیف کی ام که به کوه صبر خبر پرواز دخترش و آسمانی شدنش را بدهد دختر جوان با سه فرزند کوچک و یک بچه در رحم وااااای ...... گویا همین دیروز بود که پسر جوانش نیز آسمانی شد، چند سال پیش ... و باز یک امتحان سخت دیگر برای استاد، پناه برخدا که چگونه خدا بعضی را سخت امتحان میکند که ما توانش را نداریم لطف خدا که استاد خونه رفته بودند و مطلع شده بودند با اقا مصطفی رسیدیم خونه استاد، شاید حتی نزدیکانشون هم هنوز کامل مطلع نشده بودند. وارد شدم امان از دل مادر امان، به خدا تحملش برای منم سخته مادرش می گریست و با دختر خود زبون می گرفت و سخن میگفت: دخترم باهم پرواز میکردیم چرا تنها رفتی مادر نشستم و براشون روضه مادر خواندم، روضه مادری رنج کشیده و مظلومه که هیجده بهار از عمرش بیشتر نگذشته بود... خانواده اش گریستند و من نیز گریستم و سوختم، خدا صبر دهد. دم رفتن دیدم استاد را، کوه صبر را، کوه تقوا را، که چگونه آرام و چگونه تسلیم خدا بود، آرام آرام خیلی آرام... من و استاد سحرهای زیاد دونفری باهم داشتیم... سحرهایی که از علمش، از تقوایش، از تجربیات فرهنگی اش، از مهارتهای زندگی اش من را سیراب میکرد خدا چه استعدادی به این مرد خدا داده که در مجاورت او که قرار میگیری همه علاقه های دنیاییت تحلیل میره و اولویتت میشه تلاش برای آخرت، عجیب آدم عوض کن هست عجیب ... گرد جهان گردیده ام مهر بتان ورزیده ام زیبا فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری ای استاد عزیز از تو سخت کوشی اموختم تلاش برای جا انداختن قرآن در دلهای مردم آموختم مناعت طبع و عزت نفس اموختم، یادم دادین بارها به گوشم زمزه کردین که فلان جا برو و اعلان کن که پول نمیخوام من چیزهای زیادی از شما اموختم... گاهی از درسها و پیامهای قرآنی که دو نفری در سحرهای زیادی در منزل، مسجد، حرم، دوساعت، گاه چهار ساعت به اذان صبح برایم میگفتید، نکاتی از قرآن که از شوق درسهایش پرواز میکردم در هیچ تفسیری ندیدم، و میفهمیدم این چیزی نیست جز انفاس قدسی و سحر گاهی و به خود می بالیدم که در این دل سحر منم فقط با استادم یاد سحرهای حسن آباد بخیر، خارج شهر میرفتیم و فرصتی بیشتر پیش می آمد که با شما بیشتر حرف بزنم و لذت ببرم امروز همه چیز را مدیون شما میدانم. من وقتی میدیدم جلسه تفسیری در قاسم آباد را که گاهی میفرمودین یک نفر مستمع هم نبود و من خودم صوتم را ضبط میکردم، من همه اون صوتها رو در جلسه بین الطلوعین گفتم و تصمیم گرفتم مثل شما پیامهای قرآنی شما را برسانم به مردم و تلاشمو میکنم تا زنده هستم به سهم خودم قران را از مهجوریت در اورم ان شاءالله ✍ واحدیان ╭─═══════─ 🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران ╰─════════════─

برای آشنایی با استاد صرافیان حتما این مطلب رو بخونید 👇

امروز ۳۸ سال و ۲ ماه و ۲۱ روزم شد. یه تصمیم خیلی مهم گرفتم که از شنیدنش احتمالا خیلی از عزیزان شوکه بشن فعلا بماند تا آینده نزدیک عرض میکنم این تصمیم چیست ! این تصمیم پنجشنبه شب، در مسجد انصاری المهدی گرفته شد. ۴ خرداد ۱۴۰۲