⭐️امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) بالای بام خانه خرما تناول می کرد و در آن زمان حضرت در سنین جوانی بود ، سلمان ( رضوان الله علیه ) در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت ، حضرت دانه خرمائی به طرف او رها کرد .
سلمان گفت : ای علی (علیه السلام ) با من شوخی میکنی در حالی که من پیرمرد و شما جوان و کم سن و سال هستید ؟
💫علی ( علیه السلام ) فرمودند : ای سلمان ، مرا از نظر سن و سال کوچک و خودت را خیلی بزرگ خیال کرده ای ؟ قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای ؟ چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجاتت داد ؟
سلمان با شنیدن این کلمات از امیرالمومنین ( علیه السلام ) به وحشت افتاد و عرض کرد : از کیفیت آن جریان برایم بگوئید .
⭐️علی ( علیه السلام ) فرمودند :
تو وسط آب ایستاده بودی و از شیری که در آنجا بود می ترسیدی ، دست ها را به دعا بلند کردی و از خداوند متعال نجات خود را طلبیدی ، خداوند هم دعایت را اجابت و مرا به فریاد تو رساند .💫 من هم آن اسب سواری هستم که زره او بر روی شانه اش و شمشیرش به دستش بود و ضربه ای بر آن شیر وارد کردم که او را دو نیم کرد و تو خلاص شدی .
سلمان عرض کرد : نشانه دیگری در آنجا بود برایم بیان فرمائید .
🌷حضرت دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود : این همان هدیه تو است به آن اسب سوار ! سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد با عجله خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) شرفیاب شد و عرض کرد ای رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) من اوصاف شما را در انجیل خواندم و محبت شما در دلم جای گرفت ، همه ادیان غیر از دین شما را رها کردم و آن را از پدرم مخفی نمودم تا سرانجام متوجه شد و نقشه کشتن مرا کشید ولی دلسوزی او نسبت به مادرم مانع می شد و دائما چاره ای در قتل من می اندیشید و مرا به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد ، تا اینکه فرار کردم ، به محلی به نام دشت ارژن رسیدم در آنجا ساعاتی استراحت کردم احتیاج به آب پیدا کردم لباس های خود را بیرون آوردم و داخل رود خانه ای که در همان نزدیکی بود رفتم . ناگهان شیری آمد و روی لباس های من ایستاد . وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند متعال نجات خود را درخواست نمودم که ناگاه اسب سواری پدیدار شد و با یک ضربه شیر را به دو نیم کرد .
من از آب بیرون آمدم لباس به تن کردم و خودم را بر رکاب اسبش انداختم و آن را بوسیدم و چون فصل بهار بود صحرا و اطراف رودخانه پر از گل و سنبل بود شاخه گلی گرفتم و به او هدیه کردم و تشکر نمودم .چون گلها را گرفت از چشمان من ناپدید گشت و اثری از او ندیدم ، از این جریان بیش از صد سال می گذرد و من این قصه را برای احدی نگفته ام امروز⭐️ علی ( علیه السلام ) تمام آن قضیه را بیان فرمود و همان شاخه گل را به من نشان داد ؟
رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند :
ای سلمان ، هنگامی که مرا به آسمان بردند تا جائیکه جبرائیل توقف نمود و من تا کنار عرش الهی بالا رفتم در حالی که پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت ...
وقتی سفر معراج تمام شد و من به زمین برگشتم علی ( علیه السلام ) بر من وارد شد و پس از عرض سلام و تبریک به خاطر الطاف و عنایاتی که خداوند متعال در این سیر ملکوتی به من نموده از تمام گفتگوهای من با پروردگارم خبر داد .
بدان ای سلمان ، هر کدام از انبیاء و اولیاء از زمان حضرت آدم ( علیه السلام ) تا کنون که گرفتار شده است علی ( علیه السلام ) او را از گرفتاری نجات داده است .
📚 #القطره جلد ۱ ، آیت الله علامه سیداحمد مستنبط ، صفحه ۲۸۲
🔴 با این دعا ایمان خود را به کمال برسانید:
🌕 محمّدبنسلیمان دیلمی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: «جانم فدای شما باد، شیعهی شما میگویند ایمان، پایدار و ناپایدار است، به من چیزی را بیاموز که اگر بگویم، ایمان خود را با آن به کمال میرسانم.» فرمود: «در پایان هر نماز واجب بگو:
«رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيّاً وَ بِالْإِسْلاَمِ دِيناً وَ بِالْقُرْآنِ كِتَاباً وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِيٍّ وَلِيّاً وَ إِمَاماً وَ بِالْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ اَلْأَئِمَّةِ صَلَوَاتُُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ اَللَّهُمَّ إِنِّي رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّةً فَارْضَنِي لَهُمْ إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
ترجمه: «راضی شدم به اینکه الله پروردگارم؛ و محمّد صلی الله علیه و آله پیامبرم؛ و اسلام دینم؛ و قرآن کتابم؛ و کعبه قبلهام؛ و علی علیه السلام و حسن و حسین و ائمّه علیهمالسلام ولی و امامم هستند. خداوندا من راضی شدم به اینکه آنها امامان من هستند پس تو هم به حق آنها از من راضی باش که تو بر هر چیزی قادری».
📗تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۴، ص۵۱۰
📗الوافي، ج ۸، ص ۷۹۹
📗تهذيب الأحکام ج ۲، ص ۱۰۹
📗بحارالأنوار، ج ۸۳، ص ۴۲
📗البرهانفي تفسيرالقرآن،ج ۲، ص۴۶۰
📗القمی، ج۱، ص۲۱۱
----------------------------------
✍با توجه به شبهات و بدعتهایی که روز به روز در دین وارد میشود که از جملهٔ آنها فتوای تغییر قبله توسط شیاطین انسی میباشد حتما خواندن این شهادتین را به جهت پایدار شدن ایمانتان بعد از هر نماز، بر خود واجب سازید.
ماجرای اشنایی امام علی(ع) وقنبرغلام امام علی(ع)
💠 جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شدهام، آمدم برای خواستگاری. پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من میپذیرم
شاه گفت: در شهر بدیها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو، جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب میشناسند جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها شد. به بالای تپهی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان رفت. گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟ گفت: تو را با علی چه کار است؟ گفت: آمدهام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.
گفت: تو حریف علی نمیشوی. گفت: مگر علی را میشناسی؟
گفت: بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟! گفت قدی دارد به اندازهی قد من، هیکلی همهیکل من. گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم. خب چه برای شکست علی داری؟
گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش، جوان خندهی بلندی کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. گفت: اسمت چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبدالله. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد. عبدالله در یک چشم به هم زدن، کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشمهایش اشک میآید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم. مرد عرب، جوان را بلند کرد، گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. گفت: مگر تو کی هستی؟ گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود. جوان، بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من میخواهم از امروز، غلام تو شوم یا علی. پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب
📚بحارالانوار ج3 ص 211
امالی شیخ صدوق
╔✯══๑ღ💠ღ๑══✭╗
╚✮══๑ღ💠ღ๑══✬╝
با صلوات بر وجود مقدس امیرالمومنین علیه السلام مولود کعبه
محل ولادت کعبه محل طواف هستی
#ولادت_امیرالمومنین_ع
🌺علل الشرائع مع، معاني الأخبار ني، الغيبة للنعماني الدَّقَّاقُ عَنِ الْأَسَدِيِّ عَنِ النَّخَعِيِّ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ قَالَ قَالَ يَزِيدُ بْنُ قَعْنَبٍ
🌱 كنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ- وَ فَرِيقٍ مِنْ عَبْدِ الْعُزَّى
🌱 بإِزَاءِ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ- إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع- وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِهِ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ-
🌱 و قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ- فَقَالَتْ رَبِّ إِنِّي مُؤْمِنَةٌ بِكَ- وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِكَ مِنْ رُسُلٍ وَ كُتُبٍ-
🌱 و إِنِّي مُصَدِّقَةٌ بِكَلَامِ جَدِّي إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ- وَ إِنَّهُ بَنَى الْبَيْتَ الْعَتِيقَ-
🌱 فبِحَقِّ الَّذِي بَنَى هَذَا الْبَيْتَ وَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِي فِي بَطْنِي لَمَّا يَسَّرْتَ عَلَيَّ وِلَادَتِي
🌱- قَالَ يَزِيدُ بْنُ قَعْنَبٍ فَرَأَيْنَا الْبَيْتَ وَ قَدِ انْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِيهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا- وَ الْتَزَقَ الْحَائِطُ-
🌱فرُمْنَا أَنْ يَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ يَنْفَتِحْ- فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ
🌱- ثُمَّ خَرَجَتْ بَعْدَ الرَّابِعِ وَ بِيَدِهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع- ثُمَّ قَالَتْ إِنِّي فُضِّلْتُ عَلَى مَنْ تَقَدَّمَنِي مِنَ النِّسَاءِ
🌱- لِأَنَّ آسِيَةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ عَبَدَتِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً- فِي مَوْضِعٍ لَا يُحِبُ أَنْ يُعْبَدَ اللَّهُ فِيهِ إِلَّا اضْطِرَاراً-
🌱 و إِنَّ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ هَزَّتِ النَّخْلَةَ الْيَابِسَةَ بِيَدِهَا- حَتَّى أَكَلَتْ مِنْهَا رُطَباً جَنِيًّا-
🌱 و إِنِّي دَخَلْتُ بَيْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ- فَأَكَلْتُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ أرواقها [أَرْزَاقِهَا-
🌱فلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ هَتَفَ بِي هَاتِفٌ- يَا فَاطِمَةُ سَمِّيهِ عَلِيّاً فَهُوَ عَلِيٌّ- وَ اللَّهُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَى
🌱 يقُولُ- إِنِّي شَقَقْتُ اسْمَهُ مِنِ اسْمِي- وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِي وَ وَقَفْتُهُ عَلَى غَامِضِ عِلْمِي
🌱 و هُوَ الَّذِي يَكْسِرُ الْأَصْنَامَ فِي بَيْتِي-
🌱 و هُوَ الَّذِي يُؤَذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَيْتِي- وَ يُقَدِّسُنِي وَ يُمَجِّدُنِي-
🌱 فطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ أَطَاعَهُ-
🌱 و وَيْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَصَاهُ
عیون اخبار الرضا ع؛ علل الشرائع مع، معاني الأخبار ني، الغيبة للنعماني
علل الشرائع، معانی الأخبار و غیبت نعمانی: یزید بن قعنب گوید: به همراه جمعی از قبیله عبدالعزّی و عباس بن عبدالمطلّب در مقابل بیت الله الحرام بودم که فاطمه بنت أسد مادر امیرالمؤمنین × در حالی که ٩ماهه باردار بود و سختی بارداری بر او هویدا بود، رو به کعبه کرده و گفت: پروردگارا! من به تو ایمان دارم و پیامبران و کتابهای آسمانی که با آنان فرستادی، ومن سخن جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم و باور دارم، همان که بیت العتیق را بنا نهاد؛ پس تو را به حقّ کسی که این خانه را بنا نهاد و به حق نوزادی که در شکم دارم سوگند میدهم که زایمان را برمن آسان گردانی! یزید بن قعنب گوید: سپس دیدیم که دیوار کعبه از پشت شکافته شد و فاطمه وارد آن گردید و از چشمان ما نهان گشت و آنگاه دیوار به هم آمد. ماهم خواستیم قفل در را بگشاییم و وارد گردیم لیکن نشد پس دانستیم که این کار، به امر خدای عزّوجل صورت گرفته است. فاطمه چهار روز پس از به دنیا آوردن امیرالمؤمنین × در حالی که وی را در آغوش داشت، از کعبه بیرون آمده و گفت: من بر زنان پیش از خود برتری یافتهام، زیرا آسیه بنت مزاحم خداوند را نهانی در جایی که دوست نداشت پرستش شود مگر از روی ناچاری و اضطراب، عبادت می کرد و مریم بنت عمران نخل خشکیده را با دست خود آنقدر تکان داد تا نخل بر او رطب تازه فرو ریخت و او از آن رطب خورد و من وارد بیت الله الحرام شده و از میوه های بهشتی و برگهای آن خوردم و چون میخواستم بیرون آیم هاتفی به من گفت: ای فاطمه! او را «علیّ» بنام که بلند مرتبه است و خداوند علیّ أعلی میفرماید: من نام او را از نام خود مشتق نموده و به أدب خویش ادبش کردم و بر نهان علم خود آگاهش ساختم؛ اوست که بتها را در خانهام درهم خواهد شکست و اوست که برپشت بام خانهام أذان خواهد گفت و مرا تقدیس و تمجید خواهد کرد؛ پس خوشا به حال آن کس که او را دوست بدارد و فرمانش برد و وای بر آنکه با او دشمنی کند و از فرمانش سر بپیچد.
از یه متخصص ارتوپد سوال شد چطوری خدا رو شناختی؟
گفت: کنار دریا، مرغابی را دیدم که پایش شکسته بود.
اومد پایش را داخل گل های رس مالید بعد به پشت خوابید،
پایش را سمت نور خورشید گرفت تا خشک شد.
اینطوری پای خود را گچ گرفت!
فهمیدم خدایی هست که به او آموزش داده...
به خودت نگاه کنی خداشناس میشوی...
مغرور نشوید!
وقتی پرنده ای زنده است مورچه را میخورد،
وقتی میمیرد مورچه او را میخورد.
شرایط به مرور زمان تغییر میکند،
هیچوقت کسی را تحقیر نکنید.
شاید امروز قدرتمند باشید اما زمان از شما قدرتمندتر است.
یک درخت، هزاران چوب کبریت را میسازد اما وقتی زمانش برسد یک چوب کبریت میتواند هزاران درخت را بسوزاند!
پس خوب باشیم و خوبی کنیم..
21.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن ولادت حیدری ام فرزند
علی ابیطالب ع
در خانه فرهنگ مهر
در این جشن برای تک تک کودکان هدایایی از طرف امام زمان عج اهدا گردید.
سلام و ادب و احترام
تبریک ویژه مولی الموحدین، امیرالمومنین علی علیه السلام به تمامی مردمان جهان 🌹🌹🌹
بر خود لازم می دانم از مردم ولایی و غیرتمتد محلات منطقه خانه فرهنگ جهت تهیه و پخت آش و تحویل بیش از ۱۱۰ َ، و توزیع در بین اهالی محلات شهر گرگان تقدیر و تشکر می نمایم.
27.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برپایی ایستگاه صلواتی نذر مولا
# ولادت حضرت امیر المومنین
# فقط حیدر امیرالمومنین ست
15.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تولد مولا مبارک 🌹🌹
ببینید و کِیف کنید
شعرخوانی حمید رضا برقعی در مدح امیرالمومنین 😍
با حال خوب ببینید و کِیف کنید.
از این کلیپها که هر چند روز یک بار باید دید ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این ویدیوی یک دقیقه ای 3 فرمول رسیدن به موفقیت را از زبان حضرت علی علیه السلام با هم مرور خواهیم کرد: ایشان میفرمایند اگر میخواهید ظاهر زیبایی داشته باشید باطن خود را اصلاح کنید، اگر میخواهید رابطه خوبی با دیگران داشته باشید، رابطه خود را با خداوند اطلاح کنید , اگر می خواهید در دنیا فرد موفقی باشید، به فکر آباد کردن آخرت خود باشید💯
🌐WebSite: Raze4fasl.com
🆔Channel: @Raaze4Fasl
هدایت شده از مهدقرآن استان گلستان | خانه فرهنگ حجاب
در جامعه امروز و با توجه به مشکلات موجود در جامعه شناخت حداقلی قوانین خانواده برای افراد جامعه ضروری به نظر میرسد. در همین راستا خانه فرهنگ حجاب در نظر دارد کارگاهی حقوقی خانواده را با سرفصل های مهم در باب
حقوق زوجین
رفتار آموزی حین ازدواج و طلاق
موضوع حضانت
ارث
دیه
و...
برگزار نماید.علاقه مندان میتوانند جهت اطلاع بیشتر و ثبت نام و شرکت در این کارگاه رایگان به آیدی @bazeneshaste پیام دهند.
@mahdQurangolestan
هدایت شده از مهدقرآن استان گلستان | خانه فرهنگ حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مردان_بی ادعا
برای قدردانی از مردان بی ادعا،آنانکه مردانه در بازی آتش پیروزمندند.
@mahdQurangolestan
▪️دوباره روضه تلخ اسارت زینب
مرور متنِ کتاب شرافت زینب
وجود معجری از نور پرده در پرده
دلیل محکم حکم قداست زینب
🏴 فرارسیدن سالروز وفات اسوه صبر و استقامت، حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها تسلیت باد.
@basijgolestan | بسیج گلستان🇮🇷
به او ﮔﻔﺘﻢ: ﺣﺠﺎﺑﺖ کجاست؟
ﺟﻮﺍﺑﻢ ﺩﺍﺩ: ﺩﻟﻢ ﭘﺎﮎ ﺍﺳﺖ.
به او ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺎﻟﻔﺮﺽ ﺩﻝ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﮎ! ﺁﯾﺎ ﺩﻝ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ میبیند ﻫﻢ ﭘﺎﮎ ﺍﺳﺖ؟ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ..!
ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ...
ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ...
ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﻋﺎﺩﺕ، ﺯﯾﺮﺍ ﺍلله ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁنکه ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﻣﺮ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﺑﻪ #ﺣﺠﺎﺏ ﺍﻣﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﺣﺠﺎﺏ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻧﻤﺎﺯ #ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ.
﴿ﻭَﻟَﺎ ﺗَﺒَﺮَّﺟْﻦَ ﺗَﺒَﺮُّﺝَ ﺍﻟْﺠَﺎﻫِﻠِﻴَّﺔِ ﺍﻟْﺄُﻭﻟَﻰ ﻭَﺃَﻗِﻤْﻦَ ﺍﻟﺼَّﻠَﺎﺓَ﴾
«ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺟﺎﻫﻠﯿﺖ ﻗﺪﯾﻢ ﺯﯾﻨﺖﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻧﮑﻨﯿﺪ، ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ».
(ﺍﺣﺰﺍﺏ/۳۳)
ﭘﺲ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ: ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ !
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻣﻦ ﭘﺎﮎ ﺍﺳﺖ، ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻭ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﺎﯾﺪ، ﺯﯾﺮﺍ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺍلله ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: 🔻
﴿ﺭَﺏِّ ﺑِﻤَﺎ ﺃَﻏْﻮَﻳْﺘَﻨِﻲ ﻟَﺄُﺯَﻳِّﻨَﻦَّ ﻟَﻬُﻢْ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَﻟَﺄُﻏْﻮِﻳَﻦَّﻫُﻢْ ﺃَﺟْﻤَﻌِﻴﻦَ﴾
«ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺮﺍ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺳﺎﺧﺘﻰ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﯽﺁﺭﺍﻳﻢ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺧﺖ».
(ﺣﺠﺮ/ ۳۹)
بهرﺍﺳﺘﯽ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻦ ﺍینکه ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﭘﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺁﯾﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺟﻠﻮﻩﺩﺍﺩﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺷﻤﺎ نمیباشد؟
ﻋﺎﻗﻼﻥ ﺭﺍ ﺍﺷﺎﺭﻩﺍﯼ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ...😉👌
#تلنگرانه
#اَللّهُــمَّعَجـِّــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
۸ بهمن، سالروز شهادت اولین ذبیح لشکرفاطمیون ، شهید رضا اسماعیلی گرامی باد🌹
🌷متولد افغانستان ، ساکن مشهد و جزء اولین کسانی بود که ازایران به همراه شهید ابو حامد فرمانده فاطمیون ازحرم حضرت زینب(س) دفاع میکرد.
یک شب امام حسین (س) را در خواب میبیند ، که به او میگوید فردا سرت را خواهند بریدو مانند من شهید میشوی ، امانترس ، هیچ دردی ندارد؛همانگونه که بریدن سر من هیچ دردی نداشت!
منقلب میشود و از خواب میپرد.همان لحظه همه دوستانش راازخواب بیدار میکندو به آنها میگوید که من فردا شهید میشوم!
فردا صبح وقتی که یکی از نیروها در محاصره افتاده بوده ، رضا برای نجات جان او رفت و اسیر شد.
صدایش را در بیسیم سراسری قرار میدهندواز او میخواهند که به حضرت علی و حضرت زینب ، فحاشی کنداما او امتناع میکندو میگوید جانم فدای حضرت رقیه ، جانم فدای حضرت علی و حضرت زینب.
🥀در همین حین چاقو را زیر گلویش قرار میدهندو در حالیکه [یاعلی...یاعلی...]میگفت ، ذبح شد و به کاروان عاشورا پیوست😔
روحشان شاد
و
راهشان مستدام
#تلنگرانه 🍃
خیلیافکـرمیکنندحضرٺِزهرا
جانِخودشونروفداکردندبهـخاطرِ
همسرشونعلے[؏!
اماایـنجماعـٺغافلندونمیدوننـدکهـ
هدفِحضـرتزهرادفاعازچیزِباارزشتریبود . .🌿
آری؛
اوجانشوفدایامامزمانشکـرد…(:
ولےمابرایبردِتیـمِفوتبالمونصادقانہ ترازفرج دعامیکنیم…!
بهـ امیـدِروزیکهـهمہماسربازِمخلـصِ
امامزمانمــونباشـیم...💚!(:
#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܣ
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
#جلوی.چشم.خدا.گناه.ممنوع📓🖇
برای ترک گناه، هیچ وقت #دیر_نیست
#از_همین_الان_شروع_ڪن💥💪🏿
عشقم همسرم:
(هركي نخونه از دستش رفته ، واقعا از دستش رفته)
روزی پیامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند . حضرت علی و حسنین (صلوات الله علیهم اجمعین) هم در خانه حضور داشتند .
پیامبر خطاب به اهل بیت خود فرمودند :
چه میوه ای از میوه های بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد.
امام حسین که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند :
پدر جان به جبرائیل بگوئید از خرماهای بهشتی برای ما بیاورد .
و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسین خود جامه عمل پوشانیدند و به جبرئیل دستور دادند یک طبق از خرماهای بهشتی برای اهل بیت بیاورد.
مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق خرمای بهشتی را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله عليها گذاشت.
پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان یک طبق خرمای بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور .
حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پیامبر خرمای اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » سپس خرمای دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت ». خرمای سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند.
خرمای چهارم را هم در دهان حضرت علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت، گوارای وجودت » خرمای پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند .
خرمای ششم را برداشتند، ایستادند و در دهان حضرت علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.
در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما یک خرما دادید اما به علی سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟
رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتی خرما در دهان حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که جبرائیل و مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ».
فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم.اما وقتی خرما در دهان علی نهادم شنیدم که خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« یامحمد ، بعزّت و جلالم قسم اگر تا صبح قیامت خرما در دهان علی بگذاری من خدا هم تا قیامت می گویم علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت».
خداوندا به حق علی علیه السلام گره از کار ما بگشا
جلاءالعیون علامه مجلسی
هر کی این مطلب را خوند و به دلش نشست اگه دوست داشت به عشق 14معصوم واسه گروهاي ديگه بفرسته
خدایا:هر کی این پست راکپی کرد حاجت روا بفرما
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.
میدونی اگه کپی کنی تا آخرامشب چند هزار تا صلوات فرستاده میشه؟
به نیت شادی دل آقا امام زمان عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ معجزه مشارکت
🔰 دیدن این کلیپ حقیقتا در وجود انسان تعهدی ایجاد میکند که نمیتواند به سادگی از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند.
🔺برای دیدن تحلیلهای حمید رسایی عضو کانال شوید🔻
eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
سلام شب همه ی بزرگواران بخیر
عزیزان فردا دورهمی مادرانه با حضور سرکار خانم خان عبدل ساعت ۱۷:۳۰عصر در خانه فرهنگ مهر برگزار میشود.
منتظر حضورتان هستیم .باتشکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ۴۱ سال از شهادت حسن باقری یکی از با زکاوتترین فرماندهان ایران گذشت.
🔹به فرماندهاش گفت: نشستی تو سنگرت داری با بیسیم هدایت می کنی که از بچهها محاصره در بیایند؟! بلند شو برو خط یا جنازهات بر میگرده یا با بچهها برمیگردی یا اسیر می شی!
🔹خلاصه فاصله از زمین تا آسمان است.
✍ توییتر سید صادق حسینی، فعال رسانه ای
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبری در راه است ان شاءالله✒️
ظهور نزدیکه
اللهم عجل لولیک الفرج
#ظهور_نزدیک_است
#بشارت_ظهور