eitaa logo
🌷خانه ایثار و شهادت فریمان🌹
425 دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
44 فایل
کانال متعلق به هیئت باشهیدان تاظهور فریمان است. روشنگری و رفع شبهات سیاسی دفاع از انقلاب اسلامی و ولایت فقیه نوکری شهدا و خانواده های معظم شون و در یک کلام تلاش برای فراهم کردن ظهور آخرین منجی
مشاهده در ایتا
دانلود
عصر پنجشنبه است و اموات چشم انتظار نثار ارواح مطهر جمیع شهدای اسلام روح مطهر و ملکوتی امام خمینی ره اموات مسلمین و مسلمات خصوصا اموات جمع مجازی این گروه الفاتحه ، الاخلاص مع الصلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بسم الله ...... 👇👇👇👇👇👇👇
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهشت رضا یادبود شهید جاویدالاثر مدافع حرم سیدهادی علوی
شهدا عزادار نمیخواهند ، پیرو میخواهند✌
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهشت رضا یادبود شهید جاویدالاثر مدافع حرم سیدحمید سجادی خواهرزاده شهید سیدهادی علوی
14.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام جمعه فقید مشهدالرضا آیت الله عبادی پدر ۲ شهید بهشت رضا 🌹 برای عضویت بزنید رو لینک 👇 @khaneh_isar_shehadat_fariman خانه ایثار و شهادت فریمان🌷
هدایت شده از محمد حسین میدانی
18.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قرائت زیبای «خطبه حضرت سجاد(ع)» توسط مداح نوجوان و شیرین زبان بدون وضوء خواهش میکنم نگاه نکنید. 🌹
مشعل معرفت و دانش عربی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:««سکینه‌ی کبری» که شما اسمش را در کربلا شنیده‌اید، دختر امام و شاگرد زینب سلام الله علیها یکی از مشعلهای معرفت و دانش عربی در همه‌ی تاریخ اسلام است. کسانی که حتّی زینب و پدر زینب و پدر سکینه را قبول نداشتند، به این اعتراف میکنند.» ۱۳۷۰/۰۸/۲۲ وفات حضرت سکینه (س) تسلیت باد.
به دخترش میگفت : وقتی گره‌های بزرگ بہ ڪارتون افتاد ، از خانوم فاطمه زهرا (س) ڪمڪ بخواید . گره های ڪوچیڪ رو هم ، از شهدا بخواید براتون باز ڪنند . شهید مدافع حرم🕊🌹
پاسخ دندان شکن خانعلی زاده به افاضات رشیدپور
‏روحانی تو هواپیما جشن تولد می‌گرفت رئیسی نماز شب میخوند.
بنام خدا: ✅‏امشبم همه میخوابیم چه اونا که گفتن پای نظام و سپاه هستند... چه اونها که علیه سپاه شعار دادند و فحش دادند ... ولی یک عده پای همون ‎پدافند ، پای همون شاسی ، امشب نمیخوابند !! ۴۰سال است که نمیخوابند !! برادر عزیزی که پای پدافند نشستی دست و دلت نلرزد !! حتی اونی که دارد فحش میدهد به امید بیدار بودن تو ، خودش و زن و بچه اش راحت میخوابند ... تو صبور باش اينها داعش نديده اند. جهاد نكاح و فروختن ناموس را به نظاره ننشسته اند. تجاوز به زن و فرزند را در مقابل چشم شان شاهد نبوده اند كسى اطفال دوساله آنها را مجبور نكرده با سر بريده پدر فوتبال كند زنده پوست كندن و به آتش افكندن و هر روز و هر ساعت انتحار و انفجار و هزاران جنايت و قصه نا گفته كه هيچ درنده اى در حق هم نوع خود نكرد تو صبور باش كه قدر عافيت كسى داند كه به مصيبتى گرفتار ايد قدر يك شب در امنيت خوابيدن را از افغانستانى بپرس و از آواره سوری و عراقی و لبنانی آنها به عظمت کار تو و بزرگی و جایگاه سردار علمدارت بهتر واقفند تا برخی هموطنان ایرانی تو که این روز ها به تو ‌فحش دادند. انها نمیدانند و در عجبم که چگونه درک نمی کنند که اگر تو نباشی داعش حسرت همین فحش دادن را نیز به دل آنها خواهد گذاشت ترامپ هم دیگر توئیت نخواهد کرد و شعار دهندگان نیز هیچگاه مرد میدان نبوده اند اینها در پناه امنیتی که تو و سردارانت برای تأمین آن از جان مایه گذاشتی فقط نامردانه و نابخردانه بلدند فحش بدهند تو صبور باش و پای ماشه بمان. ✍️ سید جواد رضویان
❤️ حاج آقای ‍ قرائتی فرمود:یکی ازبستگان گفت پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم یک حسینی راستین بوده است ..... اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره