eitaa logo
خانه های قرآنی
168 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
901 ویدیو
12 فایل
با توفیقات الهی و همت عاشقان کلام وحی و هم زمان با بعثت نبی مکرم اسلام و ایام الله دهه فجر ، گروه " خانه های قرآنی " در پیام رسان ایتا تاسیس شد . در اشاعه پیام قرآن سهیم باشیم لینک دعوت : https://eitaa.com/khanehaye_ghorani
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 زمان قربانی مستحبی 💠 سؤال: وقت قربانی مستحبی در روز عید قربان چه زمانی است؟ ✅ جواب: از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب روز عید، زمان انجام قربانی مستحبی می باشد. 🟢 تهیه مطالب = با ما 📣 انتشار مطالب = با شما 🤝 لینک دعوت : 👇 https://eitaa.com/khanehaye_ghorani
🔴 احیاء شب عید قربان 🔵 امام كاظم عليه السلام: على ابن ابى طالب عليه السلام فرمود: «اين، مرا شادمان مى‏ سازد كه هر شخص در طول سال، خودش را در چهار شب [براى عبادت،] فارغ سازد: 🔺 شب عيد فطر 🔺 شب عيد قربان 🔺 شب نيمه شعبان 🔺 و شب اوّل ماه رجب 📚 مصباح المتهجد ص ۸۵۲ 🟢 تهیه مطالب = با ما 📣 انتشار مطالب = با شما 🤝 لینک دعوت : 👇 https://eitaa.com/khanehaye_ghorani
✅روزمرگی از خدا غافلمون نکنه!!! در حالات عالم بزرگ، «شیخ عبداللَّه شوشتری» که از معاصرین مرحوم «علامه مجلسی» است نوشته ‏اند، فرزندی داشت که بسیار مورد علاقه او بود، این فرزند، سخت بیمار شد. مرحوم شیخ عبداللَّه، هنگامی که برای اداء نماز جمعه به مسجد آمد، از این بابت پریشان بود. هنگامی که طبق دستور اسلامی، سوره‏ منافقون را در رکعت دوم تلاوت کرد و به این آیه رسید: یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر اللَّه: «ای کسانی که ایمان آورده‏اید اموال و فرزندان شما نباید شما را از یاد خدا غافل کند» چندین بار آیه را تکرار کرد (تکرار آیات قرآن در نماز جایز است) هنگامی که از نماز فراغت یافت، بعضی افراد از علّت این تکرار سؤال کردند، فرمود: هنگامی که به این آیه رسیدم به یاد فرزندم افتادم و با تکرار آن به مبارزه ‏ی با نفس خود برخاستم. آنچنان مبارزه کردم که فرض کردم فرزندم مرده، و جنازه‏ اش در برابر من است، و من از خدا غافل نیستم، آنگاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم»! 🟢 تهیه مطالب = با ما 📣 انتشار مطالب = با شما 🤝 لینک دعوت : 👇 https://eitaa.com/khanehaye_ghorani
🌺 سازندگان شخصیت باربی 🌸 سازنده شخصیت باربی آقا و خانم هندلر ( زوج یهودی الاصل آمریکایی ) و طراح شخصیت جک رایان ( کارمند سازمان پنتاگون و طراح موشک های اسپارو و هاوك ) می‌باشد. هندلر پس از سفرش به آلمان و آشنایی با عروسکی به نام لیلی که برگرفته از شخصیت زن فاحشه و خیابانی آلمانی بوده است، امتیاز این عروسک را از آلمان می‌خرد و سپس با کمک جک رایان از چهره او، عروسک باربی را طراحی و تولید می‌کند، نام باربی برگرفته از نام دختر خانم و آقای هندلر یعنی باربارا است و شعار این شخصیت، زن یعنی تن نمایی؛ زندگی یعنی اصالت لذت؛ باربی روح آمریکایی و و مهمترین ویژگی این شخصیت آموزگار روابط مستهجن بودن است. 🟢 تهیه مطالب = با ما 📣 انتشار مطالب = با شما 🤝 لینک دعوت : 👇 https://eitaa.com/khanehaye_ghorani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 تفاوت‌ها نقص نیست . 🌸 ما جنس مخالف نداریم بلکه جنس متفاوت داریم / دکتر عزیزی 🟢 تهیه مطالب = با ما 📣 انتشار مطالب = با شما 🤝 لینک دعوت : 👇 https://eitaa.com/khanehaye_ghorani
🌺 تفسیر قرآن کریم 🌸 سوره صافات 🍀 آیات ۱۱۳ - ۱۰۰ 🟢 موضوع : 🌷 قربانی حضرت ابراهیم (ع) 💐 منبع : تفسیر برهان «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ (۱۰۰) فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ (۱۰۱) فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْي قَالَ يا بُنَي إِنِّي أَرَي فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَي قَالَ يا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ (۱۰۲) فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ (۱۰۳) وَنَادَينَاهُ أَنْ يا إِبْرَاهِيمُ (۱۰۴) قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۱۰۵) إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِينُ (۱۰۶) وَفَدَينَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (۱۰۷) وَتَرَكْنَا عَلَيهِ فِي الْآخِرِينَ (۱۰۸) سَلَامٌ عَلَي إِبْرَاهِيمَ (۱۰۹) كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۱۱۰) إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ (۱۱۱) وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَقَ نَبِيا مِّنَ الصَّالِحِينَ (۱۱۲) وَبَارَكْنَا عَلَيهِ وَعَلَي إِسْحَقَ وَمِن ذُرِّيتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ(۱۱۳) » [اي پروردگار من! مرا (فرزندي) از شايستگان بخش.*پس او را به پسري بردبار مژده داديم.*وقتي با او به جايگاه سعي رسيد، گفت: اي پسرك من! من در خواب (چنين) مي‏بينم كه تو را سر مي‏برم، پس ببين چه به نظرت مي‏آيد؟ گفت: اي پدر من! آن چه را مأموري بكن. ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهي يافت.*پس وقتي هر دو تن دردادند (و همديگر را بدرود گفتند) و (پسر) را به پيشاني بر خاك افكند،*او را ندا داديم كه اي ابراهيم!*رؤيا(ي خود) را حقيقت بخشيدي. ما نيكوكاران را چنين پاداش مي‏دهيم.*راستي كه اين همان آزمايش آشكار بود.*و او را در ازاي قرباني بزرگي باز رهانيديم.*و در (ميان) آيندگان براي او (آوازه نيك) به جاي گذاشتيم.*درود بر ابراهيم.*نيكوكاران را چنين پاداش مي‏دهيم.*در حقيقت، او از بندگان با ايمان ما بود.*و او را به اسحاق كه پيامبري از (جمله) شايستگان است مژده داديم.*و به او و به اسحاق بركت داديم، و از نسل آن دو برخي نيكوكار و (برخي) آشكارا به خود ستمكار بودند.*] ۱) از امام محمّد باقر علیه السلام و امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است كه ایشان در سخنی درباره جبرئیل علیه السلام فرمودند: چون روز ترویه (سیراب كردن) فرا رسید، جبرئیل علیه السلام به ابراهیم علیه السلام گفت: آب بردار و این گونه آن روز ترویه نام گرفت. سپس او را به مِنی آورد و شب در آن جا ماندگار كرد. روز بعد او را به عرفات آورد و پیش از فرا رسیدن روز عرفه، خیمه­ای بر زمین نَمِرَه برایش برپا كرد و در آن جا با سنگ­های سفید مسجدی ساخت (ابراهیم علیه السلام به همین مسجدی كه در نَمِرَه قرار دارد و به نام او معروف است و امام، نماز روز عرفه را آن جا می­خواند، وارد شد) و او نماز ظهر و عصر را در آن جا به جای آورد؛ روز بعد او را به عرفات آورد و گفت: این جا عرفات است. در این جا مناسك خود را بشناس و به گناهانت اعتراف كن و این گونه آن جا عرفات نام گرفت. سپس رو به سوی مُزدَلِفه گذاشت و آن جا مزدلفه نام گرفت؛ چرا كه ابراهیم علیه السلام در آن جا به سوی خدا ازدلاف كرد و نزدیكی جُست. سپس به مشعر الحرام رسید و آن جا بود كه خداوند به او فرمان داد تا پسرش را سر ببرد، حال آن كه او خلق و خو و چهره فرزندش را بسیار دوست می­داشت و به او عادت كرده بود. چون صبح شد ابراهیم از مشعر رو به سوی مِنی گذاشت و به مادر او گفت: تو به زیارت خانه خدا برو و آن تازه جوان را نزد خود نگه داشت و گفت: پسرم! الاغ و چاقو را بیاور. می­خواهم برای خداوند قربانی كنم. چون سخن به این جا رسید، ابان از ابو بصیر پرسید: ابراهیم علیه السلام، الاغ و چاقو برای چه می­خواست؟ ابو بصیر گفت: می­خواست اسماعیل را با چاقو سر ببرد و سپس بر الاغ سوار كند و برای خاك سپاری آماده­اش نماید. آن حضرت (علیه السلام) فرمود: پسر الاغ و چاقو را آورد و گفت: ای پدر! قربانی كجاست؟ ابراهیم علیه السلام گفت: پروردگارت می­داند كجاست. ای پسرم! سوگند به خدا كه تو آن قربانی هستی. خداوند مرا فرمان داده تا تو را سر ببرم، چه می گویی؟ «قَالَ یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ» چون ابراهیم علیه السلام خواست سرش را ببرد، گفت: ای پدر! چهره­ام را بپوشان و دست و پایم را ببند. ابراهیم علیه السلام گفت: پسرم! دست و پایت را ببندم و سرت را ببرم؟ به خدا سوگند! در یك روز این هر دو را با تو نخواهم كرد. سپس پالان الاغ را بر زمین انداخت و او را بر آن خواباند و چاقویی تیز بر گلویش گذاشت؛ در آن دم پیرمردی سر رسید و عرض كرد: از این پسر چه می­خواهی؟ فرمود: می­خواهم سرش را ببرم. پیرمرد عرض كرد: سبحان الله، می خواهی تازه جوانی را كه هیچ نافرمانی خدا نكرده، سر ببری؟ فرمود: آری، خداوند فرمان داده چنین كنم.
پیرمرد عرض كرد: چنین نیست، پروردگارت دوست ندارد تو چنین كاری كنی، بلكه این شیطان بوده كه در خواب چنین فرمانی به تو داده است. فرمود: وای بر تو! من این سخن را از همان كسی شنیدم كه خود مرا به این جایگاه كه می­بینی رساند. نه، سوگند به خدا! دیگر با تو سخن نخواهم گفت. آن گاه مصمّم شد تا فرزندش را سر ببرد. پیرمرد عرض كرد: ای ابراهیم! تو پیشوای مردمان هستی و ایشان از تو پیروی می­كنند. اگر فرزندت را سر ببری، همه فرزندان خود را سر خواهند برید. دست بردار. امّا ابراهیم با او سخن نگفت. امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: ابراهیم علیه السلام پسرش را در جَمره وُسطَی بر زمین خواباند و چاقویی تیز بر گلویش گذاشت، سپس سر به سوی آسمان بلند كرد و چاقو را به نیروی تمام كشید، امّا جبرئیل لبه چاقو را از روی گلوی پسر برگرداند. چون ابراهیم علیه السلام نگریست، لبه چاقو را برگشته دید. باز آن را از لبه برّنده­اش گذاشت، امّا دوباره جبرئیل آن را به پشت برگرداند و چند بار چنین گذشت. ناگاه از جانب چپ مسجد خَیف ندا رسید: «أَنْ یا إِبْرَاهِیمُ، قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا» و جبرئیل علیه السلام، پسرش را از زیر دستانش بیرون كشید و گوسفندی از قلّه كوه ثَبیر«۱» فرود آورد و به زیر دستانش نهاد؛ در آن دم پیرمرد پلید پدید آمد و نزد پیرزنی كه در میان آن وادی به كعبه می نگریست، رفت و به او گفت: در مِنی پیرمردی را دیدم، او كیست؟ و اوصاف ابراهیم علیه السلام را برشمرد. گفت: او شوهر من است. پیرمرد گفت: آن پسری كه همراه داشت كه بود؟ و اوصاف پسرش را برشمرد، گفت: او پسر من است. پیرمرد گفت: من او را دیدم كه پسرت را بر زمین خواباند و چاقویی برداشت تا سر او را ببرد. گفت: هرگز، ابراهیم علیه السلام مهربانترین كسی است كه دیده­ام. چگونه ممكن است سر پسر خود را ببرد؟ پیرمرد گفت: به پروردگار آسمان­ها و زمین و این خانه سوگند! او را دیدم كه پسرت را خواباند و چاقویی برداشت تا سر او را ببرد. گفت: برای چه؟ پیرمرد گفت: گمان می­كرد كه پروردگارش به او چنین فرمان داده است. گفت: پس به جاست كه از پروردگارش فرمان برد. چون پیرزن مناسك خود به پایان رساند، ترسید كه مبادا درباره فرزندش امری نازل شده باشد. پس چنان كه گویی كنون پیش چشم من است، در آن وادی پا به دویدن گذاشت و دست بر سر نهاد و گفت: پروردگارا! از من به خاطر آن چه با مادر اسماعیل علیه السلام كردم، درگذر. وقتی ساره به ابراهیم رسید و از آن چه گذشت باخبر شد، رو به پسرش كرد و او را نگریست، چون بر گلویش جای خراش چاقو را بدید، دل نگران شد و ناخوش گشت و دردی در تنش آغاز شد كه سرانجام از آن جان سپرد. امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: جایگاهی كه در آن ابراهیم علیه السلام قصد داشت فرزندش را سر ببرد، همان جایی بود كه مادر رسول خدا صلی الله علیه و آله در جمره وسطی ایشان را باردار شد. آن جایگاه همچنان خیمه گاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله باقی ماند و ایشان آن را یكی پس از دیگری به ارث بردند تا سرانجام حضرت امام سجاد علیه السلام در پی ماجرایی كه بین بنی هاشم و بنی امیّه رخ داد، از آن جا سفر كرد و خیمه خویش در عرین«۲» برپا كرد.«۳» ۲) داود بن كثیر رَقّی روایت كرده است كه: به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام عرض كردم: كدام یك بزرگ تر بودند: اسماعیل یا اسحاق، و كدام یك قربانی بودند؟ ایشان فرمود: اسماعیل پنج سال از اسحاق بزرگتر بود و قربانی، اسماعیل بود كه در مكّه منزل داشت. در روزهای موسم حج و در مِنی بود كه ابراهیم علیه السلام می­خواست اسماعیل علیه السلام را سر ببرد. از زمانی كه خداوند نوید زنده شدن اسماعیل علیه السلام را به ابراهیم داد تا زمان نوید زاده شدن اسحاق علیه السلام، پنج سال طول كشید. آیا سخن ابراهیم علیه السلام را نشنیدی آن جا كه فرمود: «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ» او از خداوند عزّ و جلّ درخواست كرد كه پسری نیكوكار بهره او گرداند و خداوند در سوره صافّات فرمود: «فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ» یعنی اسماعیل علیه السلام پسر هاجر؛ سپس خداوند گوسفند بزرگی را فدای اسماعیل علیه السلام كرد. پس از آن، خداوند متعال فرمود: «وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَقَ نَبِیا مِّنَ الصَّالِحِینَ، وَبَارَكْنَا عَلَیهِ وَعَلَی إِسْحَقَ» بنابراین خداوند پیش از نوید زاده شدن اسحاق، نوید زاده شدن اسماعیل را داد. پس هر كس گمان كند اسحاق از اسماعیل بزرگتر و او قربانی بوده است، خبری را كه خداوند عزّ و جلّ درباره آن دو در قرآن نازل فرموده، دروغ پنداشته است.«۴» ۳) علی بن حسن بن علی بن فضّال، از پدرش روایت كرده است كه او گفت: از حضرت امام رضا علیه السلام درباره معنای كلام رسول خدا صلی الله علیه و آله: «من پسر دو قربانی هستم» پرسیدم، ایشان فرمود: یعنی اسماعیل بن ابراهیم خلیل علیه السلام و عبد الله بن عبد المطّلب؛ اسماعیل همان پسر بردباری بود كه خداوند نوید
زاده شدن وی را به ابراهیم علیه السلام داد. هنگامی كه ابراهیم علیه السلام همراه او به سعی رسید، گفت: ای پسرم! در خواب دیدم كه تو را سر می­برم، بنگر تا چه می­بینی؟ گفت: ای پدر! فرمانی را كه به تو رسیده، به انجام رسان (و نگفت: ای پدر آن چه را دیدی، انجام ده)، و ان شاء الله مرا بر این كار بردبار خواهی یافت. چون ابراهیم علیه السلام خواست او را سر ببرد، خداوند متعال گوسفند بزرگی را فدای اسماعیل علیه السلام گرداند. گوسفندی كه به رنگ سیاه آمیخته به سفید بود و در چمنزار می­خورد و در چمنزار می­آشامید و در چمنزار می­نگریست و بر چمنزار راه می­رفت و در چمنزار سرگین می­انداخت و در چمنزار پیشاب می­كرد (و هیچ كس آن را ندیده بود). پیش از آن چهل سال در باغهای بهشت چریده بود و از هیچ گوسفند ماده ای زاده نشده بود، بلكه خداوند متعال به او فرمود: هست شو، و او هست شد تا فدایی اسماعیل علیه السلام شود. پس هر چه تا روز قیامت در مِنی قربانی شود، فدایی اسماعیل علیه السلام است؛ این یكی از آن دو قربانی بود. و امّا قربانی دیگر، عبدالمطّلب به حلقه در كعبه آویخته بود و از خداوند عزّ و جلّ می­خواست كه ده پسر به او ارزانی دارد و نذر كرد كه هرگاه خداوند خواسته­اش را برآورده سازد، یكی از آنها را قربانی كند. وقتی صاحب ده پسر شد، گفت: خداوند به من وفا كرد، پس من نیز به او وفا خواهم كرد. آن گاه پسرانش را به كعبه درآورد و میان ایشان قرعه كشید، قرعه به نام عبد الله پدر رسول خدا صلی الله علیه و آله افتاد. از آن جا كه عبد المطّلب، عبد الله را بیش از دیگر فرزندانش دوست می­داشت، بار دیگر قرعه كشید، دوباره به نام عبد الله افتاد. بار سوم قرعه كشید و باز به نام او افتاد، پس او را گرفت و در بند كرد و خواست سرش را ببرد. قریشیان گرد آمدند و او را از این كار باز داشتند و زنان عبد المطّلب جمع شدند و زاری و شیون به راه انداختند. در آن میان دخترش عاتكه گفت: ای پدر! میان خود و خداوند عزّ و جلّ در كشتن پسرت عذری آور. گفت: دخترم تو برای من فرخنده­ای، چگونه عذر آورم؟ عاتكه گفت: به سوی چهارپایانی كه در حرم داری روی آور و بین پسرت با شتران قرعه بزن و آن قدر بر شتران بیفزا تا پروردگارت راضی شود. عبدالمطّلب كسی را فرستاد تا شترانش را بیاورد. سپس ده نفر از آنها را بیرون كشید و قرعه زد، باز به نام عبد الله افتاد. همچنان ده نفر ده نفر بر شترها افزود تا آن كه به یكصد رسید. عبدالمطّلب قرعه زد و بر شترها افتاد، در آن دم قریش چنان تكبیری سر داد كه تمامی كوه­های تِهامه از آن صدا به لرزه افتاد. عبدالمطّلب گفت: نه، تا سه بار دیگر قرعه نكشم، نخواهم پذیرفت. سه بار قرعه كشید و هر سه بار بر شترها افتاد. در بار سوم، زبیر و ابو طالب و برادرانشان، عبدالمطّلب را از زیر دو پایش بلند كردند و بر دوش گرفتند، حال آن كه پوست رخسارش از سایش بر زمین خراشیده بود، او را برگرفتند و بوسیدند و خاك از تنش زدودند. عبدالمطّلب فرمان داد تا شترها را در حزوره«۵» سر ببرند و هیچ كس را از برداشتن گوشت آنها باز ندارند و شترها یك صد نفر بودند. عبدالمطلّب پنج سنّت داشت كه خداوند عزّ و جلّ آن پنج را در اسلام نیز جاری ساخت: او همسران پدران را بر پسران حرام كرده بود و دیه قتل را یكصد شتر قرار داده بود و هفت دور بر گرد كعبه طواف می­نمود و چون گنجی یافت، یك از پنج آن را خارج كرد و چون زمزم را حفر كرد آن را سقایه حُجّاج نامید؛ اگر عبدالمطّلب این چنین حجّت نبود و تصمیمش برای سر بریدن پسرش عبد الله، همچون تصمیم ابراهیم علیه السلام برای سر بریدن پسرش اسماعیل علیه السلام نبود، بدون شك پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، آن جا كه فرمود من پسر دو قربانی هستم، به خاطر انتساب خود به آن دو قربانی، به خود نمی­بالید. دلیلی كه خداوند عزّ و جلّ به خاطرش اجازه نداد سر اسماعیل بریده شود، همان دلیلی است كه به خاطرش این امر را از عبد الله دور نمود و آن دلیل، وجود پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و امامان علیه السلام است. خداوند اجازه نداد آن دو قربانی شوند و این گونه سنّت قتل فرزند، در میان مردم جاری نشد. اگر چنین نمی­شد بر مردم واجب می­گشت هر ساله در عید قربان با قتل فرزندانشان به خدا نزدیكی جویند، پس تا روز قیامت هر آن چه را مردم برای نزدیكی جستن به خداوند قربانی كنند، فدیه­ای برای اسماعیل می­باشد. سپس محمّد بن بابویه گفت: روایات درباره آن قربانی مختلف است. از برخی چنین برآید كه او اسحاق علیه السلام بوده و برخی دگر چنین می­نماید كه او اسماعیل علیه السلام بوده است.
از آن جا كه اگر روایات، سندی صحیح داشته باشند، نمی­توان آنها را نپذیرفت، باید گفت: وقتی اسحاق علیه السلام پس از اسماعیل علیه السلام زاده شد، آرزو كرد كه ای كاش خداوند به پدرش فرمان داده بود سر او را ببرد، تا او همچون صبر و اطاعت برادرش، در برابر فرمان خداوند صبر پیشه می­كرد و بر آن گردن می­نهاد و این گونه مرتبه اسماعیل علیه السلام را در پاداش، او به دست می­آورد. آن گاه خداوند عزّ و جلّ از آن چه در دلش گذشت آگاه شد و به پاداش این آرزو، او را در میان فرشتگان، قربانی نام نهاد. این خبر را به استناد از كتاب نبوّت بیان كردم.«۶» ۴) روایت شده است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله به جبرئیل علیه السلام فرمود: تو با چنین نیرویی تاكنون خسته شده­ای؟ یعنی به سختی افتاده­ای؟ گفت: آری، ای محمّد! سه بار، یكی روزی كه ابراهیم در آتش افكنده شد، آن روز خداوند به من وحی كرد كه او را دریابم و فرمود: به شكوه و بزرگی­ام سوگند! اگر ابراهیم علیه السلام پیش از تو به آتش برسد، هر آینه اسمت را از دفتر فرشتگان پاك می­كنم. من شتابان به سوی او فرود آمدم و میان آتش و هوا، او را دریافتم و به او گفتم: ای ابراهیم! چیزی نیاز نداری؟ گفت: از خدا آری، امّا از تو نه. بار دوم روزی بود كه به ابراهیم علیه السلام فرمان داده شد تا سر فرزندش اسماعیل را ببرد، آن روز خداوند به من وحی كرد كه او را دریابم و فرمود: به شكوه و بزرگی­ام سوگند! اگر چاقو پیش از تو به گردن اسماعیل برسد، هر آینه اسمت را از دفتر فرشتگان پاك می­كنم. من شتابان به سوی او فرود آمدم و چاقو را در دست ابراهیم به پشت برگرداندم و آن فدایی را به او رساندم. بار سوم هنگامی بود كه یوسف در چاه انداخته شد. آن روز خداوند به من وحی فرمود: او را دریاب، ای جبرئیل! به شكوه و بزرگی­ام سوگند! اگر یوسف پیش از تو به قعر چاه برسد، هر آینه اسمت را از دفتر فرشتگان پاك می­كنم. من شتابان فرود آمدم و او را در میان راه دریافتم و به سوی صخره­ای كه در قعر چاه بود، بردم و او را تندرست بر آن نشاندم و بسیار خسته شدم. در آن چاه، مارها و افعی­ها خانه داشتند، وقتی آنها یوسف علیه السلام را در میان خود احساس كردند، به یكدیگر گفتند: مبادا كه تكان بخورید، چرا كه پیامبری بزرگوار نزد ما فرود آمده و در میانمان نشسته است. پس هیچ یك از سوراخ خود بیرون نیامدند، جز افعی­ها كه بیرون آمدند و خواستند یوسف را نیش بزنند، در آن دم چنان فریادی بر سرشان كشیدم كه تا روز قیامت گوش­هایشان را كر كرد. __________________________________________ ۱- ثبیر: بلندترین و عظیم ترین كوه مكه است. «كتاب الروض المعطار، ۱۴۹» ۲- عرین مكّه: فضای باز مكّه، عرین در اصل به معنای لانه شیر است كه این فضا به خاطر دشواری راه و دست نیافتنی بودن، به آن تشبیه شده است. «النهایة، ج ۳، ص ۲۲۳» ۳- كافی، ج ۴، ص ۲۰۷، ح ۹. ۴- معانی الاخبار، ص ۳۹۱، ح ۳۴. ۵- حَزوره بازاری در مكّه بود كه چون مسجد الحرام گسترش یافت، در ضمن آن قرار گرفت. «معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۵۵» ۶- خصال، ص ۵۵، ح ۷۸. 🟢 تهیه مطالب = با ما 📣 انتشار مطالب = با شما 🤝 لینک دعوت : 👇 https://eitaa.com/khanehaye_ghorani
تقویم نجومی اسلامی  ✴️ دوشنبه 👈28 خرداد / جوزا 1403 👈10 ذی الحجه 1445👈17 ژوئن 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹عید سعید قربان. 🏴 شهادت عبدالله محض و جمعی از نوادگان امام مجتبی علیه السلام. 🔘اقدام به خواندن نماز عید قربان توسط امام رضا علیه السلام و دستور باز گرداندن آنها توسط مامون ملعون. 📛امروز :ساعت 10:10 صبح قمر وارد برج عقرب می شود 📛 و شب پنجشنبه ساعت 20:02 قمر از برج عقرب خارج می گردد. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. 📛از امور اساسی مثل ازدواج و خرید های کلان و مسافرت پرهیز گردد. 🚘 سفر: مسافرت اکیدا خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه و احتیاط باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶مناسب زایمان و نوزاد مبارک و صالح و با حیا باشد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️مسهل خوردن. ✳️جراحی چشم. ✳️خرید باغ و زمین و مزرعه. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️درختکاری. ✳️کندن چاه و کانال. ✳️بذر پاشی و کاشت. ✳️آبیاری. ✳️کشیدن دندان. ✳️و خارج ساختن خال و زگیل و چربی ها و اضافات زیر پوستی نیک است. 📛ولی ازدواج و امور اساسی خوب نیست. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب: از مباشرت به قصد فرزند آوری احتیاط گردد. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث عزت و احترام می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ،باعث درد و الم می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه: یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ دو شنبه دیده شود طبق ایه ی 11 سوره مبارکه "هود " علیه السلام است. الا الذین صبروا و عملوا الصالحات... و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده کاری پیش آید که در نظر مردم مشکل باشد و لیکن چون صبر کند موجب نیکنامی و راحتی ایام عمرش می شود و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🟢 تهیه مطالب = با ما 📣 انتشار مطالب = با شما 🤝 لینک دعوت : 👇 https://eitaa.com/khanehaye_ghorani
تقویم نجومی اسلامی ✴️ سه شنبه 👈 29 خرداد /جوزا 1403 👈11 ذی الحجه 1445👈18 ژوئن 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 😭امام حسین علیه السلام در مسیر کربلا اتراق در اولین منازل ابطح تنعیم صفاح. 🔷شروع ایام تشریق. 🖋روز نوشتن دعای صباح به دست امیر المؤمنین علیه السلام 25 هجری. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 👶مناسب زایمان و نوزاد عمر طولانی دارد و مبارک است. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🚘 مسافرت : مسافرت مکروه است در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم . 🌗 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️مسهل خوردن. ✳️جراحی چشم. ✳️خرید باغ و زمین کشاورزی و مزرعه. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️درختکاری. ✳️کندن چاه و کانال. ✳️بذر پاشی و کاشت. ✳️آبیاری. ✳️کشیدن دندان. ✳️خارج ساختن خال زگیل و ضایعات بدن نیک است. 🟣نوشتن ادعیه احراز و نماز حرز و بستن آن خوب نیست. 👩‍❤️‍👨مباشرت. امشب شبِ چهارشنبه مباشرت و عروسی شایسته نیست. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ،باعث خبط دماغ می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب. تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 12 سوره مبارکه "یوسف"علیه السلام است. ارسله معنا غدا یرتع و یلعب... و از معنای آن استفاده می شود که عزیزی از خواب بیننده دور افتد و عاقبت آن دور افتاده خیر و نیک باشد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . 🟢 تهیه مطالب = با ما 📣 انتشار مطالب = با شما 🤝 لینک دعوت : 👇 https://eitaa.com/khanehaye_ghorani